جایگاه کتاب مقدس گوروگرنته صاحب در آیین سیک بسیار فراتر از یک متن مقدس است و بهعنوان تنها پیشوا، و تجلّی خداوند شناخته میشود.
ردنا (ادیان نیوز) – معمولاً هر دینی دارای متن یا متون مقدسی است که مهمترین و بنیادیترین آموزههای آن را دربردارد؛ به همین دلیل بهترین شیوه برای شناخت یک دین، بررسی متون مقدس آن است. این شیوه در مورد آیین سیک کاربرد بیشتری دارد؛ چراکه جایگاه کتاب مقدس گوروگرنته صاحب در این آیین بسیار فراتر از یک متن مقدس است و بهعنوان تنها پیشوا، و تجلّی خداوند شناخته میشود. به غیر از کتاب مقدس، چند متن دیگر نیز در این آیین دارای تقدس و اعتبار هستند؛ مانند دَسَم گرنتھ که اشعار منسوب به دهمین پیشوای این آیین را دربردارد؛ اشعار آن در نیایشهای روزانه سیکهها استفاده میشود. مجموعه اشعار دو تن از یاران گوروی پنجم و دهم به نامهای بهایی گورداس و بهایی نَنْدلال گویا که بهعنوان مفسر کتاب مقدس، بسیار مورد احترام سیکها هستند و همچنین متونی تاریخیـدینی به نام جنمساکھیها که شامل شرح زندگی اولین پیشوای این آیینگورونانک هستند. در این نوشتار ضمن آشنایی با ساختار و محتوای این متون مقدس، جایگاه دینی آنها مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
معمولاً در هر دینی در کنار کتاب مقدس، شخصی نیز بهعنوان پیشوا، یا مرجع دینی، به شرح و تـوضیح تعالیم آن متن مقدس میپردازد؛ اما امروزه در آیین سیک چنین مقامی وجود ندارد؛۱ زیرا کتـاب مقدس این آیین که گوروگْرَنْتھ صاحب نـام دارد، نـه فقط بهعنوان یک کتاب مقدس، مانند انجیل برای مسیحیان یا قرآن برای مسلمانان، بلکه بسیار فراتر از آن، بهعنوان گوروی زنده و جاودان سیکها از جایگاه دینی ویژهای برخوردار است. شاید به دلیل همین تلقی خاص باشد که سـیکھها با این کتاب همچون یک پادشاه رفتار میکنند نه یک کتاب مقدس! و برای قرائت و نگهداری آن آداب سختگیرانهای وضع کردهاند (Singh, 1997: 15).
گوروگرنته صاحب (آدیگرنته) (Guru Granth Sāhib (Ādī Granth))
امروزه سیکها کتاب مقدس خود را «شْری۲ گوروگْرَنْتْھ صاحب جی۳» (Sri Guru Granth Sāhib jī) مینامند، ولی این کتاب پیش از انتصاب بـهعنوان جـانشین همیشگیِ دهمین و آخرین گوروی سیک گوروگوبِند سینگھ (Guru Gobind Sīngh) ، به اسم آدیگرنتھ (Ādī Granth) نامیده میشد. واژه «آدی» در سَنسکریت به معنی نخستین و «گْرَنْتھ» به معنی کتاب است؛ بنابراین معنی این واژه «کتاب نخستین» است. جمعآوری آدیگْرَنْتھ بهعنوان یک کـتابِ دینـی، از دوران دومین گورو، گوروانگد، شروع شد و در زمان پنجمین گورو،گوروارجن، با تدوین آن به صورت کتابی مستقل ادامه پیدا کرد (Singh Mansukhani, 1968: 95).
گوروگْرَنْتھ صاحب شامل سه دسته شعر است: نخست، اشعار ششگوروی سیک
البـته در آیینـ سیک فرقههایی نیز وجود دارند که در کنار کتاب مقدسِ گوروگرنتھ صاحب، فردی را نیز بهعنوان گورو و جانشین گوروهای پیشین میپذیرند، این گروه از سیکها نامْدْھاری (Nāmdharī) و نیرَنکاری (Nirankārī) نام دارند. ولی بحث اصلی ما در این تحقیق، اکثـریت قـریب بـه اتفاق سیکها است که به سـیکھهای خـالصا مـشهور هستند.
