دین شناسی و دین پژوهی مطابق با رویکردها، نیازها و چالش های نوظهوری که در عصر مدرنیته ایجاد شده است، از جمله ضرورت های اساسی می باشد که این پژوهش، با تاکید بر ظرفیت های دین برای پاسخ گویی به نیازهای بشر، مسئله دین پژوهی را مورد واکاوی قرار می دهد.
ردنا (ادیاننیوز) – دین شناسی و دین پژوهی مطابق با رویکردها، نیازها و چالش های نوظهوری که در عصر مدرنیته ایجاد شده است، از جمله ضرورت های اساسی می باشد که این پژوهش، با تاکید بر ظرفیت های دین برای پاسخ گویی به نیازهای بشر، مسئله دین پژوهی را مورد واکاوی قرار می دهد. در لغت به معنای انقیاد، فروتنی، فرمانبرداری و اطاعت می باشد[۱] ولی به نظر نگارنده، نکته اساسی که جای خالی آن در تعریف دین احساس می شود، کارکردها، ثمرات و دستاوردهای دین برای فرد و جامعه می باشد و اتفاقا اصولاً با این تغییر گرایش و رویکرد می توان جایگاه دین را در میان فرد و جامعه ارتقا داد.
دین همواره مهمترین منبع برای الهام بخشی، کسب آموزه های اخلاقی و التیام آلام بشر بوده است و ابنای بشر نیز دین را پیوسته با این خصوصیات و کارکردها می شناخته اند. دین پژوهی در عصر حاضر دارای بایسته ها و ضرورت هایی می باشد که یکی از مهمترین این بایسته ها، تبیین زوایا و ابعاد آن می باشد[۲] و در این میان باید با تبیین دقیق ابعاد و زوایای دین پژوهی، عرصه های گمنام دین شناسی را فعال نمود.
دین، توانمندی و ظرفیت های قابل ملاحظه ای برای پاسخ گویی به نیازها و سوال های انسان دارد؛ نیاز به امور معنوی و عبادی، نیاز به آموزه های اخلاقی، نیاز به تئوری های اجتماعی و اقتصادی از جمله مهمترین نیازها و انتظارات بشر از دین می باشد که دین ظرفیت ها و توامندی های لازم برای پاسخ گویی به این مولفه ها را دارد و با مراجعه به کتب، متون و آموزه های دینی، این گزاره تصدیق می شود.
چرا که علاوه بر امور عبادی و معنوی، آموزه های اخلاقی نیز در اندیشه دینی به وفور مشاهده می شود؛ علاوه بر این، آموزه هایی که با تاکید بر مسائل اجتماعی و اقتصادی می باشد نیز بخش دیگری از آموزه های دینی را پوشش می دهد و شامل می شود و این قبیل معارف دینی نیز در میان منابع اسلامی به وفور مشاهده می شود.
سوالی که در این بین وجود دارد این است که ظرفیت ها و توانمندی های دین و اندیشه دینی برای پاسخ گویی به نیازهای بشر چه می باشد و چگونه دین می تواند در عرصه ها و موضوعات متعدد ورود پیدا کند و پاسخ های کارآمد و مفید برای جامعه عرضه کند؟ که در این پژوهش، به واکاوی و پاسخ به این سوال پرداخته می شود.
این نکته لازم به ذکر است که پیرامون انواع جریان های دین پژوهی معاصر و طبقه بندی آن ها نگرش های مختلفی مطرح است که بحث از ظرفیت ها و توانمندی های اندیشه دینی برای پاسخگویی و کارآمد بودن آن ها، تا حدودی فارغ از این طبقه بندی ها و نگرش ها می باشد[۳].
جامعیت دین[۴]
اولین و مهمترین خصوصیتی که دین را برای پاسخ گویی هرچه بهتر و کارآمد تر آماده می کند، جامع بودن اندیشه دینی می باشد. با این توضیح که شارع حکیم که دین و آموزه های دینی را تدوین نموده است، و یکی از مولفه های اساسی در این تدوین، جامع بودن اندیشه دینی بوده و این نکته را مورد تاکید قرارداده است.
