محسنحسام مظاهری در یادداشتی انتقادی به بررسی نسبت قیام مسجد گوهرشاد با قانون کشف حجاب پرداخته است که واکنشهایی را در پی داشته است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، واقعه مسجد گوهرشاد مشهد یا قیام گوهرشاد در تیرماه سال ۱۳۱۴ هجری خورشیدی، از رخدادهای مهم دوران حکومت رضا شاه پهلوی و نخستوزیری محمدعلی فروغی بهشمار میآید. گرچه قرائت رسمی از این واقعه چنین است که این قیام در اعتراض به تصویب قانون کشف حجاب به وقوع انجامیده است اما محسنحسام مظاهری، جامعهشناس در یادداشتی انتقادی، تصریح کرده است خیزش مردم در جریان این واقعه، در اعتراض به اجباری شدن بر سرنهادن کلاه شاپو توسط حکومت مرکزی، رخ داد.
متن یادداشت مظاهری چنین است: «واقعه گوهرشاد (۲۱ تیر ۱۳۱۴) در واکنش به قانون متحدالشکل شدن البسه (مردان) و اجباریشدن کلاه شاپو رخ داد و نه قانون کشف حجاب (زنان) که مربوط به چندماه بعدتر است.
با این حال چنین روزی در تقویم کشور «روز حجاب» نامگذاری شده است. یعنی تصویبکنندگان حتی زحمت تورق کتاب تاریخ معاصر را هم به خود ندادهاند. جالب است که این بیدقتی منحصر به تبلیغات سازمانی و رسانههای رسمی نیست و عمومیت دارد.»
کنایه مهدویزادگان به مظاهری: کتاب تاریخ را درست تورق کنیم
حجتالاسلام مهدوی زادگان، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در پیامی به انتقاد از اظهارات مظاهری پرداخت و نوشت: «قانون متحدالشکل شدن البسه مردان در آذر ۱۳۰۷ تصویب شد؛ یعنی هفت سال قبل از واقعه گوهرشاد. رضاشاه از ابتدای سال ۱۳۱۴ با استناد به قانون ۱۳۰۷ دستور کشف حجاب را صادر کرد. او به دنبال سرکوب قیام مسجد گوهرشاد توانست در دیماه ۱۳۱۴ قانون کشف حجاب را به تصویب رساند. کتاب تاریخ را دقیق تورق کنیم».
خوانش تاریخ از آخر به اول
مظاهری در یادداشت تفصیلی به انتقاد مهدویزادگان پاسخ داد و نوشت: «آنچه در این قبیل موارد مشکل ایجاد میکند، خوانش تاریخ از آخر به اول است. یعنی وقتی ما آخر یک داستان را میدانیم و با این علم به آن میخواهیم فواصل قبل را بررسی کنیم.
سوال اینست که دقیقا عامل اصلی اعتراض گروهی از روحانیون و مردم مشهد در تیرماه ۱۳۱۴، که زمینهساز واقعه گوهرشاد شد، چه بود؟
طبق یک قول (که من به آن قائلم) عامل اصلی اعتراض، قانون اجبار کلاه شاپو برای همه مردان (در امتداد قانون متحدالشکلشدن البسه مصوبه ۱۳۰۷) بود که طبق آن مقرر شده بود کلاه شاپو جایگزین همه اقسام کلاههای قبلی (ازجمله کلاه پهلوی) شود؛ کلاهی که ازنظر متدینین «فرنگی» و ازنظر حکومت «بینالمللی» محسوب میشد. ظاهرا سفر حاجآقا حسین قمی پیرو جلسه روحانیون مشهد در منزل آیت الله یونس اردبیلی هم در اعتراض به همین اجبار کلاه شاپو بوده است. موضوعی که بین استاندار خراسان و نایب التولیه آستان قدس هم بر سرش اختلاف نظر وجود داشت و آنقدر مهم بود که نایب التولیه (اسدی) پیشبینی کرده بود اجرای این قانون موجب ناآرامی در مشهد خواهد شد و از رضاشاه خواسته بود مشهد را استثنا کند. که شاه نپذیرفت.