Srī, Śrī؛ پیشوندی برای احترام، معادل حضرت یا عالیجناب.
Jī؛ پسوندی است که در اکثر زبانهای هندی، از جمله پنجابی، برای احترام بعد از اسم آورده مـیشود.
هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۵۹)
یعـنی سـرودههای پنج گوروی اول (گورونانک، انگد، امرداس، رامداس و ارجن) و گـوروی نـهم (گوروتِغبھادر). البته سرودههای گوروی نهم، تقریباً یک قرن بعد از گوروارجن، در سال ۱۷۰۶ توسط پسر گوروی نهم، یعنی گوروگوبِندسینگھ که آخرین گـوروی انـسانی سـیکھ بود، به کتاب گوروگْرَنْتھ صاحب افزوده شد و پس از آن هـرگونه تغییر در آن کتاب را منع کرد. دوم، سرودههای صوفیان و عرفای مسلمان مانندِ بابا شیخ فریدالدین گنج شکر، کَنجی، و بھکتیهای هندو مانندِ کـبیر، نـامدِوْ، راویداس و رامـاننده، و سوم، اشعار نقالها و حماسهسرایانی از اصحاب گورونانک و جانشینان او که بْھَت (Bhat) نامیده میشوند. مـشهورترین آنـان یار و همراه وفادار مسلمان و ایرانیالاصل گورونانک، مَردانا، (Mardāna) است (Dogra, 1997: 3).
کتاب مقدس سیک کاملاً به نظم نوشته شده اسـت؛ امـا نـوع و سبک اشعار بسیار مختلف است. امروزه تمام نسخههای این کتاب ۱۴۳۰ صفحه دارد که هـر صـفحه شـامل ۲۷ سطر ۳۵ کلمهای است. در این کتاب شش زبان به چشم میخورد: پنجابی، مولتانی، فارسی، پْراکـْرِیت، هـندی و مـَراٹْھی. علاوه بر این، گاه لهجههای محلی مختلفی نیز در کتاب دیده میشود. البته تمام مطالب بـه خـط گوروموکھی (Garmukhī) ــ که در زمان گوروانگد بهعنوان خط رسمی سیکها ترویج شده بود ــ نوشته شـده اسـت.
گـوروارجن علاوه بر جمعآوری سرودههای پراکنده گورونانک و سایر بھکتیها و صوفیان مسلمان، این اشعار را مطابق بـا مـقامات موسیقی هندی که راگ (Rāg) نامیده میشوند ترتیب داد و آدیگْرَنْتھ را به سی راگ تقسیم کـرد. بـعدها گـوروگوبِندسینگ نیز با افزودن یک راگ از بانیهای گوروتِغبھادر، تعداد راگهای آن را به ۳۱ رساند.
در حقیقت گوروارجن با آهنگین کردن قـرائت کـتاب آدیگْرَنْتھ، سنتی را ادامه داد که گورونانک با اقتباس از صوفیان مسلمان بنا نهاده بـود. گـورونانک هـمواره از موسیقی بهعنوان ابزاری مؤثر برای تبلیغ اندیشهها و تعالیم خود بهره میگرفت. نانک هر گاه احـساس مـیکرد کـه به او الهام میشود، فوراً از مُرید خود، مردانای نوازنده، میخواست که وی را در هـنگام سـرودن اشعارش با نواختن سازی به نام رباب همراهی کند (Sarbajandar Singh, ۲۰۰۴: ۱۹) شاید دلیل این کار نانک این بوده است که وی قـبلاً بـا بھکتیها و صوفیهایی که برای بیان تعلیماتشان از موسیقی بهعنوان ابزاری تأثیرگذار
هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۶۰)
استفاده مـیکردند، آشـنا بوده و به کارکرد آن در جذب مخاطب و تأثیر بر او آگـاه بـوده اسـت. به هر حال امروزه نزد سیک ها این مـتن مـقدس با نام گوروگْرَنْتھ صاحب، بهعنوان کلام الاهی و گوروی جاودان شناخته میشود.
