آیتالله جوادی آملی گفت: حکومت در اسلام، حکومت و قدرتی است که در خدمت دین باشد و برای هدایت بیشتر مردم به کار گرفته شود؛ چراکه دین اهدافی دارد که بدون در دست داشتن حکومت، یا به سختی محقق میشود یا تحقق آن ممکن نیست.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، ارتباط و نسبت دین و حکومت از جمله مسائل پر چالش علوم انسانی است. برخی از قائلان به سکولاریسم ماهیت دین را دچار تناقضی بنیادی با ماهیت حکومت میدانند و از اینرو درصدد مخالفت با حکومت دینی برآمدهاند؛ آنها معتقدند همراهی دین و حکومت نه تنها حاصلی جز استبداد نخواهد داشت، بلکه به تحریف دین و زدگی جوامع از دین میانجامد، اما در سوی دیگر برخی از اندیشمندان اسلامی قائل بدان هستند که نهتنها دین از نظر ماهوی اختلافی با حکومت ندارد، بلکه حکومت از الزامات برپایی تمام و کمال دین است.
آنها نظر سکولاریستها را به تصور غلط آنها از دین که نشئت گرفته از دوران حاکمیت کلیسا و کتب تحریف شده تورات و انجیل میدانند. در این مقال تلاش خواهد شد بر اساس فصل سوم کتاب «نسبت دین و دنیا» اثر حضرت آیتالله جوادی آملی (حفظهالله) به واکاوی و تشریح مختصر نسبت دین و حکومت در نظر سکولارها و انتقادات آیتالله جوادی به آن بپردازیم. این کتاب در سال ۱۳۸۱ و به همت مرکز نشر اسراء به چاپ رسیده است و در پنج فصل به «مفهوم سکولاریسم»، «زمینههای پیدایی سکولاریسم»، «دلایل سکولاریسم»، «دلایل بطلان سکولاریسم» و «نگرشهای تطبیقی میان عقلانیت و اقتصاد دینی و سکولار» میپردازد.
تناقض دین و حکومت از جمله مدعیات معتقدان به نظریه سکولاریسم است
ناسازگاری و در مرحله بالاتر تناقض دین و حکومت از جمله مدعیات معتقدان به نظریه سکولاریسم است. اندیشمندان قائل به این نظریه دین را مقولهای مربوط به عقاید و امور قلبی مردم میدانند که با روح و قلب انسانها سروکار دارد و حکومت را از مقولهای میخوانند که موظف به تأمین نظم و انتظام امور اجتماعی و دارایی مردم و فراهم کردن امنیت جانی و مالی افراد است. دستهای از اندیشمندان پا را فراتر از ناسازگاری دین و حکومت گذاشته و این دو را با یکدیگر متناقض میخوانند. بنا بر روایت آیتالله جوادی آملی (حفظهالله)، آنها معتقدند در وظایف حکومت بنا بر جوهره آن که بر قدرت، قهر و غلبه بنا شده است، نوعی شدت عمل و قدرت قاهره وجود دارد که نمیتوان میان آن با دین که از محتوایی قلبی و عاطفی برخوردار است، سنخیتی یافت. با این توصیفات موافقان جدایی یا تناقض دین و حکومت، حاصل پیوند این دو را ارتباطی نابهجا قلمداد میکنند که تولید استبداد خواهد کرد، زیرا چنانچه حکومتی دینی باشد، بهزعم اندیشمندان سکولاریسم در راه گرایش مردم به دین باید از قهر و غلبه استفاده کند و، چون اصل دینورزی با گرایش زوری به دین منافات دارد، پس حاصلی جز استبداد نخواهد داشت.
آیتالله جوادیآملی خاطر نشان کرد : «بررسی ارتباط نابجای مذکور از جایگاه دین، نشان میدهد که جدای از به بار آمدن خسارتهای زیاد و دوری مردم از دین به سبب دخالتهای حکومت، این دخالتها کاری بیهوده است و هیچ ثمری برای دین ندارد.» ایشان همچنین در بحث خود اشاره دارند که این نظریه اکنون در اروپا مطرح است که اگر شهریاران، مردم را به بهانه آمرزش روحشان وادار کنند که در کلیسای موردنظر آنان حضور یابند، کار عبثی انجام دادهاند، زیرا چنانچه مردمی به کلیسا اعتقاد داشته باشند، به طیب خاطر در آن حاضر میشوند و اگر اعتقاد نداشته باشند، حضور آنان برایشان هیچ ثمری نخواهد داشت و تا هر میزانی که نیت خیر، نوعپرستی و آمرزش ارواح، بهانه مطلوبی برای علم فرمانروا باشد، تأثیری در آمرزیدگی و رستگاری آنها نخواهد داشت.
