عادیسازی رابطه امارات با رژیم اسرائیل، فی نفسه برای این رژیم اهمیت راهبردی ندارد و آنچه برای اسرائیل مهم است، تبعات چنین اقدامی است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، اعلام عادیسازی رابطه میان کشورهای امارات و اسرائیل در چند روز گذشته بازتابی گسترده را در سطح منطقهای و فرامطقهای به همراه داشته است. در همین زمینه، برخی ناظران سیاسی بر این باور هستند که این امر آغاز یک تحول بزرگتر در مناسبات میان اعراب و اسرائیل خواهد بود و احتمالا در آینده نزدیک شاهد عادیسازی مناسبات میان تلآویو و دیگر کشورهای عربی خواهیم بود.
پایان دوران صلح در برابر زمین
در این صلح نه زمینی از اراضی اشغالی عربی آزاد می شود و نه حتی وعده آزادی مطرح می گردد. این چیزی است که نتانیاهو هم بطور مشخص و با افتخار آن را اعلام کرد و آن را صلح در مقابل صلح نامید و این یعنی پایان دوران صلح در برابر زمین.
برهانی در مورد ابعاد مخاطره آمیز این توافق نیز گفت: اولا مبنای تعامل با اسرائیل را تغییر می دهد. یعنی تاکنون کشورهای عربی که با اسرائیل صلح کردند با مبنای صلح در برابر زمین صلح کردند که می شد دستاوردی برای آن قائل شد. البته در نهایت و در مجموع آن توافقات نیز خسارت بار بود و به فاجعه منجر شد اما این توافقی از نوع دیگر است. در این توافق نه تنها یک وجب از زمینهای اشغالی عربی آزاد نمی شود، و نه تنها وعده آزادی یک وجب از زمینهای اشغالی عربی از سوی اسرائیل مطرح نمی گردد، بلکه تغییر کرانه باختری و یهودی سازی آن با سرعت سابق ادامه می یابد. مصادره زمینهای فلسطینی ادامه می یابد، تخریب خانه های فلسطینی ادامه می یابد و ساخت شهرکهای یهودی نشین بر زمینهای غصبی فلسطینی ادامه خواهد یافت.
وی ادامه داد: این توافق نه تنها چشم اندازی برای آزادی مناطق اشغالی فلسطینی ایجاد نمی کند بلکه چشم انداز آزادی این سرزمینها را بطور کامل از بین می برد زیرا مهمترین ابزار عربی که برای آزادی اراضی اشغالی فلسطینی وجود داشت تحریم سیاسی و دیپلماتیک کشورهای عربی بود اما اینک اگر کشورهای عربی، مانند امارات، فقط در ازای تعلیق الحاق کرانه و بدون هیچ دستاورد دیگری با اسرائیل صلح کنند، دلیلی و فشاری وجود نخواهد داشت که اسرائیل را به خروج از سرزمینهای اشغالی وادار کند.
تفاوت صلح امارات با اسراییل با صلح مصر، اردن و ساف با رژیم صهیونیستی
سید هادی برهانی در این باره گفت: این اقدام امارات بدتر از صلح مصر، اردن و ساف است. آنها براساس مبنای صلح در برابر زمین صلح کردند. ثانیا آنها همسایه اسرائیل بودند و مستقیما تحت فشار نظامی و امنیتی اسرائیل قرار داشتند و از این ناحیه هزینه های زیادی کرده بودند.
تلفات زیادی دادند و در نهایت از سر ناچاری و استیصال تن به تسلیم دادند اما امارات در موقعیت متفاوتی است. با اسرائیل فرسنگها فاصله دارد. مورد تهدید مستقیم اسرائیل نیست و اوضاع سیاسی و اقتصادی خوبی دارد. مشکل دیگر این توافق این است که توافق با دولتمردی است که سخت ترین و بدترین مواضع را در قبال حقوق فلسطینی ها و اعراب اتخاذ کرده است. نتانیاهو در این زمینه با هیچ یک از زمامداران سابق اسرائیل قابل مقایسه نیست. توافق با نتانیاهو را می توان صلح با بدترین دشمن اعراب و کشورهای عربی و عرب ستیزترین زمامدار روی زمین بشمار آورد.