جایگاه والای گـوروگْرَنْتھ صـاحب در آیین سیک وقتی برای ما بـهتر روشـن میگردد کـه بـه مـعبد سیک ھا، که گوردوارا (Gurdwara) نام دارد، وارد میشویم؛ هـمه سـیک ها بعد از ورود به گوردوارا با احترام خاصی در مقابل کتاب مقدس به خاک مـیافتند؛ بـرخی به سبک سجده مسلمانان به خـاک میافتند، برخی مانند هـندوان یا بـودائیان تمام قد به سینه دراز مـیکشند و بـرخی نیز خم میشوند و بینی خود را چند بار به زمین میمالند.
کتاب مقدس نـه در قـفسهای در کتابخانه یا حتی روی رحل بلکه روی یک سـَریر پادشـاهی بـا سقفی زیبا و سـایبانی بـر فرازش، قرار دارد و فردی در پشـت کتـاب با بادبزنی از موی گاو تبنی یا پر طاووس، به نشانه احترام و بندگی، آن را باد میزند! کتاب بـا پارچـههای زیبا و زربفت پوشانده شده است تـا جـایی که در نگاه اول کتـاب اصـلاً دیده نـمیشود. شب هنگام هم کتـاب را با احترام خاصی بر روی تخت روان به اتاقی مخصوص برده، روی تخت خوابی زیبا میخوابانند و حـتی روی آن را بـا پتو میپوشانند!
کسی که با اعتقادات سـیک ها آشـنا نـباشد تـصور مـیکند آنان واقعاً مـشغول پرسـتش همین کتاب هستند؛ ولی در واقع تمام این کارها جنبه نمادین دارند و نشانه محوریت و جایگاه والای گوروگْرَنْتھ صاحب در آیین سیک هـستند. آنـچه بـه گوروگْرَنْتھ صاحب چنین جایگاهی میدهد، باور بـه تـجلی خـداوند در کلام اسـت. سـیک ها مـعتقدند خداوند از طریق کلام، که به آن گوربانی (Gurbanī) یا شَبَد (Shabad-Shabd) میگویند، از طریق پیشوایان سیک و همچنین عرفا و بهکتیهای هندو و مسلمان تجلی کرده است؛ به همین دلیل گوروگْرَنْتھ صاحب که دربرگیرنده این کلمات الاهی است، نمونهای کـامل از گوربانی و تجلی تام کلام الاهی محسوب میشود.
پَوْتھی پرمِسَر کا تھان
کتاب مقدس جایگاه خدای برترین است (Guru Granth Sāhib, Sarang, Mahlā۵: ۱۲۲۶). هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۶۱)
این شَبد نشاندهنده جایگاه خاص کتاب گوروگْرَنْتھ صاحب در آیین سیک است طبق بیان این شَبد کتابِ مقدس گـوروگْرَنْتھ صـاحب، نه فقط یک کتاب دینی بلکه در حقیقت محل تجلّی خداوند است. در شَبدی دیگر، گوربانی خودِ خداوند معرفی شده است:
گورموکھی بانی بْرَھم ھے سَبدے مِلاوا ھَوْئے
کلام گورموکھ (عارف)۱ خود خداوند است. بـه واسـطه شَبد، ما با او (خداوند) متحد میشویم (Ibid, Sri Rāg, Mahlā۳: ۳۹).
سیک ها معتقدند هنگامیکه به گوردوارا میروند و در حضور گوروگْرَنْتھ صاحب قرار میگیرند یا به قرائت آهنگین کتاب مقدس (Kirtan) گـوش مـیسپارند، از همه لحظات دیگر به واھہ گـورو۲ (خـداوند) نزدیکتر هستند. پس میتوان گفت علت اصلی گورو دانستن کتاب مقدس گوروگْرَنْتھ صاحب این است که اولاً گوروگْرَنْتھ صاحب از اشعار گوروها و بھکتیهایی تشکیل شده است که اشـعارشان بـیانکننده الهام الهی۳ تلقی مـیشود. ثـانیاً، خداوند نیز از طریق کلامِ خود برای انسان جلوهگر شده است که این تجلی در این کتاب نمایان شده است.
