در تاریخ چین، حدود ۲۰ اقلیت ملی وجود دارد که تقریباً همه به دین اعتقاد دارند که حدود ۱۰۰ میلیون تن آنان مسلمان هستند.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)؛ در تاریخ چین، حدود ۲۰ اقلیت ملی وجود دارد که تقریباً همه به دین اعتقاد دارند که حدود ۱۰۰ میلیون تن آنان مسلمان هستند.
مسائل دینی و کارهای مذهبی موضوعاتی هستند که بر کار کلی حزب و دولت تأثیر می گذارند، رسیدگی صحیح به موضوعات مذهبی با ثبات و هماهنگی با کشور ارتباط مستقیمی دارد و برای رسیدگی درست به مسائل مذهبی در شرایط جدید، ما باید پیشرفت فعلی دین در چین را بطور کامل مطالعه کنیم. اگر شرایط دینی و ملی کنونی چین را نفهمید و یا آن را درک نکنید، توصیه های سیاست عالی یا برنامه های عملی خود برای تبدیل به اقدامات اجتماعی قابل اجرا و ترتیبات نهادی آن دشوار است. در این مقاله سعی شده است که تحولات جدید دین چینی در ۳۰ سال گذشته اصلاحات چین، به ویژه در ابتدای قرن بیست و یکم در مورد بررسی و روندهای توسعه آینده آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد تا درک اساسی از شرایط و عقاید ملی دینی برای انجام کارهای دینی فراهم شود.
به نوشته رایزنی ایران در چین؛ در کل، دین وارد دوره نسبتاً پایداری از توسعه در چین معاصر شده است و توسعه دین امری عادی، سالم و منظم است. با این حال، از آنجا که جامعه چین در یک دوره گذار است، بنایراین بسیاری از عوامل بین المللی و داخلی در هم آمیخته شده اند، و حوزه مذهبی نیز برخی از اوضاع و مشکلات جدید را ارائه می دهد و با یک وضعیت جدید و پیچیده و شدید روبرو شده است. به طور خاص، وضعیت و روندهای مذهبی کشور به شرح زیر است:
الف: توسعه دینی همچنان سریع است و روند کلی در حال گرم شدن است
دوره رشد سریع دین چین عمدتاً به ۳۰ سال پس از اصلاح اشاره می کند. در ۱۷ سال اول پس از تأسیس چین جدید، در مقایسه با قبل از سال ۱۹۴۹، پیشرفت دین نسبتا کند بوده است. در طول ده سال “انقلاب فرهنگی”، سیاست از بین بردن دین اتخاذ شد و به نظر می رسید که دین از زندگی مردم ناپدید می شود. دولت چین؛ سیاستی را برای از بین بردن دین اتخاذ کرد. همانطور که مردم به تدریج وجود دین را فراموش می کنند، دین با سیاست در های باز، ناگهان در همه سطوح جامعه چین “احیا” و “زنده ” شد و به سرعت رشد کرد و “شکوفایی” نادر از دین در چین مدرن را شکل داد.
اولا، رشد سریع دین با افزایش مداوم تعداد پیروان مذهبی در دهه های اخیر آشکار می شود. برای فهم تعداد تعداد پیروان مذهبی در چین، داده های آماری دقیقی در دست نیست، گفته ی معمول این است که بیش از ۱۰۰ میلیون نفر وجود دارند که حدود ٪۱۰ از جمعیت این کشور را تشکیل می دهند. اگرچه این نسبت خیلی زیاد نیست، اما نمی توان تعداد مطلق را نادیده گرفت. در تاریخ چین، حدود ۲۰ اقلیت ملی وجود دارد که تقریباً همه به دین اعتقاد دارند. از آنجا که جمعیت این اقلیتهای ملی به طور پیوسته افزایش یافته است، تعداد افراد پیروان نیز افزایش یافته است. به عنوان مثال، تعداد کل مسلمانان در چین اکنون به ۲۲ میلیون نفر افزایش یافته است، تعداد افرادی که به بودیسم تبتی اعتقاد دارند به حدود ۷.۵ میلیون نفر رسیده است. در میان پنج دین اصلی، پیشرفت مسیحیت قابل توجه است. براساس آخرین نظرسنجی انجام شده توسط موسسه دین جهانی آکادمی علوم اجتماعی چین در سال ۲۰۰۹، بیش از ۲۳ میلیون مسیحی در چین وجود دارد که این تعداد بیش از سه برابر پیروان در روزهای ابتدایی تأسیس چین جدید است. در میان آنها، تعداد مسیحیانی که از سال ۱۹۹۳ به مذهب مسیحی اعتقاد داسته اند، ۷۳.۴ درصد از کل مسیحیان را به خود اختصاص داده است و این نشان می دهد که نه تنها تعداد مسیحیان در کشور در سالهای اخیر به سرعت افزایش یافته است، بلکه سرعت توسعه نیز افزایش یافته است[۱]. اگرچه نمی توان نرخ رشد تعداد کاتولیک ها را با نرخ رشد تعداد مسیحیان به دلیل سخت گیری سیستم کاتولیک مقایسه کرد، اما تعداد فعلی ۵.۷ میلیون کاتولیک در مقایسه با ۳ میلیون کاتولیک در روزهای اولیه تأسیس جدید چین، نیز به میزان قابل توجهی افزایش یافته است.
