یوگا تنها کمی بیشتر از ۱۰۰ سال است که به عنوان ورزش در دنیا معرفی شده است. ریشهیابی تاریخی این موضوع ما را به جریان معنوی کاذبی موسوم به «نئوودانتیسم» در شبه قاره هند میرساند.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، یوگا در حقیقت طریقت عملی عرفان هندوئی است. این مسلک عرفانی تنها کمی بیشتر از ۱۰۰ سال است که به عنوان ورزش در دنیا معرفی شده است. ریشهیابی تاریخی این موضوع ما را به جریان معنوی کاذبی موسوم به «نئوودانتیسم»[۱] در شبه قاره هند میرساند.
«رام موهان روی»[۲]، موسس فرقه «برهموساماج»[۳]، بنیانگذار اصلی نئوودانته محسوب میشود. وی ارتباطات عمیقی با دستگاه استعماری بریتانیا در هند داشت. رهبران این جریان فکری با حمایت دربار انگلیس، سفرهای پر سر و صدایی به کشورهای غربی از جمله آمریکا و انگلیس داشته و با شور و هیجان فراوانی، یوگا را به عنوان سوغاتی خود از شرق اسرارآمیز برای غرب مادیگرا به همراه داشتند. ملاقاتهای این افراد با شخصیتهای محبوب اجتماعی چون بازیگران و هنرمندان و بیان مستندات شبهعلمی برای یوگا، موجب گسترش هرچه بیشتر این محصول در بین تودههای عمومی مردم در کشورهای غربی شد.[۴]
ادبیات شبه علمی، زمینهساز تولد ورزش یوگا!
ادبیات شبهعلمی که این افراد برای معرفی یوگا و تاثیرات آن در زمینه سلامت جسم و روان از آن استفاده میکردند، در ابتدای قرن بیستم و توسط برخی رهبران فرقه استعماری همچون «تئوسوفی» تولید شده بود. «چارلز وبستر لیدبیتر» از رهبران با نفوذ این فرقه، اولین بار در کتاب خود با عنوان «زندگی درونی»، با استفاده از اصطلاحات فیزیکی چون انرژی به توصیف مفاهیمی چون هاله و چاکرا که در آموزههای هندوئی کاربرد داشت، پرداخت. وی با همین ادبیات به ظاهر علمی، چاکراها را در ارتباط با غدد درونریز بدن انسان معرفی کرد. [۵]
ردپای سیاستمداران سلطهطلب در ترویج یوگا را در جای جای تاریخچه یوگای مدرن میتوان مشاهده کرد. تازهترین نمونه این تلاشها را میتوان در حمایت چشمگیر برخی قدرتهای غربی در تصویب روزجهانی یوگا در سازمان ملل در سال ۲۰۱۴ دنبال کرد.
تولد سیاسی یوگا به عنوان ورزش در ایران
تولد یوگا به عنوان ورزش در کشور ما نیز، رنگ و بویی کاملاً سیاسی دارد. اولین باشگاه یوگا در ایران در سال ۱۳۴۵ توسط سیاست مدار فراماسون پهلوی به نام «مجید موقر» تأسیس شده است. حضور گسترده مقامات کشوری و لشگری به عنوان اولین کارآموزان این باشگاه، بسیار قابل تأمل است. آنچنان که موقر در شماره شهریور ۱۳۴۶ مجله مهر مینویسد:
«اینک آموزشگاه یوگا بازشده و تاکنون چندین نفر از وزیران، سپهبدان، سرلشگران و پزشکان و استادان دانشگاه و سایر دانشمندان و محققان و بزرگان علم و ادب نامنویسی کردهاند. مثلاً از جمله پیروان مکتب یوگا جناب آقای هویدا، نخستوزیر، جناب مهندس شریف امامی، نخستوزیر سابق و رئیس مجلس سنای فعلی، سرلشگر گرزن و مهندس زنگنه، وزیران سابق راه و… هستند.»[۶]
موقر برای آموزشگاه خود یکی از یوگیان معروف هندی، به نام «سوآمی بوآجی»[۷] را به مدت ۵ سال به ایران میآورد. پایگاه خبری «هافینگتون پست»، محمد رضا شاه را به عنوان مدعو اصلی بوآجی معرفی میکند.[۸] در سالهای بعد نیز فردی به نام «ریچارد فریمَن»، مربی آمریکایی یوگای خانواده سلطنتی ایران میشود.
متاسفانه پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، پس از یک دوره توقف فعالیت رسمی یوگا در کشور، در سال ۱۳۷۴ و با غفلت مسئولین وقت سازمان ملی جوانان، یوگا به عنوان یکی از انجمنهای فدراسیون ورزشهای همگانی مجوز فعالیت گرفت.