vwhu vwhu bwxI inrMkwr hY iqsu jyvfu Avru n koie
در اینجا تذکر این نکته ضروری است که مفهوم بانی در آیین سیک همچون وحی در دین اسلام نیست. در اسلام دریافـت وحـی مختص حضرت پیامبر اکرم (ص) است ولی در باور سیک
دریافت بانی منحصر به فرد خاصی بهعنوان گورو نیست، بلکه هر فردی از هر دین و آیینی میتواند خود را به مقام گورموکھ (فانی فی الله) برساند و صـلاحیت دریافـت بانی را پیدا کنـد. به همین دلیل است که در کتاب گورو گرنتھ صاحب سرودههای عرفای مسلمان و هندو با عنوان بھگت بانی در کنار سـرودههای گوروها بهعنوان کلام الاهی درج شده است.
Wahi Guru؛ نامی که معمولاً در نیایشهای این آیین برای نامیدن خـداوند بـه کار مـیرود. این کلمه از دو بخش «واھے» به معنی شگفتآور و «گورو» که در اینجا به معنی خداوند است تشکیل شده است بنابراین معنی این کلمـه « خـدای شگفتانگیز» (Wonderful God) است.
البته با توجه به تفاوتهایی که بین مفهوم پیامبر در اسلام و گورو در سـیک وجـود دارد، بـه هیچ وجه نمیتوان مفهوم گوربانی یا شبد در آیین سیک را معادل وحی در اسلام دانست.
هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۶۲)
واہُ واہُ۱ بانی نیرنکار ھِیْ تیس جـِوڈ اور نَ کَوْئی
به به ! بانی (چهره) خداونده بیشکل است، هیچکس برتر از او نیست(Ibid, Gujri ki Vār, Mahlā۳: ۵۱۵).
طبق آمـوزههای آیین سیک ذاتِ الهی بـرای انـسان قابل درک و فهم نیست و از طرفی هم انسان برای عبادت خالصانه نیاز به شناخت و ارتباط با خداوند دارد، در نتیجه خداوند خود را به صورت کلام، شَبْدگورو، برای انسان آشکار کرده است. البته این امر، به معنی خـدا بودن الفاظ و یا خود کتاب نیست۲ تا این مفهوم به اوتارہ۳ در آیین هندو تشابه پیدا کند. بلکه آنچه مد نظر سیک ها است مفهوم و معنی بانیهایی است که در گوروگْرَنْتھ صاحب وجود دارد.
siqgur ivic Awpu riKEnu kir prgtu AwiK suxwieAw ]
ستگور وِچے آپ رکھِانُ کرے پرگٹ آکھے سونائیآ
خـدا خـود را در وجود ستگورو قرار داده است، او خود را آشکارا (در وجود ستگورو) نشان داده است.
siqgur imilAY sdw mukqu hY ijin ivchu mohu cukwieAw ]
ستگور مِلِآئِیْ سدا مُکتے ھِیْ جِنے وِچہُ مَوْہ چُکائیآ
رهایی ابدی با دیدار ستگورو که عشق درونی آدمی به این جهان را از میان بـرمیدارد، حـاصل میشود (Ibid, āsā, Mahlā۱: ۴۶۶).
این شَبد از گوروگْرَنْتھ صاحب میتواند شاهد دیگری بر این باور سیک ها باشد.
واهُ واهُ، لفظی است که معمولاً در فرهنگ هندی برای ابراز شادی و خوشی به کار میرود، تقریباً معادل «به به» در فـارسی.
کـتاب گوروگْرَنتھ صاحب تا وقتی که قابلیت قرائت بانی را داشته باشد با احترام نگهداری میشود اما زمانی که بر اثر مرور زمان کهنه و فرسوده شد و امکان استفاده از آن نبود، آن را سوزانده و از بـین مـیبرند. اگـر در نظر سیک ها خود الفاظ و یا کـتاب تـجلی خـدا دانسته میشد، معنی نداشت که آن را از بین ببرند. البته این به معنای آن هم نیست که جسم فرسوده کتاب و الفاظ آن هیچ احترامی ندارد و بـا سـایر اشـیا در یک عرض است.
