آن سالها به او گفتم که علی آقا! (آیتالله خامنهای) شما به احتمالی که در آینده جزو آیات عظام و علمای اعلام بشوید و از آنجا که در سنت علمایی شاعری خیلی پسندیده نیست، این کار را کردید.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، حجتالاسلاموالمسلمین رسول جعفریان با انتشار این عکس در صفحه اجتماعیش در توضیح آن نوشته است:
نعمت میرزازاده، شفیعی کدکنی و آیت الله خامنهای
نعمت میرزازاده یا نعمت «آزرم» از شاعران انقلابی خراسان (متولد ۱۳۱۷) از شاگردان محمد تقی شریعتی و کانون نشر حقایق بود که پس از انقلاب به سازمان مجاهدین گرایش پیدا کرد و از ایران رفت و تاکنون هم موضع تندی دارد. چندین مجموعه شعر وی، مانند گلخون و لیله القدر، و غیره، پیش از انقلاب منتشر شده که در کتاب جریانها از آنها و محتوایشان یاد کردهام. وی علاوه بر کانون، در انجمنهای ادبی خراسان، همراه آقای شفیعی کدکنی و شماری دیگر، با آقای آیتالله خامنهای هم دوست میشود، و سال ۴۷ شعری برای غدیر میگوید که به «سید علی حسینی خامنهای» تقدیم کرده است. (لیله القدر، ص ۶۷) اخیرا خاطرات تاریخ شفاهی هاروارد را از وی میدیدم که سال ۱۹۸۴ ضبط شده، و متن تایپی آن هم همان وقت از نوار پیاده و به شکل عجیب و غریبی منتشر شده است. این متن اخیرا روی کانال تلگرامی تاریخ شفاهی هاروارد گذاشته شده است. بخشی از آن اشاره به آشنایی وی بود با آیتالله خامنهای که یادی هم از استاد شفیعی کدکنی در آن شده است.
نعمت زاده: به شما بگویم، علی خامنهای ذوقیات ادبیاش خوب بود، آقای علی خامنه ای زیباترین تک بیت های صائب را و شعرهای سبک هندی را می دانید که آن نوع شعر و غزلی که در دوره صفوی در ایران بوجود آمده… به هر صورت زیباترین شعر از آن شاعران معروف به سبک هندی یعنی شاعران دوران صفوی یعنی صائب، یعنی کلیم یعنی عرفی، اینها را ما همیشه از زبان آقای سید علی خامنه ای می شنیدیم. ذوقیات شعر ایشان به گونه ای بود که وقتی در سال ۱۳۴۳ من و آقای شفیعی کدکنی نویسنده و شاعر بسیار خوب معاصر و استاد فعلی دانشگاه تهران قرار شد که با هم کتاب شعر امروز خراسان را تألیف کنیم، یعنی گزارشی باشد آن کتاب از مجموع شاعران خراسان که شد یک کتاب چهارصد پانصد صفحه ای و یک مقدمه مفصل سی صفحه ای من بر او نوشتم در سوابق زبان دری و تداومش و اینها، آن موقع وقتی که این کتاب را می خواستیم درست کنیم، آقای علی خامنه ای هم در ذهنیات ما در شمار نامزدها شاعرانی بود که می باید به ایشان مراجعه کنیم و از ایشان شعر بخواهیم. یعنی به نظر ما کسی که آن مقدار با شعر آشناست که این همه تک بیت را از حفظ است، طبیعتا نمی تواند شاعر نباشد. از علی خامنه ای نیز خواستیم که برای درج در کتاب شعر امروز خراسان، به ما شعر بدهد، البته علی خامنه ای گفت که من شاعر نیستم و شعر ندارم. با این همه ما باور نکردیم ما به حساب این گذاشتیم که علی خامنه ای لابد می خواهد که تقیه کند، چون علما نباید شعر بگویند.
حتی من به شوخی آن سالها به او گفتم که علی آقا! شما به احتمالی که در آینده جزو آیات عظام و علمای اعلام بشوید و از آنجا که در سنت علمایی شاعری خیلی پسندیده نیست این کار را کردید…. علی خامنه ای را من بیش از این از نزدیک می شناختم. چون ضمنا یک نسبت دور فامیلی هم از رهگذر همسرم با ما داشت. علی آقای خامنه ای خانه ما زیاد رفت و آمد می کرد…. ضمنا وجود علی خامنه ای و یکی دیگر از اینها مثلا آقای حکیمی که اینها به حساب طلاب جوان روشنفکر بودند موجب یک مقدار گرایش های مذهبی لااقل به صورت عاطفی هم در ما شد، بویژه که واقعه خرداد ۴۲ به کلی صحنه را عوض کرد، یعنی در ذهنیات خود من نیز تأثیر گذاشت. (نوار دوم، ص ۱ – ۲)