اما چه منافعی در یوگا و ترویج باورهای هندویی برای مراکز سلطهطلب هست، که اینچنین حمایتهای بیدریغی از آن نموده و مینمایند؟ پاسخ خلاصه به این سوال را با مرور کوتاه برخی درون مایههای یوگا همچون «اهیمسا» و باور به «تناسخ» میتوان جستجو کرد.
تناسخ ثروت و قدرت را پاداش معنوی کسانی میداند که در زندگی گذشته نیک زیستهاند و فقر و رنج را مجازات عادلانه کسانی میداند که در زندگی قبلی به راه راست نرفتهاند. این باور در کنار آموزهای چون اهیمسا، به معنای ترک خشونت در مقابل ستم دیگران، روحیه ظلمپذیری را در میان عموم جامعه منتشر میکند.
حجتالاسلام والمسلمین حسین عرب، محقق و پژوهشگر پژوهشکده بهداشت معنوی، در گفتوگویی با ایکنا گفته: «یوگا» از هندوئیزم آمده و به عنوان عرفان عملی هندوها مطرح است و فردی به نام «پتنجلی» آن را تدوین کرده بود؛ شروع این عرفان به ۴۰۰ سال قبل از میلاد، یعنی دو هزار و ۴۰۰ سال قبل بازمیگردد و در متون باستانی هندوها همچون وداها و اوپانیشادها ریشه دارد.
وی افزود: یوگا به عنوان یک طریقت تا ۱۵۰ سال قبل هم به عنوان عرفان مطرح بود تا اینکه از آن دوره به بعد یوگا به عنوان یک ورزش و تکنیک مناسب برای سلامت جسم و روان به دنیا معرفی شد؛ ویوکاناندا، از رهبران هندویی مورد حمایت استعمار انگلیس، برای اولینبار در پارلمان ادیان جهان در آمریکا، در سال ۱۸۹۸ و سپس فرد دیگری به نام یوگاناندا آن را به صورت گسترده در غرب مطرح کرد و تلاش شد تا برای مطبوع شدن مزاج غربیها آن را به صورت علمی و مناسب برای سلامت انسانها معرفی کنند؛ لذا وقتی به تاریخچه ترویج یوگای مدرن در دنیا نگاه کنید، دست حمایت استعمارگران انگلیسی را پشت سر قضیه میتوانید ببینید، اما سؤال اینجاست که مگر یوگا چه فایده سیاسی میتواند داشته باشد که این اندازه به دنبال ترویج آن بودهاند؟
عرب با اشاره به مراحل هشتگانه یوگا اظهار کرد: مرحله اول «یاما» است که باید فرد یکسری از کارها را ترک کند که شامل پنج کار است و یکی از آنها «اهیمسا» است که آن را در فارسی به پرهیز از خشونت تعریف کردهاند. در صورتی که در متن اصلی یوگا یعنی کتاب «یوگاسوترا» نوشته پتنجلی مراد از آن این است که اگر کسی قصد آزار شما را داشت، تسلیم شوید؛ این عبارت به معنای پرهیز از خشونت نیست، بلکه تسلیم در برابر ظلم است و این بهترین سرمایه برای کسانی مانند انگلیسیهاست تا آن را به عنوان یک ارزش در میان ملتهای جهان نهادینه کنند و در برابر ظلم و جنایات آنان کوتاه بیایند و تسلیم شوند و بتوانند سلطه خود را حفظ کنند و گسترش بدهند.
بهرهگیری از تناسخ برای ترویج اهیمسا
وی در ادامه به باور هندوان به تناسخ اشاره کرد و آن را مکمل باور به اهیمسا دانست و ادامه داد: در باور به تناسخ به فرد گفته میشود که اگر در زندگی امروز دچار مشکلات و مصائبی هستی، حاصل اعمال تو در زندگیهای قبلی بوده است و برای رهایی از این مشکلات در زندگیهای بعدی باید با انجام یوگا و پذیرش رنج در شرایط کنونی، به رهایی ابدی از چرخه تناسخ کمک کنید. اعتقاد به تناسخ که به صراحت در مقابل باور به معاد در میان مسلمانان است همچون اهیمسا به ظلمپذیری افراد کمک میکند.
