این اثر جزو معدود کتابهای چاپ شده راجع به مقوله اقوام در افغانستان است و از این جهت یک منبع درجه یک و پژوهشی نو به حساب میآید. معمول کتاب هایی که در مورد اقوام افغانستان نوشته شده است به بررسی و تبارشناسی یک قوم پرداخته است که به عنوان تک شناسی شناخته میشوند اما این کتاب تمامی اقوام را مدنظر قرار داده است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، کتاب «افغانستان رنگین کمان اقوام» با قلمی روان و نثری خوش آهنگ نوشته شده که خواننده را ترغیب به خواندن آن میکند. همچنین عدم جانبداری نویسنده از یک قوم خاص بر شیرینی این کتاب افزوده است.
مسیح ارزگانی نویسنده این کتاب از دانشآموختگان جامعهالمصطفی میباشد که دارای مدرک کارشناسی ارشد مدیریت بوده و در زمینه مسائل روز افغانستان و سیاست مرتبط با آن مینویسد.
بخش نخست در کتاب به مفهوم شناسی و تعاریف پرداخته و به تعریف کلمات و واژه های پرکاربرد و اساسی در این کتاب پرداخته، واژه های همچون(تنوع، قوم، گروه قومی، فرهنگ، نژاد، انسان شناسی، مردم شناسی یا قوم شناسی، مردم نگاری یا قوم نگاری)
افغانستان بنا به پژوهش اروین ارویوال و همکارانش که جدی ترین تلاش را برای فهرست کردن اقوام افغانستان انجام داده اند به ۵۵ گروه قومی تقسیم میشود. اقوامی مانند:
عرب(عرب زبانان) عرب (فارسی زبانان) ایماق، بلوچ، بلوچ(جت-بلوچ)، براهویی،اشکاشمی، فارسیوان، فیروزکوهی، گاورباتی غربت، گوجار، هزاره، هزاره سنی، هندو، جلالی، جمشیدی، جت، جوگی، قرقیز، کوتانا، ملکی، ماوری، میش مست، مغول، تاجیک، کوهستانی، مونجاتی، نورستانی، اورموری، پره چی، پشه ای، پشتون، پیکراج، قرلیق، قزاق، تاتار، تایمنی، تیموری، تیرهی، ترکمن، ازبک، واخی، وانگووالی، یهودی، زوری(گلاتزر،۱۹۹۸،نقل میلی،۱۳۷۷:۲۲۶ ) به باور جرج آرانی افغانستان به دلیل پیچیدگی نژادیش کابوس انسان شناسان است.(ص ۴۰)
نویسنده سپس به این مسئله میپردازد که بسیاری از گروه های فهرست شده، زیر مجموعه یک قوم بزرگتر به حساب میآیند و اسامی نامبرده را قبول ندارد و در ادامه به معرفی ۲۵ گروه قومی در افغانستان میپردازد و علت این گزینش را بزرگ بودن اقوام و همچنین در دسترس بودن منابع در مورد آنها بر میشمارد و یکی از دلایل کمبود منابع در مورد اقوام افغانستان را برخورد منفی حکومت ها با مطالعه در این زمینه میداند و به سرنوشت یکی از پژوهشگران که به سبب مطالعه در مورد قوم خلج ها مورد غضب حکومت واقع شده اشاره میکند.(ص۴۶)
مطالعه درباره اقلیت های نژادی پس از روی کار آمدن حکومت کمونیست ها و بخصوص شخصیتهای کارمل و کشتمند که هردو از اقوام حاشیه ای به حساب میآمدند، صورت گرفت.(ص۴۷)
نژادهای افغانستان:
تمام ۲۵ قوم معرفی شده در افغانستان در یک تقسیم بندی کلی به ۴ نژاد بزرگتر بر می گردند:
نژاد قفقازی یا آریایی یا هندو اروپایی که شامل پنج زیر شاخه ذیل میگردد: پشتون، تاجیک، بلوچ، نورستانی، پشه ایی، نورستانی و هندی تباران (سیک ها، هندوها، گجراتی ها، کشمیری ها)
نژاد زرد(مشتمل بر اقوام ترک و مغول) که زیر مجموعه های ذیل را بر میگیرد: هزاره، ازبک، ترکمن، ایماق، قزاق، قیرقیز، قزلباش و دیگر طوایف خرد و ریز که شامل تاتار، مغول، جغتایی و امثال آن میشود که در مناطق مختلف پراکندهاند.
نژاد براهویی دراویدی زبان، که قوم کوچکی است و گفته میشود اصالت هندی (بومیانی که پیش از ورود قفقازی ها در این سرزمین سکونت داشتهاند) دارند و گویا از هندوستان به مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان مهاجرت کرده اند.
نژاد سامی که شامل اعراب و یهودیان میگردد و عنوان اعراب نیز مشتمل بر دو زیر مجموعه است: سادات شیعه و سنی (ص۵۴-۵۵)
به باور نویسنده با وجود اینکه آمار رسمی در این زمینه وجود ندارد بصورت تقریبی میتوان گفت ۶۰-۶۵ درصد افغانستان دارای نژاد قفقازی یا آریایی هستند و ۳۵-۴۰ درصد دارای نژاد زرد و یا دیگر نژادها هستند. (ص۵۶)
افغانستان با وجود مساحت کمی که دارد به ۳۰ زبان صحبت میشود که در یک تقسیم بندی کلان میتوان آنرا به ۴ گروه تقسیم کرد:
زبان های هندو-اروپایی مشتمل بر پشتو، فارسی، بلوچی، زبان های رایج در نوستان، تیراهی، به احتمال قوی پشه ایی و…
خانواده زبان های آرال-آلتایی مشتمل بر ازبکی، ترکمنی، مغولی، تاتاری، قیرقیزی، قزاقی، اویغوری و دیگر زبان های اقوام زرد
زبان دراویدی که تعداد اندکی (براهوییها) در چخانسور بدان تکلم می کنند و گفته میشود اینان از بقایای بومیان هندوستان هستند.