چرا امارات وارد صلح با اسرائیل شده است؟
برای این سوال دو جواب می توان در نظر گرفت. جواب اول کلی است و ناظر بر اوضاع کلی منطقه است. از این چشم انداز می شد دید که اوضاع نابسامان منطقه و تفرقه و درگیری میان کشورهای اسلامی به تضعیف آنها و تقویت اسرائیل منجر خواهد شد. می شد دید فشار بر کشورهای عربی آنها را به سوی اسرائیل خواهد راند. می شد دید ناامنی و نیازهای امنیتی برخی کشورهای عربی آنها را محتاج کالاهای امنیتی اسرائیل خواهد کرد. از این حیث همه منطقه مسئول این تحول خطیر است و باید مسئولیت خود را بپذیرد. اما در مورد حکومت امارات بطور خاص نیز مسائلی وجود دارد که گناه این حکومت را سنگین تر از دیگران میکند . امارات کشور کوچکی است که تمایل دارد نقشی بیش از وزن واقعی خود ایفا کند و بنظر می رسد در این بازی خطرناک محمد بن زاید شاهزاده اماراتی نقشی اساسی ایفا می کند.
تحلیل گران غربی در این باره چه نظری دارند؟
«کوین بَرِت» تحلیلگر آمریکایی درباره توافق اخیر رژیم صهیونیستی و امارات می گوید: تلآویو و ابوظبی در حال اعتراف با صدای بلند به خیانتشان به جهان هستند.
وی در ادامه افزود: این توافق، یک پیشرفت یا یک توافقنامه صلح نیست. اسرائیل و امارات پیش از این نیز از روابط نزدیک غیررسمی بهره میبردند، بنابراین امارات در واقع کار جدیدی انجام نداده است. آنها خیانت خود را با صدای بلند به جهانیان اعلام کردهاند. اعتراف به خیانت یک توافقنامه صلح نیست. این توافق تأثیری بر تلاش فلسطینیها برای مقاومت در برابر نسلکشی و قتلعام نخواهد داشت، این توافق تأثیری بر تلاشهای اسلامی و مسیحی برای بازپسگرفتن اماکن مقدس نخواهد داشت. البته این توافق موجب توقف نسلکشی رژیم صهیونیستی نخواهد شد و مانع سرقت اراضی بین نیل و فرات توسط اسرائیل نمیشود.
برت: ترامپ و جارد کوشنر، مشاور ارشدش در حال تلاش برای مطرح کردن توافق امارات و اسرائیل بهعنوان یک شاهکار در رقابتهای انتخاباتی هستند. آنها امیدوارند آرای بیشتری کسب کنند و همین طور دهها میلیون دلار بیشتر از صهیونیستها جذب کنند، آن هم با نشان دادن این توافق بهعنوان “یک پیشرفت در مسیر توافق صلح.” این توافق، یک پیشرفت یا یک توافقنامه صلح نیست. اسرائیل و امارات پیش از این نیز از روابط نزدیک غیررسمی بهره میبردند، بنابراین امارات در واقع کار جدیدی انجام نداده است. آنها خیانت خود را با صدای بلند به جهانیان اعلام کردهاند. اعتراف به خیانت یک توافقنامه صلح نیست. این توافق تأثیری بر تلاش فلسطینیها برای مقاومت در برابر نسلکشی و قتلعام نخواهد داشت، این توافق تأثیری بر تلاشهای اسلامی و مسیحی برای بازپسگرفتن اماکن مقدس نخواهد داشت. البته این توافق موجب توقف نسلکشی رژیم صهیونیستی نخواهد شد و مانع سرقت اراضی بین نیل و فرات توسط اسرائیل نمیشود.