عضو گروه معنویت انجمن اخلاق حوزه در ادامه گفت: اشغالگران صهیونیستی در سالهای اخیر، به منظور کاهش روحیه مقاومت در جوانان فلسطینی به فکر استفاده از ترویج چنین باورهایی در میان ملت فلسطین هستند. نمونهای از این فعالیتها اقدامات فرقهای هندویی به نام «هنر زندگی» در سرزمینهای اشغالی است که سعی دارد با ترویج مدیتیشن و یوگا، ذهن جوانان فلسطینی را از جنایات چندین دهه اسرائیلیها پاک کند و به ظاهر در میان فلسطینیان و صهیونیستها صلح و دوستی برقرار کند.
عرب با بیان اینکه در غرب و در دهه ۶۰ میلادی بعد از جنگهای جهانی و جنگ ویتنام، فشار زیاد روحی و روانی به جوانان غربی هجوم آورد و از نظامهای حاکمیتی خود دلزده شدند و تحرکات اعتراضی در میان آنان شکل گرفت، تصریح کرد: در این میان گرایش به یوگا و عرفانهای شرقی یکی از نوشداروهای مناسب برای حل این معضل بود که میتوانست با ترویج نوعی معنویتگرایی جعلی تا حدودی این فشار روحی را کاهش دهد و آنان را در راستای پذیرش شرایط موجود آماده کند. این بزرگترین خدمت به دولتمردان غربی و آمریکایی در آن برهه بود که به وسیله ترویج یوگا و معنویتهای شرقی انجام شد.
این محقق و پژوهشگر ادامه داد: همچنین ملاقات بسیاری از هنرمندان و سلبریتیها با مروجین یوگا و هندوئیسم در غرب از جمله مسائلی بود که با پوشش رسانهها هرچه بیشتر به این موج دامن میزد و در این شرایط حتی کلیسا به مبلغانش در سراسر جهان هشدار داد که مراقب ترویج افکار کفرآمیز از طریق ترویج معنویتهای شرقی در دنیا باشند.
حجتالاسلام عرب با بیان اینکه اولین باشگاه ورزشی یوگا در سال ۱۳۴۵ در تهران تأسیس شد، ادامه داد: باشگاه یوگا در تهران با عنوان «یوگای مهر» از سوی فردی به نام مجید موقر از فراماسونرهای زمان شاه و سیاستمدار پهلوی، که روابط نزدیکی با انگلیسیها و آمریکاییها داشت، تأسیس شد. موقر مسئولیت مجله مهر، از نشریات تأثیرگذار در قبل از انقلاب، را برعهده داشت. وی تمام توان این نشریه را در خدمت ترویج یوگا قرار داد.
ثبت رسمی یوگا به نام ورزش در سایه غفلت مسئولان
وی افزود: موقر در اطلاعیهای که در خصوص تأسیس اولین باشگاه یوگا در ایران در مجله مهر منتشر کرد اعلام کرد که امیرعباس هویدا، نخست وزیر وقت و شریف امامی، رئیس مجلس سنا و بسیاری از مقامات کشوری و لشگری دیگر از نخستین افرادی بودند که در این باشگاه ثبتنام کردند. وی از هند استادی را به مدت ۵ سال به ایران آورد و بعدتر چنین شایع شد که این استاد هندی به صورت خصوصی به شاه و خانوادهاش نیز یوگا آموزش میداد. این اخبار تبلیغاتی کمک شایانی به ترویج یوگا در میان افکار عمومی جامعه داشت.
عرب اظهار کرد: در سال ۱۳۵۵ ژاله نمازی از خاندان بانفوذ دوره شاه در تلویزیون به آموزش یوگا پرداخت و این روند ادامه داشت تا اینکه بعد از انقلاب، این فرایند برای مدتی مسکوت ماند. نهایتاً برخی افراد که سابقه عضویت در فرقههای هندی را داشتند، در سایه غفلت مسئولان در سال ۱۳۷۴ آن را به عنوان ورزش به سازمان ملی ورزش و جوانان وقت معرفی و آن را به عنوان یکی از رشتههای ورزش همگانی تصویب کردند.
این محقق و پژوهشگر عرفانهای انحرافی بیان کرد: جالب است بدانیم که وقتی دولت افراط گرای هندوها در همین سالهای اخیر، میخواست یوگا در این کشور و در تمامی مدارس اجباری شود، مسلمانان این کشور تظاهرات زیادی کردند و آن قدر دامنه اعتراضات بالا گرفت که وزارت ورزش هند نیز یوگا را به عنوان ورزش قهرمانی نپذیرفت و در مدارس نیز اجباری نشد؛ بنابراین یوگا در مهد خودش که نقاب از آن افتاده با مقابله و مواجهه روبرو شده، ولی در کشور ما با قرائتی شسته رفته به عنوان ورزش همگانی شناخته و به رسمیت پذیرفته شد و مسئولان فریب خوردند و به آن رسمیت بخشیدند.
