موضوعی که در میان اعتراضات به تبعیض نژادی در آمریکا مورد توجه قرار گرفته است، وجود شکاف طبقاتی گسترده در جامعه آمریکا است که باعث شده که تبعیض نژادی تنها یک بهانه برای اعتراض به وجود فقر و اختلاف درآمد بین اقشار مختلف مردم این کشور به خصوص در بین اقلیتهای نژادی باشد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، بعد از اینکه جورج فلوید، شهروند سیاهپوست آمریکایی ۱۸ روز پیش به دلیل اعمال خشونت پلیس این کشور در شهر مینیاپولیس کشته شد، ناآرامیهای گسترده به دلیل اعتراض به وضعیت رنگینپوستان آمریکایی و تبعیض نژادی گسترده علیه آنها شهرهای آمریکا را در برگرفت.
اما موضوعی که در میان اعتراضات به تبعیض نژادی در آمریکا مورد توجه قرار گرفته است، وجود شکاف طبقاتی گسترده در جامعه آمریکا است که باعث شده که تبعیض نژادی تنها یک بهانه برای اعتراض به وجود فقر و اختلاف درآمد بین اقشار مختلف مردم این کشور به خصوص در بین اقلیتهای نژادی باشد.
در واقع میتوان گفت که وجود نابرابری در درآمدها و اختلاف زیاد سطح زندگی افراد در آمریکا، باعث شده که نوعی نارضایتی از سیاستهای اقتصادی دولتهای مختلف در این کشور به وجود بیاید.
سال ۲۰۱۹، در حالی برای آمریکا به پایان رسید که با گذشت ۱۰ سال از پایان رکود بزرگ سال ۲۰۰۹، اقتصاد ایالات متحده در چندین زمینه اقتصادی به خوبی رشد کرده بود.
اشتغالزایی در بازار کار آمریکا، تا قبل از شیوع کرونا بیش از ۱۱۰ ماه از رشد برخوردار بود که از جنگ جهانی دوم بیسابقه بوده است. نرخ بیکاری هم بسیار پائین و در نوامبر ۲۰۱۹، به ۳,۵ درصد رسید که از دهه ۱۹۶۰ بیسابقه بود. اما همه شاخصهای اقتصادی امیدوارکننده به نظر نمیرسد.
درآمدهای خانوار علیرغم رشد، هنوز به سطح پیش از رکود اقتصادی بازنگشته است.
نابرابری اقتصادی، چه از طریق شکاف درآمدها و چه از نظر ثروت بین خانوادههای فقیرتر و پائینتر جامعه، همچنان رو به گسترش است.
ثروت ۱۰۰۰ برابری ثروتمندان
به طور کلی میتوان در تعریف شکاف طبقاتی این تعریف را به کار برد که نابرابری ثروت، که به عنوان شکاف ثروت نیز شناخته میشود به معنای توزیع نابرابر دارایی در بین ساکنان یک کشور است.
ثروت شامل ارزش خانهها، اتومبیلها، اشیاء با ارزش شخصی، مشاغل، پسانداز و سرمایهگذاری میشود.
در آمریکا، ارزش خالص ثروت خانوارهای آمریکایی و سازمانهای غیرانتفاعی در سه ماهه سوم سال ۲۰۱۹، ۱۰۷ هزار میلیارد دلار بود که یک رکورد هم از نظر اسمی و هم برابری قدرت خرید بود. در سال ۲۰۱۴، رسانهها گزارش دادند که بالاترین طبقه جامعه که ۱ درصد از جامعه را تشکیل میدهند، ۴۰ درصد از ثروت کشور را در اختیار دارند.
فاصله بین ۱۰ درصد بالای جامعه و طبقه متوسط بیش از ۱۰۰۰ درصد است. یک کارمند متوسط برای بدست آوردن آنچه مدیر عامل در یک ساعت به دست میآورد، باید بیش از یک ماه کار کند.
در سال ۲۰۱۷، یک تحقیق از سوی مؤسسه آکسفام(Oxfam) که در زمینه از بین بردن فقر و بیعدالتی فعالیت دارد، نشان داد که هشت فرد ثروتمند جهان که شش نفر از آنها آمریکایی هستند؛ به اندازه نیمی از نژاد بشر دارایی مشترک دارند.