جامع بودن دین است که می توان مقدمه ای برای حضور و فعالیت کارآمد دین در تمام عرصه های فردی و اجتماعی باشد. فردی که نیاز به امور معنوی و اخلاقی دارد، آموزه های فردی دینی را طلب می کند و در مقابل، جامعه ای که نیاز به الگوهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برای حکمرانی دارد، تاکید بر آموزه های اجتماعی و کلان دینی دارد که درصدد استفاده از این دسته ظرفیت های اندیشه دینی دارند و در هر دو بعد مذکور، اندیشه دینی، توانمندی ورود و پاسخ به سوالات و چالش های موجود را دارد.
با نگاهی کوتاه به وضعیت موجود روشن می شود که هرچند ظرفیت های فردی، اخلاقی و عبادی اندیشه دینی بیشتر مورد تاکید بوده است لکن آموزه های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دین غیرقابل انکار می باشد و باید تاکیدهای لازم را در این عرصه مدنظر قرارداد.
اجتهاد
شاید برخی پذیرش یا عدم پذیرش دین را یکی از مهمترین تصمیم های حیات بشر بدانند[۵] در حالی که به نظر نگارنده، نحوه مواجهه افراد با دین اهمیت بیشتر و قابل ملاحظه ای دارد؛ این که برخی افراد چگونه با دین مواجه می شوند و ظرفیت های اندیشه دینی را مورد تاکید و کاربست قرار می دهند، اهمیت بیشتری دارد چرا که نحوه مواجه این دسته از افراد، در پذیرش یا عدم پذیرش دین توسط دیگر افراد نقش قابل ملاحظه ای دارد؛ به هر روی، مولفه ی مهمی که ظرفیت های نهفته در دین را شکوفا می کند و پویایی اندیشه دینی را تضمین می نماید «اجتهاد» می باشد.
اجتهاد هرچند یک عنصر برون دینی می باشد ولی کم و کیف آموزه های دینی می باشد که آن را رسمیت می بخشد و حضور کارآمد این عنصر را تضمی می نماید. تفسیر پذیر بودن آموزه های دینی و همچنین روایات متعدد و سیره پیامبر صلی الله علیه و آله و همچنین ائمه علیهم السلام، جواز اجتهاد را مورد تاکید قرار می دهد؛ حتی مولفه ی مذکور در سرفصل قبل که جامعیت اندیشه دینی باشد نیز صحه بر جواز اجتهاد می گذارند، چرا که بدون امکان تطبیق آموزه های دینی به وسیله اجتهاد، نمی توان انتظار پاسخ گویی دین در تمام عرصه های موجود را داشت.
اجتهاد با مکانیزم خاص خود در تلاش است که تطبیق هر چه بیشتر آموزه های دینی را با شرایط زمان و مکان فراهم آورد و بدین ترتیب پاسخ های کارآمد را ارائه نماید؛ با این توضیح که آیات و روایات را که در عصری که صادر شده اند را مورد تاکید و تفسیر قرار می دهد و با تفسیر دقیق، منظم و قاعده مند آیات و روایات و همچنین با لحاظ کردن آیات و روایات دیگر، در تلاش است که آموزه های دینی را هرچه بهتر و بیشتر با نیازهای روز تطبیق داده و مورد بازخوانی قرار دهد.
اولین و مهمترین خصوصیتی که دین را برای پاسخ گویی هرچه بهتر و کارآمد تر آماده می کند، جامع بودن اندیشه دینی می باشد. با این توضیح که شارع حکیم که دین و آموزه های دینی را تدوین نموده است، و یکی از مولفه های اساسی در این تدوین، جامع بودن اندیشه دینی بوده و این نکته را مورد تاکید قرارداده است.
پینوشت ها:
[۱] محمدرضا ایزدپور و احمد عابدی، فهم دینی در بستر آگاهی های جدید (تهران: هستی نما، ۱۳۸۵)، ص۱۴.
[۲] علیاکبر رشاد، دینپژوهی معاصر : درنگی در گفتمانهای سه گانهی متجمد، متجدد و مجدد، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ویراست ۲ (تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۸)، ص۱۰.[
۳] عبدالحسین خسروپناه، آسیب شناسی دینپژوهی معاصر: تحلیل دینشناسی شریعتی، بازرگان و سروش، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی (تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۸)، ص۵۳.
[۴] عبدالله نصری، انتظار بشر از دین : بررسی دیدگاهها در دینشناسی معاصر (تهران: : موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، ۱۳۷۸)، ص۷.
[۵] عبدالحسین خسروپناه، انتظارات بشر از دین، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی (تهران: موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، ۱۳۸۶)، ص۸۷.