پژوهشگر مؤسسه بهداشت معنوی در پاسخ به این سؤال که در ایران یوگا به عنوان یک فرقه انحرافی است یا به عنوان ورزش جا افتاده است، بیان کرد: یوگا به صورت مبنایی از بستر فلسفی و آئینی خود قابل تفکیک و جداسازی نیست. گرچه در ایران با ظاهر ورزش وارد شده، از مبنای خودش جدا نیست. شما این مسئله را به وضوح در طراحی فضای باشگاههای مطرح یوگا در کشور و در میان کلمات پیشکسوتان یوگای ایران در قالب مصاحبههای مختلفشان میتوانید ببینید که یوگا را به عنوان مسیری معنوی معرفی میکنند.
وی اظهار کرد: سیدجلالالدین موسوی نسب که به پدر یوگا معروف شده است و بیش از ۳۰ جلد کتاب در مورد یوگا نوشته و یا ترجمه کرده و لقب هندوئی «آناندا جیوتی» را برای خود انتخاب کرده، مدام در آثارش هشدار میدهد که هر کس یوگا را ورزش بداند کوتهنظر است؛ او میگوید بترسید از معلمی که یوگا را ورزش میداند و در مصاحبههایش هم یوگا را سبک زندگی و راه معنوی و دنیایی از معارف معرفی میکند. این نمونهای از دیدگاههای مروجان یوگا در ایران است و همین نگرشها به جامعه سرازیر میشود.
پژوهشگر و محقق انجمن اخلاق حوزه علمیه تصریح کرد: البته این مسئلهای نیست که فقط در ایران مطرح باشد، در یکی از تحقیقات میدانی که اخیراً از سوی جمعی از پژوهشگران دانشگاه کانتیکات آمریکا(UConn) انجام شده، همین رویه را در کشور آمریکا مطرح میکند که اکثر افرادی که وارد یوگا میشوند، ابتدا با این تصور که یوگا یک ورزش است، فعالیت خود را شروع میکنند، ولی پس از مدتی با ابعاد معنوی یوگا آشنا شده و انگیزه اصلی آنان برای ادامه این مسیر انگیزههای معنوی است.
عضو گروه معنویت انجمن اخلاق حوزه با اشاره به وضعیت یوگا و با بیان اینکه یوگا به عنوان ورزش رسمی در کشور ثبت شده و انجمن دارد، بیان کرد: هماکنون طبق برخی آمارهای ارائهشده از سوی خود مسئولان، سه هزار باشگاه ورزشی به صورت مستقیم به آموزش یوگا میپردازند و ۱۲ هزار باشگاه ورزشی هم در کنار سایر ورزشها، آن را آموزش میدهند.
وی در مورد وظیفه رسانه و تبلیغ در مواجهه با این نوع مباحث بیان کرد: بیش از هر چیز همه کسانی که آشنا با مخاطرات این نوع عرفانها و معنویتهای انحرافی هستند، باید مردم را با این مخاطرات آشنا کنند. لذا وظیفه ما روشنگری است که البته در حد وسع خود تلاش کردهایم
منابع
جامعه المصطفی(ص) العالمیه. مجموعه مقالات معنویتگرایی در جهان معاصر. قم: مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی (ص)، ۱۳۹۷.
موقر، مجید. «یوگا را بهتر بشناسید». مهر ۱۴۶، ش. ۱۳ (۱ شهریور ۱۳۴۶): ۴۴۵-۴۶٫
Hammer, Olav. Claiming Knowledge: Strategies of Epistemology from Theosophy to the New Age. BRILL, 2003.
پی نوشتها:
[۱] . Neo-Vedanta
[۲] . Ram Mohan Roy (1772-1833)
[۳] . Brahmo Samaj
[۴] ر.ک: جامعه المصطفی(ص) العالمیه، مجموعه مقالات معنویتگرایی در جهان معاصر (قم: مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی (ص)، ۱۳۹۷)، ۳۲۵-۷۲ مقاله جریان شناسی معنویت گرایی جدید در هند.
[۵] Olav Hammer, Claiming Knowledge: Strategies of Epistemology from Theosophy to the New Age (BRILL, 2003), 185.
[۶] مجید موقر، «یوگا را بهتر بشناسید»، مهر ۱۴۶، ش. ۱۳ (۱ شهریور ۱۳۴۶): ۴۴۵-۴۶٫
[۷] . Swami Buaji (1889-2010)
[۸] .