برت: سه کشور عربی که روابط خود را با اسرائیل عادی کردهاند، مجبور شدهاند عزم و اراده مردم خود را با انجام این کار، نادیده بگیرند. آنها حتی مجبور شدهاند از نشان دادن اقتدار و حاکمیت ملی خود نیز چشمپوشی کنند. اردن یک کشور کاملاً تحتالشعاع و رعیت آمریکا است که از سوی کاخ پادشاهی اداره نمیشود، بلکه از طریق سفارت آمریکا امورات این کشور اداره میشود. مصر نیز به یک رعیت مشترک آمریکا و اسرائیل تبدیل شده است، آن هم بهلطف میلیاردها دلار از منابع مالیاتدهندگان آمریکایی که بهعنوان پاداش به ارتش خود میدهد، آن هم بهعنوان بازپرداخت مناقصههای رژیم صهیونیستی. امارات هم اساساً یک رژیم دستنشانده است.
توافق یا یک اشتباه تاریخی
نشریه انگلیسی آبزرور در سرمقاله روز یکشنبه خود با اشاره به اینکه توافق امارات پیشرفتی در حل مناقشه فلسطین و اسرائیل حاصل نمیکند، آن را یک اشتباه تاریخی توصیف کرد.
در این یادداشت آمده است؛ نویسندگان اصلی توافق هفته گذشته برای عادیسازی روابط میان اسرائیل و امارات متحده عربی دلایلی قوی دارند که این تحول را یک پیشرفتی تاریخی بخوانند. اما هر گونه روابط حسنهای که روی خرابههای امید فلسطینیان بنا شده باشد شکننده و مشکوک است؛ از این رو روزی میرسد که این توافق ناقص بهعنوان یک اشتباه تاریخی دیده شود.
این یادداشت میافزاید: دونالد ترامپ در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری که انتظار میرود شکست بخورد، به هر بهانهای متوسل شده و ادعای پیروزی میکند. او به رغم هیاهویی که در جریان مذاکرات صلح کره شمالی و افغانستان به راه انداخت اما هیچ دستاوردی در حوزه سیاست خارجی ثبت نکرده است. توافق به اصطلاح قرن او در خصوص مناقشه فلسطین و اسرائیل نیز به سرانجام نرسید و اینک توافق جدید امارات و اسرائیل را به عنوان دستاورد بزرگ سیاست خارجی جار میزند.
در ادامه این یادداشت میخوانیم، بنیامین نتانیاهو نیز امیدوار است که توافق با امارات بتواند سندی برای ثبت موفقیت او به عنوان طولانیترین نخست وزیر اسرائیل باشد. اعتبار او به واسطه اینکه نتوانست در انتخابات اخیر پارلمان اکثریت قاطع آراء را کسب کند صدمه دیده است.
با اشاره به اینکه نتانیاهو سرمایهگذاری قابل توجهی را در توسعه روابط با ترامپ صورت داد افزود؛ کاخ سفید هم با شناسایی قدس به عنوان پایتخت اسرائیل و قطع رابطه با فلسطین دین خود را ادا کرد.
محمد بن زاید آل نهیان، ولیعهد امارات هم نیاز داشت، جایگاهش را که به واسطه حمایت از جنگ فاجعهآمیز یمن و دخالت در لیبی تضعیف شده بود، تقویت کند. از این منظر انگیزه این سه نفر (نتانیاهو، ترامپ و بنزاید» هیچ ارتباط با حل مشکل اصلی یعنی مناقشه فلسطین و اسرائیل ندارد.
نظر موافقان و مخالفان درباره صلح اسرائیل و امارات
موافقان چه میگویند:
اول – برخی موافقان این تصمیم مدعی هستند: مسئله فلسطین به مسئلهای پیچیده و تقریبا غیرقابل حل تبدیل شده است. همه راه حلهای سیاسی کنونی برای این مسئله موفقیتآمیز نبودهاند و به نوعی به بن بست رسیدهاند. در نتیجه امارات خود به تنهایی و جداگانه به دنبال راه حلی برای این مسئله بود و با تفکیک دو موضوع فلسطین – اسرائیل و امارات – اسرائیل از یکدیگر توانست با طرف اسرائیلی به چارچوبی برای حل مسائل موجود در رابطه دوجانبه برسد.