ثانیا، تأثیرات اجتماعی دین مدام در حال گسترش است. در حال حاضر، یکی از نشانه های مهم تأثیر روزافزون جامعه ی دینی، تب فرهنگ مذهبی است که به طور خاص در موارد زیر آشکار می شود: مکان های فعالیت مذهبی افزایش یافته و انواع مختلف فعالیت های مذهبی روز به روز بیشتر شده است؛ کتاب ها و نشریات مذهبی روز به روز بیشتر شده اند و آثار ادبی که مطالب مذهبی را بیان می کنند، روز به روز بیشتر شده اند؛ میزان اطلاعات مربوط به دین در رسانه های خبری قابل توجه است، و عنصر های مذهبی در فرهنگ گردشگری روز به روز بیشتر شده اند. علاوه بر این، تعداد بیشتری از افراد از محافل مذهبی به کنگره های خلق، کنفرانس های مشاوره سیاسی و واحدهای خودمختار قومی منطقه ای در همه سطوح از مرکز تا سطح محلی اختصاص یافته اند و نقش مهمی در زندگی سیاسی چین ایفا می کنند.
در سال های اخیر، ادامه رشد سریع ادیان چین نتیجه تعامل عوامل مختلف است. عوامل زیر شایسته توجه هستند:
اول، اجرای سیاست آزادی اعتقاد دینی و بهبود یافتن میزان تمدن اجتماعی کشور، محیطی آرام اجتماعی را برای پیشرفت دین فراهم کرده است. پس از “انقلاب فرهنگی”، دولت چین سیاست آزادی اعتقاد مذهبی را مجدداً به اجرا درآورد، حقوق شهروندان برای آزادی اعتقاد مذهبی مورد احترام و حمایت قرار گرفت، فعالیت های سازمان های دینی از سر گرفته شد و مکان هایی برای فعالیت های مذهبی باز شد و مردم می توانند با صراحت به دین اعتقاد داشته و عقاید مذهبی خود را آزادانه بیان کنند. از اواخر دهه ۱۹۷۰ تا آغاز دهه ۱۹۹۰، تعداد معتقدین مذهبی در چین به سرعت افزایش یافت و از آن زمان به بعد با تبلیغات و آموزش مداوم، سیاست آزادی اعتقاد مذهبی به طور فزاینده ای رایج شد، همراه با تسریع روند دموکراتیک در سرزمین اصلی چین، درجه تمدن اجتماعی و سیاسی افزایش یافته و دیدگاه های همه بخش های جامعه در مورد دین دستخوش تغییرات زیادی شده است. دین به تدریج به عنوان یک پدیده فرهنگی تلقی می شود و ارزش های اصلی یک فرهنگ یا تمدن را در خود جای می دهد، نه اینکه به عنوان بیان جهل و عقب ماندگی مانند گذشته تلقی شود. در نتیجه، نگرش مردم نسبت به دین، دیگر طرد و مخالفت نیست، بلکه تصدیق و پذیرش است و به طور فعال به دنبال شناخت و درک است.