Avtara؛ تجسد خداوند در زمین. به عقیده هـندوان ویشـنو ده تجسد در زمین داشته است.
هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۶۳)
طبق بیانی که در این شَبد ملاحظه میکنیم، خداوند خود را در وجود ستگورو قرار میدهد. با توجه بـه اینـکه اَوَتـارہ، تنزل یا تجسدِ الاهی در بدن انسانی، به شدت در تعالیم آیین سـیک نفی شده است، بسیار بعید به نظر میرسد که منظور از این ستگورو یک گوروی انسانی باشد، بلکه آنچه محتملتر بـه نـظر مـیرسد این است که منظور همان گوروی حقیقی یعنی بانی باشد که خـداوند خـود را در آن برای انسان آشکار کرده است.
نکته دیگری که در اینجا میتوان بررسی کرد، انگیزه گوروی دهم از تحویل مقام گورویی سـیک ها، بـه کتـاب آدیگْرَنْتھ است. در این باره دو دیدگاه عمده وجود دارد: دیدگاه اول دیدگاه محققان غیرسیک است. کـه مـعتقدند عـلت اصلی اینکه گوروگوبِندسینگھ کتاب آدیگْرَنْتھ را بهعنوان جانشین خود بر گورگدی (تختی که گورو بـر آن مـینشست و پیروانـش را ارشاد میکرد) نشاند دو واقعیت مهم بوده است: اولاً هر چهار پسر او در کودکی به دست مـغولان کـشته شده بودند و از نسل او کسی برای جانشینیاش وجود نداشت، ثانیاً او میدانست که بعد از مـرگش بـر سـر مقام گورویی ــ که در آن زمان دیگر کاملاً حالت سلطنت به خود گرفته بود ــ جـنگ و درگـیری پیش خواهد آمد و این خطر بزرگی برای آیین سیک محسوب میشد؛ چراکه امکان داشت حاکمان مـغول کـه هـمیشه در جستوجوی فرصتی برای نابود کردن آیین سیک بودند، با استفاده از این اختلاف این آیین را نابود کنند. پس او بهترین راهـی را کـه از این اختلافات جلوگیری میکرد برگزید و خاتمه یافتن سلسله گوروهای انسانی و تحویل مقام گـورویی بـه گـورشبد که در کتاب گوروگْرَنْتھ صاحب موجود بود را اعلام کرد.
اما دیدگاه دومی هم وجود دارد که با بـاور پیروان آیین سـیک تـناسب بیشتری دارد. طبق باور آنان، تحویل مقام گورویی به کتاب گوروگْرَنْتھ صاحب بـه حـکمِ الهی انجام شد و حکمت اصلی آن تکمیل نزول گوربانی، بهعنوان گوروی حقیقی سیکها بوده است. دانشمندان سـیک بـهشدت با نظر آن دسته از محققان که انگیزه گوروی دهم از تحویل مقام گورویی بـه کتـاب مقدس را نداشتن فرزند و وارثی از نسل خودش تـلقی مـیکنند، مـخالفت میکنند؛ چراکه به عقیده آنان مقام گـورویی، هـیچ ارتباطی به نسل یا خانواده گورو ندارد و گوروی دهم نیز میتوانست مانند گورونانک که یکی از
هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۶۴)
شـاگردانش را، بـه جای فرزندانش، به مقام گـورویی مـنسوب کرد، شاگرد یا مـُریدی را بـه این مـقام برگزیند.
به هر حال میتوان گـفت جـایگاه گوروگْرَنْتھ صاحب بهعنوان قلب ایمان سیک از دو باور مهم سیکها نشئت میگیرد: نـخست، عـقیده به گوربانی بهعنوان تنها تجلی قـابل درک خداوند برای مؤمنین و اینـکه کـتاب گوروگْرَنْتھ صاحب مجموعه جامعی از این گـوربانیهاست و دوم، انـتصاب رسمی کتاب مقدس بهعنوان گوروی جاوید سیک توسط گوروی دهم.