امارات مشکل در رابطه با اسرائیل را حل کرد اما در بخش رابطه فلسطین – اسرائیل همچنان از طرف فلسطینی حمایت میکند و این دو، تناقضی باهم ندارند. همانطور که ایران و بریتانیا باهم رابطه دارند و یکدیگر را به رسمیت میشناسند اما ایران در موضوعات بسیاری، منتقد و مخالف اقدامات بریتانیاست.
دوم – مخالفتهای کنونی مقامات فلسطینی و دیگر کشورهای عربی و اسلامی قبل از این هم در برابر اتفاقات مشابه روی داده بود اما بعد از مدتی، شرایط به حالت عادی بازگشت. مثلا وقتی “انورسادات” رئیس جمهوری مصر با اسرائیل توافقنامه صلح امضا و اسرائیل را به رسمیت شناخت و دو طرف، رابطه دیپلماتیک برقرار کردند و سفیر مبادله و سفارتخانه تاسیس کردند تقریبا همه کشورهای عربی از آنها انتقاد کردند و حتی کار به جایی رسید که مصر از سازمان اتحادیه عرب نیز اخراج و مقر اتحادیه هم به خارج از مصر منتقل شد. در آن مقطع ایران نیز رابطهاش را با مصر قطع کرد اما امرور شرایط به حالت عادی بازگشته است و دیگر کسی از مصر بابت رابطه با اسرائیل انتقاد نمیکند.
سوم – وقتی دولت فلسطین (به ریاست محمود عباس) و دو کشور عربی دیگر یعنی مصر و اردن با اسرائیل رابطه دیپلماتیک و رسمی برقرار و توافقنامه صلح امضا کردهاند؛ اسرائیل را به رسمیت شناخته و با آن سفیر مبادله کردهاند و از مزیتهای این رابطه برخوردارند چرا امارات نباید چنین کاری کند؟ هر کشوری براساس استقلال رای خود میتواند برای برقراری رابطه با طرفهای دیگر تصمیم بگیرد.
چهارم – وقتی کشورهای اسلامی میتوانند بالاترین سطح رابطه سیاسی اقتصادی را با چین داشته باشند در حالی که دولت چین، مسلمانان چینی ایغور را تحت برنامههای محوسازی هویت اسلامی قرار میدهد؛ آنها را در اردوگاههای تحمیلی و اجباری قرار میدهد و حقوق و آزادیها و هویت نژادی – دینی آن را مورد هدف قرار میدهد.
پنچم – این توافق، راه را برای سفر و سرمایهگذاری شهروندان امارات به اسرائیل و فلسطین باز خواهد کرد. در این وضعیت ارتباط امارات با فلسطینیها و عربهای اسرائیل که همان فلسطینیان دارای شناسنامه اسرائیلی هستند باز خواهد شد و این موضوع تاثیر مثبتی بر وضعیت فلسطین خواهد داشت.
مخالفان چه میگویند:
اول – کشورهای عربی برای حل مسئله فلسطین و اسرائیل، طرح پیشنهادی ملک عبدالله پادشاه وقت سعودی را تصویب و در قالب طرح صلح عربی به اسرائیلیها ارائه کردند. مهمترین بخش این طرح این است در صورت عقبنشینی اسرائیل به مرزهای ۱۹۶۷ و به رسمیت شناختن دولت فلسطین از سوی اسرائیل و امریکا و سازمان ملل متحد، همه کشورهای عربی نیز اسرائیل را به رسمیت خواهند شناخت و رابطه عادی میان دو طرف برقرار خواهند شد. این طرح در سازمان کنفرانس اسلامی (سازمان همکاری اسلامی) هم به تصویب رسید و همه کشورها با آن موافقت کردند البته به استثنا ایران.