خانواده زبان های سامی که تعداد اندکی از اعراب باقی مانده در ولایات شمالی و شرق افغانستان به عربی صحبت میکرده اند و در حال حاضر به زبان فارسی یا پشتو صحبت می کنند.
گروه های نژادی که در این کتاب سخنی از آن به میان آمده عبارتند از:
تاجیک
هزاره ها
ازبک
ترکمن یا ترکمان
بلوچ
قزلباش
نورستانی
پشه ای
عرب
سادات
قیرقیز
یفتلی های پامیر
قزاق
تاتار
مغول
براهویی
گجراتی
جت
هندو و سیک
یهود
فارسی وان
قره قالپاق
اقوام افغانستان
پشتون ها یا افغان
پر تعداد ترین قوم افغانستان است و از زمان تشکیل کشور افغانستان در سال ۱۷۴۷ م حکومت را به دست داشتهاند. اگرچه طبق قانون اساسی افغانستان «افغان» را معادل و مترداف با تبعه کشور افغانستان تعریف کرده ولی این نام یکی از نام های اصلی قوم پشتون است که با نام های دیگری همچون پتان، افغان، اوغان، پهتان و سلیمانی نیز شناخته میشوند.
در مورد ریشه نژادی این قوم دو عقیده مهم وجود دارد. اول آنکه این قوم را از اقوام بنی اسرائیلی میدانند و عقیده دیگر اینکه یکی از اقوام هند اروپایی است. برای عقیده نخست مدرک قابل قبولی در دست نیست. این قوم از نظر مذهبی سنی میباشند.
پشتون ها به دسته های مختلفی تقسیم شده اند که عبارت اند از:
درانی یا ابدالی
زیرک (پوپلزی، الیکوزی، بارکزی، اسکزی یا اچکزی هستند)
پنجن پاو( نورزی، علیزی، اسحاقزی/اساکزی)
غلزی
توران(هوتک، توخی، خروط/خروطی، ناصر/ناصری)
بوران (ایسپ/یوسف سلیمان خیل، علی خیل، آکاخیل)(موسا سهاک، اندر، شیلگر(
کرلانی(افریدی، منگل، جدران/زدران، خوگیانی، توری، جاجی، وزیری، مسعود، وردک، مهمند، شینواری،
(یوسفزی، لودی، نیازی، دوتنی، صافی، کاکر، بریچ، قدوزی)
پشتوان والی یکی از قوانین مهم در جوامع پشتون ها قانون پشتون هاست که عمدترین قوانین آنها عبارتند از: انتقام یا بدل، پناهندگی و شفاعت، مهمان نوازی، تاراجگری، سودجویی، عشق به آزادی، خویشاوندی، میهن دوستی، فخر به نسب.
تاجیک ها
تاجیک ها دومین گروه بزرگ نژادی در افغانستان از نظر جمعیت و وزنه سیاسی هستند. مذهب اصلی آنان نیز تسنن است. زبان آنها فارسی است و درمورد ریشه های نژادی آنها اقوال مختلفی به میان آمده که مهمترین و مشهورترین آنها آریایی بودن آنان است. البته در این زمینه اختلاف وجود دارد که آیا تاجیک بر یک نژاد عنوان میشود و یا به مردمی که دارای فرهنگ مشترکی باشند اطلاق میشود. قول محکمتر، نظر دوم است. محل سکونت آنها در مناطق شمالی افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان میباشد.
هزاره ها
سومین گروه نژادی بزرگ در افغانستان است. زبان آنها فارسی است و زرد پوست میباشند. همچنین مذهب تشیع را اختیار کردهاند.
آنچه که اسباب حیرت مردم شناسان شده این است که این قوم شیعه هستند و به لحاظ جغرافیایی در انحصار اهل سنت. آنها در مرکز افغانستان مستقر هستند و دور تا دور آنها مردمان اهل سنت زندگی میکنند. در مورد ریشه و مبدا این گروه نژادی اقوال بسیار مختلف، که گاها کاملا متناقض نیز هستند، بیان شده است.
در حالی که عده ای از محققان بر این عقیده هستند که این قوم از اقوام بومی این منطقه هستند عده ای دیگر از محققان غربی بر این عقیده هستند که آنها دارای ریشه ای مغولی میباشند.
محل سکونت هزاره ها بطور عموم در نواحی مرکزی افغانستان، ایالت بلوچستان پاکستان، استان خراسان ایران و آسیای میانه مانند ترکمنستان میباشد.
این قوم در اواخر قرن ۱۹ و آغاز قرن ۲۰ با هجوم و سرکوب یکی از پادشاهان افغانستان به نام امیر عبدالرحمن خان مواجه شد و تعداد بسیاری از آنها قتل عام گردیدند.
ازبک ها
نام یکی از اقوام زرد پوست و ترک زبان ساکن آسیای میانه است و چهارمین گروه نژادی بزرگ افغانستان میباشند. از نظر مذهبی سنی میباشند و به زبان ازبکی تکلم میکنند. در مورد ریشه نژادی آنها گفته میشود که به احتمال زیاد از باقی مانده های اردو زرین مغولان میباشند که در زمان حاکمیت وی در مناطق مختلفی ساکن شده اند.
محل سکونت آنها عموما در دوسوی شمال و جنوب آمودریا، ترکستان غربی یا آسیای مرکزی است. جمعیت ازبکها را بین ۳ تا ۱۲ درصد جمعیت افغانستان تخمین زده اند