همایش علمی «چالشهای سند ۲۰۳۰ برای ایران؛ نحوه تحقق تحول بنیادین آموزش و پرورش» با حضور جمعی از اندیشمندان برگزار شد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، همایش علمی «چالشهای سند ۲۰۳۰ برای ایران؛ نحوه تحقق تحول بنیادین آموزش و پرورش» ۲۴ شهریورماه، از سوی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه و با حضور جمعی از اندیشمندان برگزار شد. در ادامه صحبتهای حجتالاسلام والمسلمین علی ذوعلم، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی را میخوانید:
صحبت را با دو آیه از قرآن آغاز میکنم: «وَالَّذِینَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ یَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِکَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ». در این دو آیه، بحث جهتگیری جامعه اسلامی مطرح است و اینکه اگر ما از طاغوت و جهانبینی طاغوتی اجتناب کنیم و به سوی خدای متعال بازگردیم و راه خدا و مکتب الهی و توحیدی را پیشه کنیم، یک بشارت بزرگ و جاودان برای امت اسلامی خواهد بود. در بستر اجتناب از نگرشها و جهانبینی و ارزشهای طواغیت و ارزشهای مادی و غیرالهی و در بستر مراجعه به ارزشهای الهی و چارچوبها توحیدی است که همه گفتهها میتواند شنیده شده و از بهترین آن استفاده شود و از افکار و اندیشهها بهرهبرداری صورت گیرد. در این صورت خداوند هدایت خود را شامل حال امت اسلامی میکند.
نفوذ طواغیت برای اشاعه سبک زندگی غربی است
رهبر انقلاب اسلامی در بیانات یازدهم شهریورماه، خطاب به مسئولان دستگاه تعلیم و تربیت کشور، بحثی را مطرح کردند که برای اولین بار نبود، اما از نظر ریشهای، در این بحث و ادبیاتش یک تفاوتی را ملاحظه میکنیم که چرا طواغیت عالم اصرار به نفوذ در آموزش و پرورش کشورها دارند؟ رهبر انقلاب با طرح این پرسش اظهار کردند که این نفوذ در جهت اشاعه سبک زندگی غربی و تحقق اهداف غربیها است و جامعه فرهنگی و علمی ما باید نسبت به این نفود باید حساسیت نشان دهد و مراقبت کند. چون آنها با اصرار بر این نفوذ سعی میکنند، اهداف خود را عملیاتی کنند که هدف نهایی آنها غارت اقتصادی و فرهنگی و تمدنی و هویتی ملتها است که در مباحث دیگر رهبری هم این بحثها مطرح شده است.
مسئله مهمی که مطرح کردند، شکست فلسفه اجتماعی غرب در خود غرب است که امروز این شکست به وضوح مشاهده میشود. اگر دیروز و دیروزها، عذری برای بخشی از روشنفکران و اندیشمندان ما بود که مجذوب دیدگاههای غرب شوند، امروز دیگر این عذر وجود ندارد و در تجربه نیمقرن اخیر و در تجربه قرن بیستم، یعنی دو جنگ جهانی اول و دوم روشن شد آنچه غرب ما را به آن فرامیخواند، یک سیستم جامع و کامل و کارآمد برای دستیابی انسانها به اهداف متعالی نیست.
سند ۲۰۳۰ دومین سند توسعه هزاره سوم بود و خیلی آشکار به سلطهگری جهانی مشروعیت میدهد و با امضا گرفتن از کشورها در سازمان ملل، برای کشورهای غربیِ سلطهگر که قطب سرمایهداری هستند، در سطح جهان حق مدیریت قائل میشود و متأسفانه این سند در کشور ما مورد استقبال قرار میگیرد و یک نسخه ایرانی سند ۲۰۳۰ هم در حوزه فرهنگی مورد توجه قرار میگیرد که چند سال قبل رونمایی شد و مورد انتقاد قرار گرفت. نهایتاً هم در سال ۱۳۹۶، رهبر انقلاب موضعگیری صریحی داشتند و آن موضعگیری و یک اعتراض جمعی از سوی بخش بزرگی از اندیشمندان جامعه ما موجب شد که این سند در شورای عالی انقلاب فرهنگی متوقف شود.