اقدام امارات نقض تصمیمات و قطعنامههای اتحادیه عرب و همچنین ناقض تعهدات و همسویی امارات با دیگر کشورهای عربی است.
دوم – این اقدام امارات، به معنی نادیده گرفتن حقوق فلسطینیها و اقدامات اسرائیل علیه فلسطینیهاست. این اتفاق، از فشارها بر کابینه اسرائیل به ویژه شخص بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل خواهد کاست.
سوم – موضوع فلسطین را نمیتوان با مسائل دیگر مقایسه کرد. تفاوت بزرگی میان مسئله فلسطین و دیگر منازعات وجود دارد. داستان فلسطین، داستان ملتی است که بیش از ۸ دهه برای کسب استقلال و همزمان، مقابله با اشغالگری تلاش میکنند. اسرائیلیها در تمام سالهای اخیر تلاش کردهاند هویت مردم فلسطین را نابود کنند. آنها از طریق تهوید (یهودیسازی) هر آنچه که متعلق به فلسطینیان مسلمان و مسیحی است؛ تلاش میکنند برای اسرائیل مشروعیتسازی کنند. سیاست اشغال و تهوید شامل اقدامات مختلف از جمله تغییر نام شهرها، تغییر نام خیابانها، تغییر نام محلهها از اسامی محلی و بومی به اسامی یهودی، تغییر بافت جمعیتی و تلاش برای افزایش نسبت جمعیت یهودیان به مسلمانان است. تغییر بافت جمعیتی از طریق شهرکسازی برای یهودیان در سرزمینهای فلسطینی و قدس شرقی (با اکثریت مسلمان) است تا با افزایش نسبت یهودیان نسبت به مسلمانان، اقدامات علیه هویت مسلمانان، مشروعیت یابد.
اسرائیل مجموعهای از اقدامات غیرانسانی، غیرقانونی و غیراخلاقی را علیه مردم فلسطین در پیش گرفته و به هیچ کدام از تصمیمات و قطعنامههای بینالمللی برای رعایت حقوق فلسطینیها متعهد نبوده است.
اسرائیل حتی به ایجاد دولت فلسطین در مرزهای ۱۹۶۷ در کنار اسرائیل، رضایت نمیدهد. برخلاف قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل، منطقه اشغالی جولان سوریه و بخشهای اشغالی شرق شهر قدس را به خاک خود الحاق کرده است و به شهرکسازی برای یهودیان اسرائیلی در خاک فلسطینیها در کرانه باختری و شرق شهر قدس ادامه میدهد؛ اقدامی که از سوی سازمان ملل، اتحادیه اروپا و حتی امریکای قبل از ترامپ، به عنوان اشغالگری توصیف میشود. اسرائیل مانع از کسب استقلال فلسطین، تشکیل دولت مستقل و قابل حیات فلسطین میشود.
اگر نمیتوان علیه این اقدامات کاری کرد حداقل نباید به این اقدامات پاداش داد. اقدام دولت امارات در صلح با اسرائیل و به رسمیت شناختن آن، پاداشی به همه این اقدامات نادرست است.
چهارم – تاکنون شرط رابطه اسرائیل با کشورهای عربی و اسلامی، حل مسئله فلسطین بود اما این شرط و ابزار چانهزنی در حال خروج از دست فلسطینیهاست. در نتیجه، موضع فلسطینیها در رویارویی با اسرائیل، تضعیف میشود.
حماس و جهاد اسلامی
«فوزی برهوم» سخنگوی جنبش حماس توافق سازش کامل امارات با رژیم صهیونیستی را محکوم کرد و گفت که این اقدام خطرناک ابوظبی پاداشی به رژیم صهیونیستی به خاطر جنایاتش علیه مردم فلسطین است.
سخنگوی حماس تاکید کرد که این توافق، رژیم صهیونیستی را به جنایت بیشتر علیه مردم و مقدسات فلسطین تشویق خواهد کرد.
