حجت الاسلام اسلامی اردکانی عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان در دهمین نشست بزرگداشت شمس و مولانا به تبیین موضوع جانپروری درد از منظر مولانا پرداخت
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، دهمین نشست بزرگداشت شمس و مولانا با موضوع مولانا و رنج آدمی، همزمان با روز بزرگداشت مولانا به همت مؤسسه سروش مولانا، با حضور تنی چند از مولاناپژوهان و نیز حجتالاسلام والمسلمین دکتر سید حسن اسلامی اردکانی عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب، بدون حضور مخاطب برگزار و از طریق صفحه این مؤسسه در فضای مجازی پخش شد.
حجتالاسلام والمسلمین سید حسن اسلامی اردکانی، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب، سخنرانی خود با موضوع جانپروری درد از منظر مولانا را اینگونه آغاز کرد: همه انسانها با درد و رنج آشنا هستند. دیدگاههای زیادی درباره ارتباط رنج، انسان و خداوند وجود دارد. برخی به دنبال انکار خداوند و رحمتش با وجود رنج میروند. برخی رنج را رحمت و عدل خداوند میدانند.
وی درباره دیدگاه آخر گفت: ایندیدگاه چند تئوری را شامل میشود؛ اولینش آن است که رنج ناشی از اختیار انسان است. چرا که با دادن اختیار به انسان فرصت شرارت نیز به او داده شد. تئوری دوم میگوید درد یک امر وجودی است.
این پژوهشگر در ادامه رنج را از دیدگاه مولانا بررسی کرد و گفت: در نظر مولانا خیر و شر نیز از خداوند است این دیدگاه موحدان را از ثنویان جدا میکند. مولانا میگوید شر نسبی است. یعنی انسان همهچیز را از دید خودش میبیند و بد و خوب را از نظر خودش تعیین میکند. انسان خودش را محور عالم میداند و همهچیز را در نسبت با خودش میسنجد. البته این به معنای انکار وجود شر نیست. مولانا معتقد است شر و رنج موجب کمال انسان است و انسان از راه رنج کشیدن است که کامل میشود. انسان باید به استقبال درد برود. اگر این کار را نمیکند، دردی را که خداوند به سوی او میفرستد را پس نزند. ما از فایده رنج بیخبریم و باید به حکمت خداوند ایمان داشته باشیم. در عرفان رابطه انسان و خدا رابطه دوستی و اعتماد و محبت است. در این رابطه ترس از دوزخ و طمع به بهشت وجود ندارد. بر اساس همین دیدگاه مولانا معتقد است که همهچیز از رحمت خداوند است و باید به حکمت او اعتماد کرد.
اسلامی اردکانی با معرفی کتاب «انسان در جستوجوی معنا» سخنانش را ادامه داد و گفت: بر اساس اینکتاب انسانهایی که در اردوگاههای نازی مردند، از درد و رنج نمردند، از بیمعنایی مردند. مسئله انسان بیمعنایی است. ما در جهانی زندگی میکنیم که در آن دو دیدگاه وجود دارد. دیدگاه اول میگوید رنج بیمعناست، پس کل عالم بیمعناست و خدایی هم وجود ندارد. دیدگاه دوم میگوید رنج معنا دارد و جهان خدایی دارد که با حکمت آن را اداره میکند که باید به آن حکمت اعتماد کرد. این دو دیدگاه عدله برابری دارند، اما بر اساس دیدگاه روانشناسانه، دیدگاه اول انسان را به یک موجود بیاراده بدل میکند. اما دیدگاه دوم کمال انسان را در پی دارد.
ناصر مهدوی، سخنران دوم برنامه صحبتهای خود را با بررسی رنج از دیدگاه مکتبهای عرفانی دیگر آغاز و درباره این مسئله اظهار کرد: بسیاری از مکاتب عرفانی زندگی انسان در این جهان را آمیخته با رنج میدانند. رنج احساسی ناخوشایند است که مراتب مختلف دارد. مولانا به بسیاری از این مراتب اشاره کرده است. همین اشارهها باعث میشود بدانیم مولانا چه دید وسیعی به زندگی داشته است.
وی درباره تفاوت رنج و درد توضیح داد: هرچند که برخی فیلسوفان معتقدند درد مربوط به جسم است و رنج مربوط به روح، اما مولانا معمولا این دو را به یک معنا به کار میبرد و آن را مربوط به مسائل روحی آدمی میبیند.