این سند حاوی یک فکر و اندیشه است و صرفاً یک سند عملیاتی نیست. اندیشهای که در پس این سند هست، زیست و سبک زندگی غربی و فلسفه اجتماعی غرب است. دفاع از فلسفه اجتماعی غرب در جامعه ما ریشهدار است و قبل از انقلاب نیز با روشنفکران سکولار و غربگرا مواجه بودیم که در برابر اندیشه اسلامی سخن میگفتند و بخش زیادی از پشتیبانی فکری و اندیشهای نظام شاهنشاهی بر عهده این افراد بود که میخواستند ایران اسلامیِ سابقهدار برخوردار از یک تمدن عمیق را نیز به عنوان دنباله غرب مطرح کنند که حرکت فکری اندیشمندان بزرگ ما زمینهسازی فرهنگی و اعتقادی انقلاب اسلامی و حرکت امام خمینی این جریان فکری را به محاق برد. حداقل طیف جوان جامعه به آنها اقبال نشان ندادند و آنها تضعیف شدند.
کارگردان اجرای سند ۲۰۳۰ روشنفکران غربزده هستند
پس از رحلت امام نیز دو حرکت فتنهآمیز سالهای ۷۸ و ۸۸ در جامعه رخ داد که جنبه فکری و فرهنگی این حرکتها بر عهده همان حرکتها بود و سند ۲۰۳۰ ایرانی نیز با کارگردانی این جریان بوده که مهم بوده است؛ یعنی واکاوی ریشههای فکری در سند ۲۰۳۰ در انقلاب اسلامی بسیار قابل توجه است.
دعوتی که رهبر انقلاب میکنند و تأکیدی که بر حساسیت روی این نفوذ دارند، خیلی مهم است. این حساسیت صرفاً یک حساسیت عاطفی نیست، بلکه حساسیت علمی و پژوهشی برای این مراکز است که حسگرهای علمی خود را فعال کنند و بتوانند لایههای پنهان سنت را تبیین کنند. حساسیتهای رسانهای نیز وجود دارد که رسانهها رسالت خطیری در این مورد دارند. حساسیت بعدی، در بعد مدیریتی و اجرایی است که مبادا کسانی که اینطور میاندیشند و این اندیشه را در محافل علمی مطرح میکنند، بتوانند جریانسازی کنند. به گونهای مزورانه و گاه مزدورانه سعی میکنند جریانسازی کنند که باید نسبت به آن حساس بود و فراتر از همه اینها، حساسیت در سیاستگذاری در شورای عالی انقلاب فرهنگی است که باید به این مسئله در ردههای سیاستگذاری، آیندهپژوهی و آسیبشناسی وارد شود و بحث شود و لایههای نفوذ را بررسی کند.
فضا برای گفتوگو در باب سند ۲۰۳۰ فراهم شود
نشستی که پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با تدبیر و حمایتی که رئیس محترم آن داشتند، برگزار کرده است، یک الگوسازی عملی برای مواجهه با این اسناد و اندیشهها است. مواجهه فکری و اندیشهای در یک فضای آزاداندیشانه است که باید این فضاها را بیشتر فراهم کنیم و کسانی که تصور میکنند آموزهها و جهتگیریهای درستی در این اسناد هست، بیایند و مطرح کنند، تا گفتوگو صورت گیرد. بستر تبیین این مسائل را باید فراهم کنیم و لایههای پنهان را بفهمیم و نقاب زیبای این اسناد را هم کنار بزنیم.
خوشبختانه در چند سال اخیر، دو پژوهش در این زمینهها آغاز شد؛ یکی پژوهش دکتر مهام بود که به واکاوی لایههای عمیق سند ۲۰۳۰ پرداخت و تحت عنوان مداخله در بافت مجتمعهای زیستی مطرح شد دکتر رمضانی نیز بخشهای مختلف این سند را تحلیل و نقدهای لازم را هم وارد کردهاند و با نام توسعه پایدار منتشر شده است. در حقیقت بیشتر این توسعهها ما را پایِ دار میبرد. در اوائل قرن چهاردهم به همین بهانههای توسعه و ترقی، نظام رضاخانی بر ما تحمیل شد و راه را برای نفوذ آمریکا فراهم کرد و اگر انقلاب اسلامی نبود، معلوم نبود سرنوشت کشور ما چطور میشود.
لذا بزرگان ما شهید شدهاند و زحمت کشیدهاند و در همان آغاز مشروطه، عمق نگاههای غربگرا را در بحث مشروطهخواهی میدیدیم و بهترین تعبیر را جلال آل احمد دارد که میگوید جسد فضلالله علامتی از سلطه غربزدگی است که البته دوام نیاورد. لذا ما ملت تجربهنکردهای نیستیم، اما امروزه این مسائل با رنگ و لعاب دیگری مطرح میشود و باید جامعه پژوهشی و فرهنگی ما مراقبت بیشتری داشته باشد و در عرصه تبیین و واکاوی، نقش خود را بهتر ایفا کند.
منبع: ایکنا