با این آمارها میتوان گفت که علیرغم اینکه در آمریکا به ظاهر فرصت برابر برای همه اقشار به وجودآمده اما در عمل شاهد هستیم که فاصله درآمدی افراد در این کشور بسیار زیاد و با گذشت زمان بدتر شده است.
در اصل به دلیل ساختارهای خاص اقتصادی آمریکا، ثروتمندان فرصتهای مالی بیشتری دارند که به آنها اجازه میدهد پول بیشتری بدست آورند و درآمدهای حاصل از بورس سهام یا وجوه متقابل برای تولید ثروت بیشتر سرمایهگذاری شود.
با گذشت زمان، مبلغ سرمایهگذاری شده به تدریج قابل توجهتر و به عبارت سادهتر ثروت این افراد بیشتر خواهد شد.
از طرف دیگر افرادی که فاقد درآمد کافی هستند، منابع لازم برای سرمایهگذاری در بازارهایی مانند بورس سهام را نداشته و دارایی خود را صرف نیازهای روزمرهای میکنند که تولید ثروت برای آنها نکرده و این وضعیت، قشر کمدرآمد را به مرور زمان فقیرتر میکند.
دیوید ب. گروسکی(David B. Grusky) جامعهشناس آمریکایی خاطرنشان میکند: ۶۲ درصد از خانوادههای تحت سرپرستی والدین مجرد بدون پسانداز یا سایر داراییهای مالی هستند. در این شرایط، بدهی خالص به طور کلی مانع از آن میشود که فقرا فرصتی برای جمعآوری ثروت و در نتیجه بهتر شدن شرایط خود داشته باشند.
به طور کلی دلایل بسیاری برای این نابرابری وجود دارد اما به طور کلی نابرابری اقتصادی نتیجه اختلاف در سطح و کسب درآمد است. عواملی که به این شکاف در دستمزدها کمک میکند مواردی از قبیل سطح تحصیلات، تقاضای بازار کار، جنسیت، و وابستگی به یک اقلیت قومی و نژادی، رشد تکنولوژی و تواناییهای شخصی فرد است.
البته برخی از این دلایل مانند سطح تحصیلات و مهارت مستقیماً به افراد مرتبط است اما برخی از مسائل اجتماعی و سیاسی مانند نابرابری جنسیتی در نابرابری اقتصادی نقش دارد.
براساس گزارش سرشماری آمریکا در سال ۲۰۱۹، در آمریکا درآمد متوسط درآمد کار تمام وقت برای زنان ۷۷ درصد از حقوق مردان است. یا رد موضوع نقش فناوری در گسترش نابرابری اقتصادی میتوان به جایگزین کردن کارگران غیرماهر با ماشینآلات اشاره کرد.
اما یکی از موضوعاتی که در زمینه شکاف درآمد و ثروت در آمریکا بیش از همه باعث بروز اعتراضات اخیر علیه نژادپرستی شده، تأثیر مسائل نژادی در کسب درآمد است.
وقتی رنگ پوست فقر به همراه دارد
شکاف طبقاتی یکی از موضوعاتی است که همواره در جامعه آمریکا باعث بروز نارضایتی در بین افراد شده است. در واقع برخلاف مواردی مانند رشد فناوری که دلیلی بر کاهش درآمد و حتی بیکار شدن افراد با تخصص کمتر است، کسب درآمد کمتر به دلیل نژاد و تعلق داشتن به یک اقلیت در جامعه به شدت حساسیتزا است.
بین خانوارهای متعلق به اقلیتهای نژادی و خانوادههای سفیدپوست در ایالات متحده شکاف زیادی وجود دارد. براساس تحقیقی که دانشگاه براندیس(Brandeis University) در سال ۲۰۱۳ منتشر کرد، شکاف ثروت بین خانوادههای سفیدپوست و سیاهپوست تقریباً از ۸۵۰۰۰ دلار در سال ۱۹۸۴ به ۲۳۶,۵۰۰ دلار در سال ۲۰۰۹ رسیده است.
