در دوران امام صادق(ع) علوم دینی به جهت ضرورت فهم قرآن و سنت، مورد توجه بسیاری از متفکران و اندیشمندان مسلمان قرار گرفت و در این عرصه آثار ارزشمندی به رشته تحریر درآمد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، محمدمهدی جهانپرور، پژوهشگر و نویسنده، در یادداشت کوتاهی با عنوان ابتناء و بسط علوم اسلامی در پرتو معنویت به اجمال به نقش امامان معصوم خصوصاً امام صادق (ع) در گسترش علوم اسلامی پرداخته است:
نحن ولاه امرالله و خزنه علم الله: ماییم والیان امر خدا و مخزن علم خدا (امام جعفر صادق (ع)، تفسیر صراط المستقیم، ج ۲، ص ۲۰۳)
امامان معصوم علیهم السلام؛ نخستین آموزگاران بشریت، حجت خدا بر روی زمین و مهمترین رهبران فکری جهان اسلام بودند که برای هدایت و رستگاری جامعه و نجات انسانها از جهل و گمراهی برگزیده شدند. چرا که مهمترین مراتب وجودی آنان مرجعیت علمی ایشان بود. این ویژگی در کنار دو منبع الهی قرآن و سنت سبب گردید تا تشنگان معرفت و دانش برای تحصیل و فراگیری علوم دینی و تعالیم اسلامی به آن بزرگواران گرایش پیدا کنند و از این قمقام زخار سیراب گردند.
در این دوره حتی حکماً و علمای آن عصر نیز ایشان را متصل به حکمت لایزال الوهیت و آگاهترین و شایستهترین انسانها در تبیین معارف اسلامی، فهم و استخراج علوم اسلامی از منابع دینی برای انتقال به نسلهای بعدی میدانستند و مسلمانان اهل سنت نیز با آنکه مانند شیعیان، ائمه اطهار علیهم السلام را عالم به غیب نمیدانستند، اما آنان را عالمترین افراد زمان خود میپنداشتند.
علی ایحال با وجود این نگاه و بینشی که از سوی قاطبه مردم نسبت به پیشوایان ربانی وجود داشت، اما حصر حاکمیتی و محدودیتهای شدید امنیتی دستگاه حاکمه مانع از برگزاری آزادانه کلاسهای درس و فحص بود، و لذا پیروان به صورت مخفیانه و پنهان به کسب تعالیم الهی و فراگیری علوم اسلامی از منبع وجودی آنان میپرداختند و تنگناهای موجود مانع از انجام رسالت رهبران شیعی در انتقال دانش و معارف به شاگردانشان نشد.
در آن ایام، با توجه به اقتضائات و شرایطی خفقانی که حکمفرما بود، تعلیم متعلمان برای بسیاری از پیشوایان و به تبع آن بهرهگیری علمی از منبع وجودی ایشان به آسانی میسر نبود و هرکدام از اولیای خدا در روابط علمی و اجتماعی خود از آزادی و اختیارات متفاوتی برخوردار بودند. به گونهای که در برخی ادوار، تنها افرادی خاص، آن هم در سطح بسیار محدود میتوانستند با اولیای عصر خویش مراوداتی داشته باشند و تنها در دوران امیرمؤمنان، امام محمد باقر، امام جعفر صادق و امام علی بن موسی الرضا علیهم السلام امکان ارتباطات آزادانه و شرکت در جلسات معرفتی وجود داشت. با این حال علیرغم مصائب و سختیهایی که در کسب علوم و حقایق شریعت وجود داشت این تعاملات و مبادلات اندیشهای سبب شد تا خیل مشتاقان به علوم اسلامی از چشمه زلال معارف اصیل اسلامی بهرهمند شوند و برای قرار گرفتن در مسیر الی الله نسبت به رشد و رفعت خویش گامهایی بردارند.
در این زمان با وجود آنکه دستگاه خلافت اموی برای آگاهی نیافتن خلق از سیره رسول الله (ص) و وقایع تاریخی؛ تحرکات فکری مسلمانان و کتابت و تبیین احادیث و مطالب اسلامی را متوقف کرده بود و تا پایان حکومتش بیشترین توجهات را به شعر و ادبیات عرب، احکام شریعت، لغت، روایات حماسی و … معطوف کرده بود و کوچکترین اعتناء و وقعی به فراگیری و انتقال سایر علوم و به ویژه اندیشه اسلامی نمیگذارد، اما این محدودیتها هرگز مانع از رفعت و گسترش علوم اسلامی و آموزههای علمی در جامعه نشد، چرا که از یک سو امیر مؤمنان و شمار اندک پیروانشان علیرغم محدودیتهای به وجود آمده توسط حکومت وقت، روایات و احادیثی را که از پیامبر (ص) فرا گرفته بودند و نسل به نسل منتقل میشد، سامان میدادند و از سوی دیگر ائمه معصومین صلوات الله علیهم تعلیم و آموزش علوم را تا رفع تنگناهای موجود که مقارن با آغاز حکومت عباسی بود به صورت شفاهی و سینه به سینه منتقل میکردند.
این روند تا اواسط قرن دوم هجری قمری ادامه یافت، لیکن با روی کار آمدن دستگاه خلافت عباسی به خصوص در عصر مأمون، نگاه به علوم و فرایند دانش آموزی تغییر یافت و تدوین و تدریس علوم آئینی روند رو به رشدی را طی کرد. این تحول سبب شد تا اندیشمندان و طالبان این عرصه نسبت به فراگیری و کتابت علوم دینی و ترجمه آثار بیگانگان، از خود اشتیاق فراوانی نشان دهند و به تدریج آثاری با موضوعات فقهی، ادبی، تفسیر، الهیات، لغت، تاریخ و… به رشته تحریر درآیند. این فرایند در روزگار امامت امام محمد باقر (ع) برجستهتر شد و علوم شرعی، احادیث و سیره پیامبر اکرم (ص) در سطح بسیار گسترده ای احیا و در قالب جلسات حضوری به مشتاقان علم و حکمت عرضه و مکاتب فقهی شکل گرفت.
به طوری که این نهضت علمی با فرصت سیاسی مناسبی که به وجود آمده بود، توسط فرزند خلف آن امام همام بسط و توسعه یافت و معارف شیعی به صورت گسترده و عمیقتری به پیروانشان عرضه شد. اگرچه در مقطعی از دوره خلافت عباسیان محدودیتهایی ایجاد شد، اما به دلیل آنکه مرجعیت آن بزرگواران ریشه دار بود، روند انتقال علوم تداوم و تعالی یافت و بنیان نحله ها و جریانهای فکری و معرفتی بنا نهاده شد. در این عصر، با وجود مخالفتهایی که وجود داشت، علوم دینی به جهت ضرورت فهم قرآن و سنت، مورد توجه بسیاری از متفکران و اندیشمندان مسلمان قرار گرفت و در این عرصه آثار ارزشمندی به رشته تحریر درآمد.
منبع: مهر