دوم، تحولات عمیق در جامعه و تنوع اندیشه های مردم، فضای جدیدی را برای توسعه دین به وجود آورده است. توسعه و فعال شدن ادیان غالباً با تغییرات اجتماعی یا پدیده های انتقالی همراه است. در حال حاضر، چین در یک دوره گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن است. جامعه به سرعت در حال تغییر است و عوامل نامشخص به شدت در حال افزایش است و منجر به افزایش فشار روانی و افزایش تقاضای اعتقادات معنوی می شود. در عین حال اخلاقیاتی که با اقتصاد برنامه ریزی شده سازگار است و مورد تاثیر قرار گرفته است. با این حال، برای شناخت گسترده در موضوع سازگاری عقیده اخلاقی با اقتصاد بازار، نیاز به یک فرایند طولانی است. در این زمان، جذابیت دین به عنوان یک سیستم ارزشی مهم، برجسته می شود. علاوه بر این، تحولات عمیق در جامعه باعث ایجاد تغییرات ظریف در شناخت و ذهنیت افراد شده است. روش شناخت پیروی از عادت کور قبلی دیگر وجود ندارد، و تفکر مردم تمایل به متنوع دارد. دنباله های معنوی مردم در فضا و انتخاب افزایش می یابد، که فضای اجتماعی و فضای روانی مناسبی را برای رشد مجدد و “شکوفایی” دین فراهم می کند.
سوم، خود دین یک پدیده اجتماعی دینامیک است. در حال حاضر، دین چین وارد مرحله ای از تنش شدید توسعه است. از زمان اصلاح و درباز، با اجرا و تعدیل سیاست های مذهبی، دین شرایط وجود قانونی و فعالیت های عادی را بدست آورده است و بر همین اساس توسعه یافته است. مذاهب مانند بودیسم، تائوئیسم و اسلام که سنت تاریخی طولانی در چین دارند، همه انگیزه ذاتی برای بازیابی و گسترش نفوذ خود دارند. مسیحیت و کاتولیسم که دیرتر وارد چین شده، پس از مدت زمان طولانی، به تدریج با فرهنگ چین سازگار شد و الگوی مبلغی آن نیز تغییراتی در چین ایجاد کرد. همه اینها به عوامل محرک فعلی برای پیشرفت نیروهای مذهبی تبدیل شده اند.
چهارم، در شرایط باز بودن درهای چینی به جهان خارج، نفوذ ادیان بیگانه افزایش یافته است. در کنار جهانی سازی اقتصاد، نه تنها سرمایه، پروژه ها و فناوری بلکه برخورد بسیار بزرگی از فرهنگ، ایده ها، مفاهیم و اعتقادات مذهبی است. بسیاری از سازمان های مذهبی در خارج از کشور، چین را به عنوان بزرگترین بازار ایمان در جهان امروز می دانند، و از طریق کانال ها و روش های مختلف مذهب خودشان را تبلیغ می کنند و سهم “بازار اعتقاد چینی” را افزایش می دهند. می توان گفت رشد سریع دین در چین در سه دهه گذشته در فضای بسته پدیدار نشده است، بلکه با توسعه دین در سراسر جهان ارتباط نزدیکی دارد.
ب: الگوی مذهبی در مواجهه شوک است و دینامیک (پویایی) را نشان می دهد
اول، توسعه پنج دین اصلی ناهمگون است. در طول ۳۰ سال گذشته، مذاهب مختلف در چین توسعه یافته اند، اما سرعت توسعه نابرابر است و عدم تعادل آشکار را نشان می دهد. به طور کلی، تعداد افرادی که به مسیحیت اعتقاد دارند سریعتر رشد می کنند، به دنبال آن بودیسم نیز رشد یافته است، و توسعه کاتولیک و اسلام اساساً با رشد طبیعی جمعیت همگام می شود. تعداد پیروان تائوئیستی کندتر افزایش یافته است. در توسعه نامتوازن این ادیان اصلی، سه پدیده وجود دارد که شایسته توجه ویژه است: یک، به عنوان مهمترین دین سنتی در چین، بودیسم در احیای فرهنگ سنتی مورد احترام و حمایت مردم قرار می گیرد، فعالیت های فرهنگی بودایی بسیار فعال هستند و نفوذ اجتماعی آن نیز در حال افزایش است؛ دو، مسیحیت پس از مدتی طولانی شروع به ادغام در جامعه چین نمود و سازگاری شدیدی با تغییرات زمان دارد، این یک مذهب برون گرایانه است و دارای یک انگیزه قوی از مبلغین است. در همان زمان توجه و حمایت جامعه غربی را به خود جلب کرده است و در سال های اخیر در چین بسیار سریع توسعه یافته است، و توجه گسترده ای را در داخل و خارج از کشور جلب کرده است. سه، اعتقادات عامیانه رو به زوال، در بعضی نقاط چین دوباره سر خود را به دست آورد و به طور بی سابقه ای فعال بودند.آنها از منطقه خاکستری خارج می شوند و وارد روند بازسازی می شوند. تعداد افراد که تحت تاثیر آنها قرار گرفته، بسیار زیاد است.
