پیدایش و رشد این مدّعیان نشان میدهد که فرهنگ مذهبی ایران کیفیّتی یافته است که هر بذر نامرغوبی در ارتباط با مهدویّت در آن بکارند رشد میکند.
ردنا (ادیان نیوز) – در خبرها به نقل از خبرگزاری فارس آمده بود: دو مدعی ارتباط با امام زمان در مشهد شناسایی و دستگیر شدند. افرادی با نامهای آقای «م.ک» و خانمی به نام «م.ه» که ادعاهای دروغینی نظیر دارا بودن کرامات خاص و بعضاً ارتباط با امام زمان داشتهاند، مورد شناسایی و دستگیری قرار گرفتهاند.
به درستی نمیدانم سالانه چند مدّعی نیابت، بابیّت، وکالت، سفارت، و ملاقات با امام زمان (ع) پیدا میشود. تا آنجا که در خبرها درز میکند، پیداست که این ادّعاها کم نیست و الان باید کُلّی مدّعی امام زمانی و نایب او در زندان باشد. البته تعدادی هم امام زمان و باب و نایب او هست که گویا فعلا کسی کاری به کارشان ندارد.
گروهی از دوستان را میشناسم که سالهاست گاهی از سرِ صدق و راستی و گاهی به دنبال پروژههای حرفهای و مطالعاتی به دنبال مبارزه با “مدّعیانِ دروغینِ مهدویّت” هستند. بیش از یک دهه است که مؤسسههایی در قم، مشهد، اصفهان، تهران، و شهرهای دیگر برپا شده است تا شاید با این پدیده مبارزه کنند، ولی گویی چندان موفق نبودهاند. دلیلش این است که آنها اولاً خیال میکنند با یک مسألهی صرفاً الاهیاتی رویرو هستند؛ و دیگر اینکه آنها نقش خود را پیدایش این وضعیّت نادیده گرفتهاند.
پیدایش و رشد این مدّعیان نشان میدهد که فرهنگ مذهبی ایران کیفیّتی یافته است که هر بذر نامرغوبی در ارتباط با مهدویّت در آن بکارند رشد میکند. در حالیکه در دههی پنجاه خورشیدی، مهدویّت بیشتر یک تئوری در دست انقلابیّون بود و از آن بوی اعتراض و انقلاب میآمد؛ چند سال پس از انقلاب اسلامی، موعودّیت به انگارهای برای تسکین درد و انتظار و عشقبازی تبدیل شد و بوی شعر و اشک و آه گرفت. به بیان دیگر، مهدویّت از یک گفتمان اعتراضی و انقلابی به یک ادبیات عاطفی و عاشقانه تبدیل شد. اتفاقی که همین مؤسسهها در رخدادنش نقش داشتند. این دگرگونی یک واقعیّت اجتماعی، تاریخی، سیاسی، فرهنگی، و اقتصادی است و با نسخههای متکلّمانه درمان نمیشود.
وقتی امامجمعهی تهران، در رسانهی ملّی از ملاقات با امام زمان(عج) میگوید و کسی به او خُرده نمیگیرد؛ و یا منبریها رسمی از این خواب به آن خواب و از این کرامت به آن کرامت آویزان میشوند و ریسمان را به آسمان میبافند؛ و مدّاحها به بهانهی حکایت هر سخنی را نقل میکنند؛ نمیشود به آن مرد روستایی در آستانه اراک و زن شهرستانیِ از حوالی مشهد گفت که تو مدّعی دروغین هستی. تا وقتی باب ادّعا باز است، هر کسی میتواند مدّعی باشد.