بخشهای مهم گـوروگرنته صـاحب
محتوای گوروگْرَنْتھ صاحب بیشتر مـباحث عـرفانی، و دعـا و نیایش است. مـهمترین بـخشهای این کتاب عبارتاند از:
۱٫ جپجی صـاحب (Japjī Sāhib): واژه «جـَپ» به معنی ذکر است. این شعر که هفت صفحه آغازین کتاب مقدس سیک را به خود اختصاص دادهـ، شـامل ۳۸ قطعه بلند و بیقاعده است که به آن سـْلوک (Slok) مـیگویند. جپجی صـاحب که سـروده گـورونانک است در نیایش صبحگاه سـیک ها خوانده میشود.
۲٫ سُدَر رَہ راس (Sodar Rah Ras): واژه «سُدَر» نام سبک خاصی از شعر در زبان هندی است، «رَہ» به معنی اجرا کردن و «راس» نـیز بـه معنی خواندن آهنگین است. این شعر که تـقریباً شـامل چـهار صـفحه از کتـاب مقدس است، در اصـل سـروده گورونانک است ولی بعدها ابیاتی از گورورامداس و گوروارجن نیز به آن افزوده شده است. سیکها از این شعر بهعنوان نیایش شـامگاهی خـود اسـتفاده میکنند.
۳٫ کیریتی سُھیلا (Kiriti Sohila): واژه «کیریتی» از ریشه سنسکریت «کیرتـی (Kirti)» بـه مـعنی سـتایش و «سـُھیلا» بـه معنی نغمه شادی است. این شعر که کمی بیش از یک صفحه است سروده گورونانک و چند تن از جانشینان او است. هر سیک متدین ملزم است قبل از خواب این شعر را بخواند.
باقی گوروگْرَنْتھ صـاحب به ۳۱ بخش تقسیم شده است.۱
Sri Rāg, Maja, Gauri, Āsā, Gujri, Dev Gandhāri, Bihagra, Wad Hans, Sorath (Sort), Dhanasri, Jait Sri, Todi, Bairari, Tailang, Sudhi, Bilwal, Gaund, Rām Kali, Nat Narayan, Mali Gaura, Maru, Tukhari, Kedara, Bhairon, Basant, Sarang, Malhār, Kanhra, Kalian, Parbhāti (Patbhāti), Jai Jaiwanti
هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۶۵)
این قسمتها شامل ۱۳۳۹ صفحه از کتاب مقدس سیک است که اشعار گوروها و بھکتیها را دربردارد.
۴٫ بھُگ (Bhog): این واژه در سنسکریت به معنی شریک بودن در چیزی، به کار میرود، ولی در اصطلاح آیین سیک این واژه بـه اشـعاری اطلاق میشود که در انتهای کتاب مقدس قرار دارند. این بخش که با چهار سْلوک به زبان سنسکریت از گورونانک آغاز میشود، با اشعاری از گوروارجن و بھکتیهای هندو و مسلمان مانند کبیر و شـیخ فـرید ادامه پیدا میکند.
۵٫ بھُگ کی بانی (Bhog ki Bānī): به معنی شعر پایانی. این بخش شامل هفت صفحه انتهایی گوروگْرَنْتھ صاحب است (Dogra, 1997: 3).
دَسَمْ گْرَنْته (Dasam Granth)
نام کامل این کتاب «دَسوِن پاتـشاہ کا گـْرَنتھ (Dasven Pātshah kā Granth)» به معنی کتاب دهمین پادشـاه اسـت که به اختصار دَسَمْ گْرَنْتھ نامیده میشود. این کتاب مجموعهای از اشعار منسوب به گوروگوبِندسینگھ، گوروی دهم سیک است که نخستین بار بعد از درگذشت او توسط بھایی منی سـینگھ (Bhai Mani Singh)، یکی از اصـحاب نزدیک وی، در سال ۱۷۳۴ تدوین شـده اسـت.