در رد ادعای سکولارها حضرت آیتالله جوادی آملی در سه محور «اثر حکومت بر دینداری»، حکومت و ارائه محبتآمیز دین» و «حکومت و اجرای قوانین دینی» بحث را ارائه میکنند که در ادامه به صورت مختصر به ادله ایشان در ذیل هر کدام از محورها اشاره خواهد شد.
الف. اثر حکومت بر دینداری
آیتالله جوادی براساس بررسی اوضاع و احوال حکومتها و کشورها در تاریخ معتقد است، موضعگیری حکومتها نسبت به قوانین و دستورات، حتی نحوه نگرش و برخورد آنها با مسائل اجتماعی- نقش پررنگ و غیرقابلانکاری در افکار، دیدگاهها و رفتارهای اجتماعی مردم داشته و دارد. ایشان اذعان دارند که حتی حکومتهایی که ادعای بیطرفی در زمینه اخلاق و پایبندی به عقاید دینی در جامعه دارند، به نوعی بسیار پررنگ در اخلاقیات مردم و فضای اخلاقی اجتماع اثرگذارند و ناخواسته به بسیاری از ولنگاریهای اخلاقی، سستیها، بیرغبتیها به همنوعان، خودمحوریها و… دامن میزنند. این در حالی است که اگر حکومتی هم به نفع اخلاق و دین موضعگیری کند، مسلماً نقش اثرگذاری در افکار عمومی جامعه خواهد داشت و حتی سمت و سوی اذهان عمومی را تغییر میدهد.
ب. حکومت و ارائه محبتآمیز دین / متناقض معرفی کردن دین و برداشت نارواست
آیتالله جوادی آملی به دو دلیل استدلال کسانی را که با تفسیر ماهیت دین به عطوفت و ماهیت حکومت به قدرت قاهره، دین و حکومت را متناقض معرفی میکنند، برداشتی ناروا میخواند. در مرحله نخست ایشان اشاره دارند که نسبت وظایف حکومت با قهر و اجبار نسبت تساوی نیست؛ چراکه اگر اینگونه باشد و معتقد باشیم، لحن حکومت فقط زبان زور است و زبان مهر و آزادی و انعطاف ندارد، آن وقت لازم است بسیاری از عملکردها مثل حمایتهای ملی از اقشار مختلف جامعه یا بسیاری از برنامههای اقتصادی را نیز که در آن جای زور و قهر نیست، از حیطه وظایف دولت خارج کنیم، درحالیکه اینگونه نیست که حکومتها تنها یک لحن داشته باشند، بلکه حکومت میتواند برای ارائه نظریات خود از راههای گوناگون از جمله تبلیغات و بحثهای فکری یا حتی روشهای احساسی و عاطفی مدد گیرد. از سوی دیگر ایشان معتقدند همانگونه که کار حکومت تنها در قهر و زور خلاصه نمیشود، عاطفی دانستن همه محتوای دین نیز تلقی و پنداری ناصواب است؛ چراکه دین برنامه و مجموعهای از عقاید، اخلاق، قوانین و مقررات است که نمیتوان آنها را تنها شامل انعطاف و مهر محض پنداشت. آیتالله جوادی این اشتباه را ناشی از خلط مفهوم دین و ایمان و دینداری میدانند و تصریح میکنند که اشتباه نظریهپردازان سکولاریسم در عاطفی خواندن دین این است که فکر میکنند، حالا که در پذیرش دین و گرایش به آن هرگونه اجبار منتفی است و نمیتوان کسی را مجبور کرد، قلباً به امری معتقد و از صمیم دل، مسئلهای را بپذیرد پس در اصل دین هم قوه قاهره کاربردی ندارد.
آیتالله جوادی با اشاره به موارد «الف» و «ب» نتیجه میگیرند: «اگر حکومت، تنها به زور نیست و کارآیی آن بیش از این است و اگر تبیین و ارائه دین باید به شیوه محبتآمیز باشد، حکومت میتواند تبیینکننده دین به شیوه محبتآمیز باشد. به دیگر سخن، اگر قبول کردیم که حکومت میتواند برای تحقق یک امر و رسیدن به یک هدف از راههای مسالمتآمیز نیز استفاده کند و زمینه ارائه درست و خالی از تحمیل را فراهم کند، بیشک، ارائه دین نیز از این قاعده مستثنا نیست و حکومت، بیهیچ محذوریتی توانایی ارائه مشفقانه دین را خواهد داشت.» ایشان تأکید دارند سفارش اسلام به نرمی و مهربانی حاکمان دینی در تبلیغ دین به همین سبب است و آنچه اندیشمندان سکولاریسم از حاکمیت دینی مطرح میکنند، مربوط به تصور آنان از حکومت کلیسای مسیحیت و کتابهای تحریف شده تورات و انجیل است.