جنبش جهاد اسلامی فلسطین نیز با صدور بیانیه ای توافق رژیم صهیونیستی و امارات را محکوم و تاکید کرد که عادیسازی رابطه با اسرائیل نوعی تسلیم شدن است و باعث شدت یافتن روحیه تروریستی در رژیم صهیونیستی می شود.
ایران چه موضعی اتخاذ کرد
وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران با صدور بیانیهای ضمن محکومیت شدید برقراری روابط دیپلماتیک میان امارات عربی متحده و رژیم صهیونیستی، این اقدام را یک حماقت راهبردی از سوی ابوظبی و تل آویو دانست که بدون تردید حاصل آن تقویت محور مقاومت در منطقه خواهد بود.
در این بیانیه تاکید شده است که مردم مظلوم فلسطین و همه ملت های آزاده جهان هرگز عادیسازی روابط با رژیم غاصب و جنایت پیشه اسرائیل، و همداستانی با جنایات آن رژیم را نخواهند بخشید. بدون تردید خون های به ناحق ریخته شده ی هفت دهه مقاومت برای آزادی سرزمین مقدس فلسطین و قبله اول مسلمین، دیر یا زود گریبان خیانتکاران به آرمان فلسطین را خواهد گرفت.
جمهوری اسلامی ایران اقدام ننگین ابوظبی برای عادیسازی روابط با رژیم جعلی، نامشروع و ضد بشری صهیونیستی را اقدامی خطرناک دانسته و با هشدار نسبت به هرگونه دخالت رژیم صهیونیستی در معادلات منطقه خلیجفارس، اعلام می نماید که دولت امارات و دیگر دولت های همراه باید مسئولیت تمامی عواقب این اقدام را بپذیرند.
بیانیه وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران ابراز اطمینان کرده است که تاریخ نشان خواهد داد چگونه این اشتباه راهبردی از سوی رژیم صهیونیستی، و این خنجری که به ناحق از سوی امارات بر پشت مردم فلسطین و بلکه کلیه مسلمانان وارد آمد، برعکس منجر به تقویت محور مقاومت شده و اتحاد و همبستگی علیه رژیم صهیونیستی و مرتجعین منطقه را به اوج خواهد رساند.
ایران دغدغه اصلی و بنیادین صهیونیستها
راهبرد صهیونیستها این بود که مهمترین تهدیدات وجودی را از خود دور کنند. مصر بعنوان اصلیترین تهدید با قرارداد کمپ دیوید، تهدید سازمان ساف بعنوان نمانیده رسمی فلسطینیها در قرارداد مادرید و سپس اردن با توافق «وادی عربه» مهار شدند. از این پس سوریه، لبنان و بیش از همه ایران باقی ماندند.
در خصوص سوریه همانطور که ناظران مطلع هستند، دولت آمریکا بارها «حافظ اسد» و سپس بشار اسد را تشویق کرده بود که در ازای بازپس گیری جولان اشغالی و دریافت کمکهای وسیع مالی، رژیم صهیونیستی را به رسمیت بشناسد و همزمان از جمهوری اسلامی ایران و مقاومت دوری کند، یعنی همان طرحی که در خصوص مصر پیاده شد، اما سوریه زیر بار نرفت تا اینکه بحران در سال ۲۰۱۱ که یکی از اهداف اصلی آن روی کار آمدن دولتی همسو با رژیم صهیونیستی بود، کلید خورد تا غرب بتواند تا حدی دولت سوریه را به خود مشغول ساخته و تهدید موجود بر روی اسرائیل را کاهش دهد.
درباره لبنان نیز علیرغم یورش اسرائیل به این کشور در سال ۱۹۸۳ و اشغال بیروت، مقاومت توانست صهیونیستها را در سال ۲۰۰۰ از لبنان بیرون براند. پس از این شکست، راهبرد صهیونیستها در خصوص لبنان نیز همانند سوریه مهار مقاومت از طریق اجیر کردن شبه نظامیان و گروههایی همچون فالانژها در دهه هشتاد قرن بیستم و سپس گروههای سیاسی همچون ۱۴ مارس بوده است، بنابراین تا بدین جا متوجه شدیم که صهیونیستها وقتی نتوانستند همچون مصر و اردن، سوریه و لبنان را مجبور به سازش با اشغال سرزمینهایشان کنند، به سمت ایجاد بحرانهای داخلی و اجیر کردن گروههای تروریستی و جریانهای سیاسی همسو رفتند .