محتوای کتاب بیشتر شامل سه موضوع مهم اساطیر، نکات اخلاقی و شرح زندگی گوروی دهم است. سیک ها تمام اشعار دَسَمْ گْرَنْتھ را سروده شخص گوروی دهم میدانند؛ ولی مطابق دیدگاه برخی از محققان غـیرسیک بـخش عمدهای از این کتاب سروده اطرافیان و اصحاب گوروی دهم است؛ (Doniger, 1999: 279) چراکه در بارگاه او در شهر انندپور تقریباً پنجاه و دو شاعر و حماسهسرای بزرگ حضور داشتند که مهمترین آنها شاعری فارسیسرا به نام بھایی نَندلال (Bhai Nandlal)، متخلص به گـویا (Goya) بـوده است که دیوان شـعرش نزد سیک ها از جایگاه دینی بسیار بالایی برخوردار است(Singh Mansukhani, nd: 114).
هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۶۶)
بخشهای مهم دَسَمْ گْرَنْته
۱٫ جاپ صاحب (Jāp Sāhib): این بخش قـسمتی از نیایش صبحگاهی و مراسم تعمید نوکیشان را تشکیل میدهد. این شعر مجموعهای از ابیات مـوزون در سـتایش خـداوند است. جاپ صاحب از ۱۹۹ بند به چندین زبان مختلف، مثل سنسکریت، فارسی، عربی، هندی و پنجابی تشکیل شده اسـت. جـایگاه جاپ صاحب در دَسَمْ گْرَنْتھ همانند جپجی صاحب در گوروگْرَنْتھ صاحب است. گوروگوبِند سینگھ در این شـعر دسـت بـه ابتکار جالبی زده است، او که به زبانهای سنسکریت، پنجابی و فارسی مسلط بود و با زبان عـربی آشنایی داشت، واژگان فارسی و سنسکریت را با کلمات عربی در هم آمیخت و ترکیبات جدیدی پدید آورد، مـانند: «کہ سَربَن کلیمِہ، کہ پَرَمن فـھیمہ» (Ki Saraban Kalīmai, Ki Paraman Fahīmai) در این بـیت دو واژه سنسکریت سَربَن و پَرَمن با دو واژه عربی کلیم و فهیم ترکیب شده و به معنی فصیحترین و داناترین بهکار رفته است و یا «اَ» و «اَن» را که در سنسکریت برای نفی بهکار میروند و بهعنوان پیشوند در آغاز کلام میآیند، برای کلمات فارسی و عربی بهکار برد، مـانند: اَمَجَبہ (Amajabe) (اَ + مجَب «مذهب») به معنی بدون دین و اَنرَنجہ (AnRanj) (اَن + رَنجہ «رنج») به معنی بدون رنج (Harbans Singh, 2001: 1/515).
۲٫ بَچیترا ناتَک (Bachitra Nātak)، به معنی نمایشنامه شگفتآور (wonderful drama)، این بخش شبیه به نوعی نمایشنامه است که در آن گوروگوبِند سینگھ اهداف و آرمانهای خـود را بـیان میکند.
۳٫ مجموعهای از اشعار در ستایش خداوند یگانه، شامل اکال اوستات (Akāl Ustat)، شَبَد ھزارہ (Shabad Hazāre)، تتیس سْویہ (Tattees Swayya).
۴٫ ظفرنامہ، این بخش در حقیقت نامهای است موزون به زبان فارسی که گوروی دهم خطاب به اورنگ زیب امپراتور مغول نوشته است و اورنـگ زیبـ را به سبب ستمکاریاش بسیار نکوهش کرده است (Singh Mansukhani, 1988: 114).