اینکه چند ماه بعدش قانون کشف حجاب تصویب شد یا اینکه از ماهها و بلکه سالها قبل تحرکاتی در زمینه کشف حجاب زنان وجود داشت، دلیل نمیشود که عامل اعتراضات در آن مقطع را کشف حجاب بدانیم. بله روشن است که روحانیون از همان سالهای میانی دههی ۱۳۰۰ انگیزههای فراوانی برای نارضایتی از حکومت و اعتراض داشتند. منتها مهم آنست که ریشه هر اعتراض را دقیقا در همان زمینهی وقوعش بشناسیم و بفهمیم. وگرنه تمایل حکومت به کشف حجاب امر پنهانی نبود که ناگهان در تیر ۱۳۱۴ برای روحانیون مشهد مکشوف شده باشد. مثلا حضور بدون حجاب ملکه ثریا (همسر اماناللهخان) در ضیافت رسمی دربار در سال ۱۳۰۸ یک نمونه آشکار این تمایل بود. مضافا که میدانیم از اوایل سال ۱۳۰۶ نشریاتی مثل عالم نسوان و گروههایی مثل «مجمع کشف حجاب» با برگزاری مهمانیهای مختلط و کشف حجاب زنان علنا برای کشف حجاب زمینهسازی میکردند. برگزاری مراسم مختلط در مدارس و تشویق دختران به کشف حجاب هم از مدتها قبل آغاز شده بود.
کتاب تاریخ را با دقت بخوانیم، نه از آخر به اول؛ و نه مطابق پسندهای تبلیغاتی و تمایلات ایدئولوژیک امروزمان.»
نکتهبینی یا نقطه بینی
محمدجواد میری، فعال فرهنگی نیز به اظهارات مظاهری واکنش نشان داد و ضمن یادداشتی تفصیلی بیان کرد: «تازه دیشب دیدم که در توئیتی نوشتهاید: «واقعه گوهرشاد (۲۱ تیر ۱۳۱۴) در واکنش به قانون متحدالشکل کردن البسه مردان رخ داد و نه قانون کشف حجاب زنان که مربوط به چند ماه بعدتر است. بله، قیام گوهرشاد «در پی قانون» کشف حجاب رخ نداد؛ در مخالفت با خود مسألهی کشف حجاب رخ داد! ایرانیان در آن دوران، زنجیره بههمپیوستهی اقدامات رضاخان را میدیدند، پروپاگاندای همهجانبهی مدعیان روشنفکری را دربارهی این روش مترقیانه میشنیدند و از همه مهمتر، کشف حجابهای موردی، اما مجلسی و بهفرمودهی حکومت را هم -که حتی از دورهی قاجار سوابقی داشت- رسماً از سر گذرانده بودند مرور کنیم.
توقع زیادی نیست اگر از یک پژوهشگر اجتماعی بخواهیم بهجای «گردآوری تورقی» و «داوری توئیتری»، به بازسازی و تحلیل درست ذهنیت عمومی مردم در آن سالهای ملتهب بپردازد و بعد بگوید که یک «واقعه»، چرا و «در واکنش به» چه رخ داده.
القصه، اگر ماجرای کشف حجاب را این گونه از داستان اتحاد لباس تفکیک کنیم و دست آخر بگوییم شهدای گوهرشاد مثلاً در راه لباس بومیشان شهید شدند و نه برای حجاب یا آزادی عزاداری، بهجای نکتهبینی گرفتار نقطهبینی شدهایم.»
خطر جعل تاریخ
این اظهارات از سوی مظاهری بیپاسخ نماند و وی در یادداشت جدید به این اظهارات پاسخ داد که متن آن از نظر میگذرد؛ «مسئله آنقدرها هم پیچیده نیست. و بیش از آنکه اختلافنظر تاریخی باشد، اختلاف روش تحقیقی است. حرف من این است که واقعهی گوهرشاد (که برخی اصرار دارند «قیام» توصیفش کنند) را از بستر واقعی وقوعش خارج نکنید. این واقعه، علیالظاهر و براساس اسناد آن زمان، ریشهاش اعتراض به اجباریشدن کلاه شاپو بود و وقتی آن برخورد با آقاحسین قمی شد، گروهی از مردم به تحریک بهلول در گوهرشاد اعتراض کردند و این اعتراض شدیدا سرکوب شد. اینکه آسمان و ریسمان به هم ببافیم که بگوییم نه، دلیل «قیام» فراتر از اعتراض به برخورد با یک عالم و قانون کلاه بوده و معترضان مشهدی آنقدر بصیرت داشتهاند که قانون چند ماه بعد را پیشبینی کنند و… یک تقریر دلبهخواهی و سیاسی از تاریخ است.
اینکه که بخواهیم حجاب و عفاف را گرامی بداریم و دنبال مناسبتی در تقویم برای گرامیداشت این امر باشیم که ترجیحاً در ابتدای فصل تابستان هم باشد که فصل رونق شلحجابی و انتقادات از آن است، دیگر مشکل تاریخ نیست؛ مشکل ماست. اجازه نداریم برای چنین انگیزهای (هرچند هم باارزش باشد) جعل تاریخ کنیم.»