ج. حکومت و اجرای قوانین دینی
آیتالله جوادی آملی حکومت مبتنی بر دین را در خطوط کلی قانونگذاری و استفاده از قوه قهریه برای برقراری نظم و مقابله با بیقانونیها از سایر حکومتها جدا نمیدانند و معتقدند در حکومت دینی نیز برای برقراری نظم باید قوانینی ارائه و به اجرا گذاشته شود و اگر عدهای تن به قوانین ندهند و بخواهند از چارچوب فراتر روند و پذیرای محبت و نصیحت نباشند، لازم است با زبان دیگری با آنان سخن گفته و بلکه از زور کمک گرفته شود. آیتالله جوادی در اثبات حرف خود به آیه ۲۱۳ سوره بقره استفاده میفرمایند که خداوند میفرماید: «کَانَ النَّاسُ أُمَّهً وَاحِدَهً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ» ایشان در شرح آیه توضیح میدهند: «طبق این آیه حکم راه رفع اختلاف و هرج و مرج و بینظمیهاست. خداوند سبحان در این آیه، تبشیر و انذار را که از راه موعظه و نصیحت القا میشود؛ جزو وظایف اساسی انبیا قلمداد میکند، اما این دو را برای رفع اختلاف و تضییع حقوق جامعه و افراد کافی نمیداند. آنچه را قرآن برای رفع هرج و مرج و اجرای قوانین، مؤثر و مفید ارزیابی میکند، القای محکم اوامر و دستورهاست که در معنای «حکم» نهفته شده است و به وسیله حکومت محقق میشود.» همچنین آیتالله جوادی با استناد به آیه ۶ سوره نوره که یکصد تازیانه را جزای هر مرد و زن بدکاره مشخص کرده است، نتیجه میگیرد که حکومت الهی با دیگر حکومتها در این نکته که نمیتوان در برابر متخلفان تنها به نرمی سخن گفت و به موعظه و نصیحت بسنده کرد، مشترک است. خلاصه آنکه، براساس فرمایش حضرت آیتالله جوادی آملی، «گرچه حکومت دینی در هنگام ارائه دین از زبان زور استفاده نمیکند، اما وقتی کسانی بخواهند مانع پیام دین شوند، حکومت مهر نمیورزد، بلکه قاهرانه مانع را برطرف میکند.»
نفی دین حکومتی
یکی دیگر از ادله اندیشهورزان سکولاریسم برای رد حکومت دینی، تبدیل دین به ابزار حکومت در حکومتهای دینی است؛ بدین معنا که دولتمردان نه برای دین، بلکه برای آنکه پایههای قدرت خود را استحکام بخشند از احساسات دینی مردم و اعتقادات آنان در راه اهداف خود سوءاستفاده میکنند. آیتالله جوادی آملی ضمن رد این نوع از حکومت تأکید میکنند که حکومت در اسلام، حکومت و قدرتی است که در خدمت دین باشد و برای هدایت بیشتر مردم به کار گرفته شود؛ چراکه دین اهدافی دارد که بدون در دست داشتن حکومت، یا به سختی محقق میشود یا تحقق آن ممکن نیست. بنا بر این نظر در حکومت اسلامی، نهتنها دین ابزاری در دست حاکمان نیست، بلکه این حکومت است که ابزاری در راه تحقق اهداف دین است. در واقع دین از حکومت سود میبرد تا مردم، افزون بر آنکه در امور فردی به عبادت و ارتباط شخصی با خداوند روی میآورند و خود را به ذات مقدسش نزدیک میکنند، در عرصه اجتماعی نیز در فضایی که سمتوسوی کلی آن و فضای جمعی آن به سوی تعالی، تکامل و تقرب الهی است، زندگی کنند. آیتالله جوادی آملی به استناد کلامی از حضرت امیرالمؤمنین (ع) که فرمود: «دین همانند اسیری به دست افراد شرور در میآید که از آن برای هوای نفس و مطامع دنیوی بهره میگیرند.» نتیجهگیری میکنند همه دستاندرکاران حکومت دینی باید خود را در خدمت دین احساس کنند و محور همه اعمالنظرها و موضعگیریهای خود را پیشبرد حکومت دین و احکام دینی قرار دهند و نگاه آنها نسبت به دین، نگاه خدمتگزار باشد، نه نگاه سوداگرانه و ابزاری که بتواند از آن برای مطامع دنیوی و قدرتطلبی خود بهره جُست.
نتیجهگیری
بنا بر آنچه ذکر شد از منظر آیتالله جوادی آملی نهتنها دین و حکومت با یکدیگر ناسازگاری و تناقضی ندارند، بلکه حکومت ابزاری در خدمت دین است که برخی از اهداف دین بدون آن محقق نمیشود. ایشان باور دارد سر منشأ نظریه ناسازگاری دین و حکومت تصویری است که متفکران سکولاریسم از حکومت دینی مسیحیت و کلیسا در ذهن دارند. درحالیکه در اسلام به عنوان دینی کامل تمامی الزامات حکمرانی رعایت شده و احکام و دستورات پذیرش دین از دینداری و دینورزی جدا گشته و این جدایی مانع ایجاد استبداد است.
منبع: وسائل