در کتاب استراتژی منجی؛ جنگ جهانی یا صلح جهانی، در تحلیل و نقد روایات خشونتگرایانه در بحث مهدویت ۶ اصل طراحی شده است. در مطالب گذشته ۳ اصل تبیین شد. در این نوشتار به تبیین اصل چهارم- میراث بری مهدی (ع) از پیامبر (ص)- میپردازیم.
ردنا (ادیان نیوز)/ در این کتاب در تحلیل و نقد روایات خشونتگرایانه در بحث مهدویت ۶ اصل طراحی شده است. در مطالب گذشته ۳ اصل تبیین شد. در این نوشتار به تبیین اصل چهارم- میراث بری مهدی (ع) از پیامبر (ص)- میپردازیم.
میراث بری مهدی (ع) از پیامبر (ص) (اصل چهارم)
پیامبر(ص): نامش نام من و کنیهاش کنیۀ من است.[۱]
صورت و سیرتش از همه به من شبیهتر است.[۲]
مهدی(ع) علاوه بر میراثبری از انبیای پیشین میراثبر پیامبرخاتم(ص) نیز هست. در روایات مختلفی به همسانی مهدی(ع) با پیامبر(ص) و سیره و سنت یکسان آنها اشاره شده است؛ در مقابل روایاتی هم وجود دارد که گواه بر عدم همسانی است.[۳] در تقابل این گزارشها ابتدا لازم است که سیره و سنت تعریف شود و بعد ببینیم آیا سیره و سنت میان امامان امری یکسان است یا نه و مناسبت مهدی(ع) با پیامبر چیست. از دادههای این فصل در تحلیل انتقادی برخی روایات خشونتگرایانه استفاده خواهیم کرد.
سنت و سیره
طبق تعریف متداول، سنت همان قول و فعل و تقریر[۴] معصوم است که از «سَنَن» به معنی طریقۀ پسندیده مشتق شده است و یکی از ملاکهای فهم دینی است. مبنای سنت و سیرۀ ائمه همان برپاداشتن سنتهای الهی است؛ همانطور که دربارۀ ائمه آمده است: شما به سنت الهی رفتار کردید.[۵] سیره نیز از مادۀ «س ی ر» به معنای حرکت و راهرفتن است و در اصطلاح دلالت بر نوع و سبک رفتار دارد. این دو واژه علیرغم تفاوت لغوی در روایات به گونهای همسان و هممعنی استفاده شدهاند. در ادامۀ بحث این تعاریف را تکمیل خواهیم کرد.
همسانی سنت و سیرۀ ائمه
برخی میگویند از آنجا که همۀ انسانها با هم متفاوتاند، پس هیچ بعید نیست که ائمه هم سیرۀ متفاوتی در پیش گرفته باشند؛ مانند امام حسن(ع) و امام حسین(ع) که یکی صلح کرد و دیگری جنگ، اما این درست نیست. روشن است که اهلبیت متناسب با اقتضائات و شرایط عصر خود مواجهات مختلفی با مسائل داشتهاند، اما سیره و سنت همۀ آنها یکی است. از دو مسیر میتوان این ادعا را ثابت کرد که در کتاب به این مساله و عدم تعارض میان سیره امامان پرداخته شده است. در این راستا سوالاتی نیز پیش می آید که مورد بحث قرار گرفته و حاصل سخن این است:
سیرۀ مهدی(ع) و پیامبر(ص)
در روایاتی بیان شده است که سیرۀ مهدی(ع) با پیامبر متفاوت است تا جایی که مردم اصلاً شک میکنند که ایشان از فرزندان فاطمه(س) باشد.[۶] این روایات در دفتر بعدی بررسی خواهند شد، ولی ضرورت دارد مبانی برای نقد آنها به صورت جداگانه ارائه شود. در ادامه دلایلی بر همسانی سیرۀ مهدی(ع) با پیامبر بیان میکنیم.
ادلۀ قرآنی در نفی تضاد میان سیرۀ منجی با پیامبر(ص)
اسوه بودن پیامبر(ص) قید زمانی و مکانی ندارد. اگر پیامبر(ص) الگوی همۀ انسانهاست، بالطبع ائمه نیز از این امر مستثنا نیستند. بنابراین امکان ندارد مهدی(ع) راهی متضاد با پیامبر در پیش بگیرد و سیرهای مخالف او داشته باشد؛ از این رو اگر حدیثی با این مبنا معارض باشد، قابلپذیرش نیست. از سوی دیگر، آیات فراوانی نیز وجود دارند که خداوند همه را به اطاعت تام و تمام از پیامبرش فراخوانده است؛ از جمله:
«وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُون»[۷]
«وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»[۸]
سیره و سنت امامزمان(ع) برگرفته از همان سنن الهی است که در پیامبر(ص) و اهلبیت به ظهور رسید، اگرچه ممکن است سیاستها به اقتضای زمان متفاوت باشند. البته این تفاوت تا جایی پذیرفتنی است که به اصول لطمهای وارد نشود. امامزمان(ع) هم به اقتضای شرایط آخرالزمان سیاستهای خاصی در پیش میگیرد، ولی اگر گزارههایی بگوید که ایشان در صلح، جنگ و سایر اعمالش اخلاق و منشی معارض با پیامبر و اهلبیت خواهد داشت، مردود خواهد بود.
روایات در یکی بودن سیرۀ منجی با پیامبر(ص)
در روایاتی صحیحالاِسناد بر یکیبودن سیرۀ امامزمان(ع) با پیامبر اشاره شده است. در اینجا به ذکر یکی از روایات میپردازیم:
– محمدبنمسلم میگوید: از امام باقر(ع) در مورد قائم(ع) پرسیدم: آنگاه که قیام مینماید به کدام روش (سیره) در میان مردم رفتار خواهد کرد؟ فرمود: به سیرهای که پیامبر(ص) عمل کرد تا اسلام فراگیر شد. عرض کردم: سیرۀ پیامبر(ص) چه بود؟ فرمود: آنچه در جاهلیت بود باطل و با عدل با مردم برخورد کرد. قائم(ع) نیز همینگونه است. هنگامی که ظهور میکند، آنچه در میان مردم رواج یافته است باطل میسازد و با عدل با آنها برخورد میکند.[۹]
روایات فراوان دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که برخی از آنها در جدول ۲-۱ صفحات ۹۰ و ۹۱ کتاب ارائه شده است.
خلاصۀ بحث
پینوشت:
[۱]. صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۱۱.
[۲]. همان، ص ۴۰۸- ۴۰۹.
[۳]. نک. دفتر سوم، فصل اول.
[۴]. اگر شخصی در حضور معصوم عملی انجام دهد و ایشان سکوت کنند و آن عمل را نفی نکنند (با فرض امکان)، این سکوت دلیل امضا و تأیید آن عمل از ناحیۀ معصوم است که اصطلاحاً «تقریر» نامیده میشود.
[۵]. صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۶۱۲: «و سننتم سنّته.»
[۶]. نک. روایات دفتر سوم.
[۷]. سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۳۲
[۸]. سورۀ حشر، آیۀ ۷
[۹]. طوسی، تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۱۵۴