چهاردهم تیر ماه، از سال ۱۳۸۱ در تقویم ما ایرانیها «روز قلم» خوانده شده است. روزی که قرار است زمینهای باشد برای پاسداشت نوشتن و گرامیداشت نویسندگان.
ردنا (ادیان نیوز) – برای ما که مسلمانیم، قلم زبان خداست: «الذی علّم بالقلم» و همین کافی است که روزِ قلم را پاس داشته و گرامی بداریم. اما شگفتی این است که با گذشت سالها این روز چندان شناختهشده نیست و کسی آن را جدّی نمیگیرد؛ شاید به این دلیل اینجا کسی خودِ «قلم» را جدی نمیگیرد.
در آستانهی روز قلم، دکتر نصرالله حکمت، استاد دانشگاه شهید بهشتی، «به نکبت کتاب گرفتار میشود» و کتابخانهی شخصیاش را میفروشد تا «هیچ چیز دیگرش را نفروشد».
بعد هم به دانشجویان خود اعلام میکند: «اینجا علم و دانش و تفکر و فلسفه و ایمان و عرفان و انسان هیچ ارزشی ندارد. من را ببینید و عبرت بگیرید.» قلمی که شریعتی توتماش میخواند و میگفت “نمیگذارد که فراموش کنم و تسلیم شوم”، حالا خودش فراموش شده است و رنگ خود را به قدرت و ثروت و بورس و ارز و دلار باخته است.
در آستانهی روز قلم، عطاءالله مهاجرانی، وزیرِ ارشاد دولت سید محمدخاتمی، با نگارش خاطرهای، کانون نویسندگان را به مسخره میگیرد؛ تا نشان دهد که برای یهودای اسخریوطی بندبازی از مسیحاباوری بهتر است و قلم حتی برای اصحابش همامانت امانت روحالقدس نیست. مجروحی تنها و بیکس است که پطرسها بامداد ندیده سه بار که نه، صد بار انکارش میکنند.
اینجا روز قلم را کسی جدی نگرفته است، زیرا دیوارهایی بین قلم و واقعیّت فاصله شده است. توتم را کسی نمیفروشد، آن را به اسیری نمیبرد، آن را ودیعه نمیدهد، او را شاهد خود نمیگیرد، به لقمهنانی بیجاناش نمیکند … قلم گرامی است چون «صلیبِ مقدس» است.