دوم، ظهور ادیان غیر از پنج دین اصلی. با گسترش مداوم در باز، چین به جهان خارج و افزایش مبادلات خارجی، برخی از مذاهب خارجی مانند ادیان سنتی از جمله ارتدکس و یهودیت یا ظهور ادیان جدید مانند مورمونیسم از طریق راه های مختلف شروع به گسترش در چین کردند و بسیاری از مذاهب مخفیانه نفوذ کرده اند. در حال حاضر، ادیان غیر از پنج دین اصلی در جامعه امروز چین به طرق مختلف پدید آمده و وجود دارند.
سوم، قلمرو مذهبی تغییر می کند. با جابجایی نیروی کار و انواع استعدادها، افرادی که به مذاهب مختلف اعتقاد دارند مهاجرت را نیز آغاز کرده اند که این امر تغییر عمده ای در توزیع پیروان دینی ایجاد کرده است. مسیحیان از شرق به غرب مهاجرت می کنند و مسلمانان از غرب به شرق مهاجرت می کنند و آنها مشغول کار خدماتی، تجارت و سرمایه گذاری هستند. تعداد بیشتری از مکانهای تجمع مسیحی در شهرکهای مسلمان در شمال غربی ظاهر شده اند. تعداد مسلمانان در منطقه شرقی همچنان رو به افزایش است، در بعضی جاها قبلاً مسلمان نبوده اما اکنون مسلمانان زیاد وجود دارد. به این ترتیب، مذاهب و فرقه های مختلف در کنار جریان عظیم مردم با یکدیگر در هم می آمیزند و با یکدیگر ادغام می شوند و هر دین وارد دوره جدیدی از پیشرفت در هم تنیده است. این وضعیت به تدریج الگوی دینی در کشور ما را تغییر خواهد داد. اکولوژی مذهبی در بعضی جاها نسبتاً از استاتیک، واحد به پویا و کثرت گرایی تغییر خواهد کرد که باعث عوامل نامشخصی را در رابطه بین مذاهب و چالش های جدید برای مدیریت دینی به همراه می آورد.
پ: ساختار توده های مذهبی تغییر کرده است و به تدریج متعادل تر می شود
بررسی ها در بعضی از مناطق در سال های اخیر نشان داده است که ساختار توده های مذهبی در چین تغییرات اساسی داشته است. تعداد معتقدین مذهبی جوان و میان سال رو به افزایش است و نسبت میان معتقدین مذهبی همچنان رو به افزایش است. سطح تحصیلات متوسط معتقدین مذهبی چین به تدریج به بالا رفته است. توزیع مشاغل معتقدین مذهبی گسترده تر است و علاوه بر کارگران و دهقانان، در بین افراد غیر دولتی اقتصادی در سازمان های اقتصادی جدید و سازمان های اجتماعی جدید و روشنفکرانی که آزادانه مشاغل خود را انتخاب می کنند، برخی از افراد به صفوف معتقدین مذهبی پیوسته اند. از نظر توزیع منطقه ای، دین همچنین در مناطق ساحلی شرقی که اقتصاد به سرعت در آن رشد کرده، رشد سریع نشان داده است.
وضعیت فوق نشان می دهد که ساختار معتقدین مذهبی در چین در جهت متعادل در حال پیشرفت است. اما از منظر سراسر کشور، ساختار معتقدین مذهبی سنتی تغییر چندانی نکرده و آشکار نیست، تعادل فقط یک روند توسعه بلند مدت است. با این حال، با توجه به این روند، افزایش سهم روشنفکران، افراد درآمد بالا، ساکنان شهری و افراد جوان و میانسال در بین معتقدین مذهبی در چین بدون شک تأثیر فزاینده ای بر وضعیت بقا و چشم اندازهای توسعه دین چین خواهد داشت.