تحلیل دیگری از سوی مرکز تحقیقات پیو(Pew Research Center) در مورد دادههای دولت آمریکا که در سال ۲۰۰۹ منتشر شد، نشان داد که ثروت متوسط خانوارهای سفیدپوست ۲۰ برابر خانوادههای سیاهپوست و ۱۸ برابر خانوادههای لاتینتبار در آمریکا است. در سال ۲۰۰۹، یک خانوار معمولی سیاهپوست ۵،۶۷۷ دلار ثروت داشت.
این درحالی است که یک خانواده لاتینتبار معمولی ۶۳۲۵ دلار و خانوار معمولی سفیدپوست ۱۱۳۱۴۹ دلار ثروت داشت.
این فقر درآمدی باعث شده که شانس ادامه تحصیل و یادگیری مهارت برای خانوادههایی از اقلیتهای نژادی کاهش پیدا کند. این امر منجر به وارد شدن افراد با تخصص و کارایی کمتر نسبت به سفیدپوستان به بازار کار خواهد شد و در نهایت به کاهش سطح درآمد این افراد به دلیل نداشتن مهارت کافی منجر میشود.
یک مثال خوب در این زمینه مقایسه آمار بیکاری در بین اقلیتهای نژادی است. در سال ۲۰۱۶، دفتر کار و آمار وزارت کار ایالات متحده در گزارشی که در مِی ۲۰۱۷ منتشر کرد، اعلام کرد که نرخ بیکاری برای آسیاییها ۳,۸ درصد، برای سفیدپوستان غیرلاتین تبار ۴.۶ درصد، برای لاتینتبارها ۶.۱ درصد و برای سیاهپوستان ۹.۰ درصد بوده است.
از نظر بیکاری میتوان مشاهده کرد که دو طبقه بیشترین و کمترین نرخ بیکاری را در آمریکا دارند: آسیاییتبارها و سفیدپوستان کمترین بیکار و سیاهپوستان و لاتینتبارها هم بیشترین بیکاری را در بین اعضای جامعه خود داشتند.
نتیجه این بیکاری افزایش گرایش به جرم و جنایت است. در تحقیقات منتشر شده در سال ۲۰۱۲ از سوی دفتر سرشماری ایالات متحده، مردان سیاهپوست با نرخ ۶,۵ برابر بیشتر از همتایان مرد سفیدپوست خود با حکم زندان روبهرو شدند. طبق این مطالعه بیش از نیمی از زندانیانی که در زندانهای کشور زندانی هستند، سیاه یا لاتینتبار هستند.
شکافی که عمیقتر و عمیقتر شد
از زمان آغاز ریاست جمهوری دونالد ترامپ، وی همواره به آمار اقتصادی مثبتی که در زمینه کاهش بیکاری و رشد اقتصادی آمریکا منتشر میشد، افتخار کرده است.
اما بسیاری از اقتصاددانان میگویند دولت ترامپ نمیتواند مسئولیت افزایش شکاف طبقاتی در این کشور را به دلیل سیاستهای اقتصادی خود مانند کاهش مالیات ثروتمندان را از خود سلب کند و سیاستهای رئیسجمهور ـ از کاهش مالیات تا مقرراتزدایی و تضعیف شبکه تأمین اجتماعی ـ به افزایش نابرابری اقتصادی کمک کرده است.
از زمانی که رئیس جمهور دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۷ دفتر ریاست جمهوری را تحویل گرفت، میلیاردرهای آمریکا ۱۰,۶ درصد ثروتمندتر شدهاند و براساس تحلیل نشریه «بیزنس اینسایدر» دلیل این امر اصلاحات مالیاتی ترامپ بود که نتیجه آن ثروتمندتر شدن ثروتمندان این کشور به دلیل معافیتهای مالیاتی وضع شده بود.
حالا با توجه به شیوع کرونا که به شدت تأثیر منفی بر اقتصاد آمریکا گذاشت و رشد آمار بیکاران را در پی داشته است، به نظر میرسد که مرگ جورج فلوید که به ظاهر اعتراض علیه خشونت پلیس و نژادپرستی بود، در باطن خود اعتراضی به شکاف طبقاتی عمیق و گسترده در آمریکا است.
شکاف طبقاتی، شکافی که در دوران ترامپ عمیقتر شده و شاید در انتخابات ماه نوامبر ترامپ و سیاستهای وی را در خود فرو ببرد.