اسرائیل دیگر نیازی به اینکه کشورهای عربی جریان ضد مقاومت آن را به رسمیت بشناسند ندارد. از آن زمان که مصر، اردن و ساف اسرائیل را به رسمیت شناختند، صهیونیستها نیز گفتند که باقی کشورهای عربی اگر مایل هستند، بدون قید و شرط ما را به رسمیت بشناسند، به طوریکه در سال ۲۰۰۲ اتحادیه عرب به عنوان نماینده کشورهای عربی، طرح شناسایی رژیم اسرائیل را در ازای تشکیل دولت فلسطینی در مرزهای ۱۹۶۷ ارئه داد. اما پاسخ اسرائیل چه بود؟ بی اعتنایی و بی توجهی!
دغدغه رژیم اسرائیل، امنیت خود و تهدید ایران است، اینکه کشورهایی همچون عربستان سعودی، امارات و بحرین آن را به رسمیت بشناسند یا نه فی نفسه اهمیتی برای تل آویو و دولتهای غربی ندارد. اصولا نفس سازش ابوظبی و تل آویو، نه امارات را امن خواهد کرد و نه رژیم صهیونیستی را.
اهمیت سازش علنی ریزکشورهایی همچون امارات، آنجایی برای اسرائیل نمود پیدا میکند که به ایران مرتبط باشد، یعنی سیاست مهار ایران، در اینجا نیز منظور مهار نظامی یا یارگیری برای هر رویارویی احتمالی نظامی نیست، چون اساسا امارات در حد و اندازه ورود به چنین معادلاتی نیست، پس بیش از هر چیزی، سیاست مهار از طریق حضور عناصر اطلاعاتی رژیم صهیونیستی در امارات و دیگری ایجاد جو روانی علیه سیاست مقاومت ایران در میان ملتهای عرب منطقه است.
نکته دیگر حضور علنیتر رژیم اسرائیل در بازار امارات، یعنی جایی که ایران نیز حضور قابل توجهی دارد، است. صهیونیستها از این طریق تلاش خواهند کرد در مسیر مبادلات تجاری و مالی ایرانیها در امارات کارشکنی کنند. بحث دیگر دسترسی رژیم تلآویو به آبهای خلیج فارس است، امری که برای اولین بار نصیب این رژیم میشود.
در پایان باید گفت هر گام و اقدام رژیم صهیونیستی در منطقه غرب آسیا را باید به طور مستقیم در روابط با نگرانی امنیتی این رژیم از تهدید ایران بررسی کرد، وگرنه تأیید یا ضدیت امارات و امثالهم با اسرائیل اهمیتی برای صهیونیستها ندارد و اصولا شیخنشینهای خلیج فارس هیچ زمانی برای اشغالگران قدس تهدید نبودهاند که حال با عادیسازی روابط سایه این تهدید برداشته شده باشد.
پی نوشت:
۱.ایرنا / آبزرور: توافق امارات با اسرائیل اشتباه تاریخی است
۲.تسنیم / مصاحبه|تحلیلگر آمریکایی: توافق امارات ــ اسرائیل اعتراف با صدای بلند به خیانت است
۳.همشهری / چرا امارات وارد صلح با اسرائیل شد؟ | نوع مواجهه ایران با امارات چگونه باشد؟ | این صلح خطرناکتر از صلح «سادات» است
۴.تابناک / واکنش گسترده بین المللی به توافق سازش اسرائیل و امارات
۵.شفقنا / هدف غایی از توافق امارات و اسرائیل چیست؟
۶.انتخاب / عادیسازی روابط امارات و اسرائیل؛ چه اتفاقی در منطقه در پیش است؟
منبع: راسخون