یک استاد الهیات آلمانی به نام ویلیام کی وارن استاد الهیات دانشگاه نتردام به این نتیجه رسید که «الهیات در آلمان با چند استثنا یک بحران تلقی میشود».
به گزارش گروه ترجمه ردنا (ادیان نیوز)، آلریچ لینر، دارای دکترای الهیات در دانشگاه رگنسبورگ و دکترای افتخاری تاریخ دانشگاه اروپای مرکزی، مولف چندین کتاب معروف از جمله «خدا خوب نیست» در گفت و گو با «سیانای» آلمانی نه تنها «پسرفت کیفی الهیات آلمانی» را مورد انتقاد قرار داد و با اشاره به استثنائات عملکرد برخی همکارانش را نیز نقد کرد.
لینر گفت: ملاقاتهای متعددی را در آلمان پیگیری کردهام و تنها میتوانم بگویم: میانهروی پژوهشی همیشه از میانهروی بهره میبرد.
وی معتقد است تعداد انگشتشماری از اساتید ملاقاتهایی با دانشجویان سابق خود داشتهاند، «صرف نظر از ضعفی که دارند. قابل توجه است که مخصوصا آن دستهای که به کلیسا پایبند هستند هرگز شانسی نخواهند داشت زیرا از قبل حذف شدهاند.
الهیات آلمانی در بحران
به عنوان مثال محققین به یک متخصص الهایات که خانم متاهل با سه فرزند است ارجاع دادهاند که با ملاقات او ممانعت شد زیرا اساتید دریافتند که به یک مراسم سپاسگذاری روزانه رفته است. او اعتقاد خود را بسیار جدی گرفته است.
لینر با بیان اینکه این حد از اعتقاد برای یک استاد زیادی است، گفت: در حالت دیگر پنج بچه شرکتکننده شانس خود برای استخدام را خراب کردند. حالتهای زیادی وجود دارد که همکاران بدون لحاظ کردن معیار پژوهشی رد میشوند، که معمولا با دانش و کمک مدیریت دانشگاه صورت میگیرد.
این استاد الهیات افزود: اگر افراد بیرون از دانشگاه بدانند اساتید در آلمان چگونه معیار ابداع میکنند یا فریبکاریهایی جهت جلوگیری از استخدام کاتولیکها انجام میدهند، در این صورت الهیات پژوهشی حتی همین مقدار شهرت اندک باقیمانده خود را از دست خواهد داد.
در سوم ماه اگوست مقالهای در Katholisch.de، اخلاقشناس اجتماعی برنارد اموندز از دانشکده فلسفه و الهیات Sankt Georgen که دانشگاهی در فرانکفورت است، از قولش نقل شده است که الهیات در کشورهای آلمانی زبان یک شهرت پژوهشی بالا و اهمیت جهانی دارد.
لینر ارزیابی مشابهی ندارد: الهایت دیگر آن چیزی نیست که ۲۵ سال پیش بود. امروز دیگر آن از آن تاثیرگذاری جهانی برخوردار نیست.
لینر به عنوان یک مدرک به کمبود ترجمه فعالیتهای الهیاتی آلمانی به انگلیسی، فرانسه یا اسپانیا اشاره میکند. به طور عکس تحقیقات جهانی به زبان آلمانی توجه بسیار کمی را به خود جلب نموده است. این یعنی نبود تحقیقات بینالمللی.
لینر میگوید: اگرچه هنوز در برنامههای دکترا در آمریکا یادگیری زبان آلمانی هنوز اجباری است، اما من قبلا به ۲۰ سال گذشته آلمان اشاره کردم که دانشجویان دکترا نمیتوانستند متنهای انگلیسی طولانی بخوانند. متخصصین الهیات آلمانی صرفا در نشریات به همدیگر ارجاع میدهند.
کمبود متخصص الهیات در آلمان
طبق گفته Katholisch. De، حدودا ۲۰۰ حوزه علمیه در آلمان وجود دارد، که این تعداد در تاریخ این حوزه کمترین حد بوده است.
از بین دانشجویان الهیات (که در سال تحصیلی ۲۰۱۸-۲۰۱۹ تعدادشان ۱۸،۲۵۱ نفر بود)، طبق گزارشات آنهایی که کل دروس الهایات را برمیداشتند نسبت کوچکی بودند (در سال ۲۰۱۸، تعداد ۲۵۴۹ نفر). از نظر بقیه آموزش الهیات صرفا بخشی از مدرک تحصیلی است.
صرف نظر از تعداد اندک افرادی که «کاملا الهیاتی هستند»، هنوز جاهای زیادی در آلمان وجود دارد که الهیات تدریس میشود. جمعا ۱۹ دانشکده الهیات کاتولیک وجود دارد، و بیش از ۳۰ موسسه و مقر برای الهیات کاتولیک. همچنین موسسات تحقیقاتی متعدد، سه دانشکده که مدرک «آموزش دینی و امور آموزشی کلیسا» و همچنین مدرک الهیات آنلاین وجود دارد.
با این حال هنوز «برآمد» علمی کم است. چنانچه اداره آمار آلمان گزارش کرده است در سال ۲۰۱۹ تنها هشت نفر دکترای دوم مورد نیاز برای استادی دانشگاه در الهیات کاتولیکاخذ نمودهاند. لینر اشاره میکند: با لحاظ اینکه بسیاری از دپارتمانهای کوچک در آنجا – نه همه آنها- تقریبا هیچ دانشجویی نداشته ولی منابع مالی خوبی دارند، میتوان انتظارِ نتایج تحقیقاتی پیشگامانه داشت.
هنوز تعداد و کیفیت نشریات در سطح بسیار پایینی است، به طوری که لینر با تعجب میگوید دوستان آلمانی من چه کار میکنند. لذا از استاد الهیات درخواست یک تجدید نظر شد: میانهروی پژوهشی الهیات آلمانی (با برخی استثنائات ) و تعداد اندک دانشجویانی که نمیتوانند تعداد ظالمانه دپارتمانها و کرسیهای الهیات را توجیه کنند. حفظ آنها برای نگهداری امتیازات قرون وسطایی ضروری است.
ابراز تأسف پاپ بندیکت شانزدهم در مورد تحولات الهیات
پاپ بازنشسته که قبل از تقدیس اعظم بودنش سالها به عنوان استاد الهیات فعالیت داشته است در مقاله خود در آوریل ۲۰۱۹ با عنوان «کلیسا و رسوایی سوء استفاده جنسی» نوشته است: درواقع در الهیات خدا معمولا همیشه در دسترس بوده است، اما بطور مشکل نمیتوان با او تعامل کرد. موضوع خدا غیرواقعی به نظر میرسد، که از بین موضوعاتی که برای ما مهم است حذف شده است. و با این وجود همه چیز متفاوت میشود اگر کسی قبول نکند اما نماینده خدا باشد. نباید به نوعی در پشت زمینه قرار بگیرد بلکه باید در مرکز افکار، کلمات و اقدامات ما باشد.