مقایسه محتوای گوروگْرَنْته صاحب و دَسَمْ گْرَنْته
اگر کتاب مقدس گوروگْرَنْتھ صاحب را با دَسَمْ گْرَنْتھ مقایسه کنیم به شباهتها و اختلافاتی برمیخوریم. نخستین شـباهت مـهم این دو کتاب دیدگاهشان در مورد خداوند
هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۶۷)
است: هر دو کتاب خداوند یگانه را بهعنوان موجودی برتر، بدون جسم و شکل، رحیم و مهربان، متشخص جاودان و مافوق اندیشه انسان معرفی میکنند. یکی دیگر از شباهتهای گوروگْرَنْتھ صـاحب و دَسـَمْ گـْرَنْتھ، انحصار راه نجات در ذکر و تمرکز بر نـام خـداوند، و بـیاعتبار دانستن دیگر راههای نجات است. در دیدگاه انجامشناسی، هر دو معتقد به قانون کرمہ و تناسخ ارواح هستند و در دیدگاه اجتماعی نیز بهشدت نظام بـرتری طـبقاتی را نـفی میکنند و از لحاظ جنسیت نیز زن و مرد را برابر میدانند. یکی از دیگـر شـباهتها نیز این است که هرچند مطالب آنها به زبانهای مختلفی است، ولی برای نگارش همه آنها از رسمالخط گورموکھی استفاده شده است.
امـا مـهمترین تـفاوت گوروگْرَنْتھ صاحب و دَسَمْ گْرَنْتھ را میتوان در لحن اشعار آنها دانست؛ بـیشتر اشعار مندرج در گوروگْرَنْتھ صاحب لحنی بسیار آرام و عرفانی دارند و انسان را به تسلیم محض در برابر ارده الاهی ترغیب میکنند، این در حالی اسـت که اشـعار دَسـَمْ گْرَنْتھ دارای لحنی بسیار حماسی و پرشورند. حتی در دَسَمْ گْرَنْتھ آموزه دْھَرم یودھ (Dharam Yudh) به مـعنی جـنگ برای آیین مطرح میشود که از برخی جهات شبیه جهاد در اسلام است. در گوروگْرَنْتھ صاحب بیشتر بر حقیقت مطلق بـودن خـداوند تـأکید میشود، در حالی که در دَسَمْ گْرَنْتھ خداوند بیشتر بهعنوان موجودی دادگستر و مشوق مبارزه بـا سـتمگری و تـعصب تصویر شده است. شاید بتوان گفت در گوروگْرَنْتھ صاحب صفت رحمت الاهی غلبه دارد و در دَسَمْ گـْرَنْتھ صـفت قـدرت الاهی (Dogra, 1997: 8).
واران بهایی گورداس (Varan Bhai Gurdas) و دیوان بهایی نندلال (Dīwan Bhaī Nand Lāl)
این دو مجموعه شعر متعلق به دو تن از بزرگان آیین سیک است کـه در نـظر سیک ها آثاری صرفاً ادبی و هنری، نیستند بلکه منبعی دینی قلمداد میگردند. واران بـھایی گـورداس مـجموعه اشعاری شامل ۳۹ قطعه شعر (وار)۱ است که توسط یکی از اصحاب و خویشانگوروی پنجم،گوروارجن، به نام بـھایی گـورداس (Bhai Gurdas) (1551ـ ۱۶۳۶)
Var؛ اشعاری که بر اساس داستان یا افسانهای سروده شده باشد. هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۶۸)
سروده شده است. نام اصـلی او پْرَتـْھَم بـود، ولی به سبب علاقه زیاد و اطاعت محض از گورو به گورداس، به معنی بنده گورو، مشهور شد. او نـوه سـومینگورو، گوروامرداس، بود؛ به همین دلیل گوروها او را با لقب عموی بزرگ میخواندند و به او بـسیار احـترام میگذاشتند.
گـورداس عمری طولانی داشت و شاهد دوران چهار گورو، از گوروی سوم تا دورانِ گوروی ششم بود (Singh Seti, ۲۰۰۳: ۶۴). گورداس فـردی دانـشمند و مـسلط به زبانهای مختلفی مثل پنجابی، هندی، سَنسکریت و فارسی بود و در شاعری نیز مـهارت داشـت. به فرمانگوروارجن اولین نسخه کتاب مقدس آدیگْرَنْتھ توسط او جمعآوری و نوشته شد. گورداس یکی از نویسندگان جنمساکھی نیز محسوب مـیشود(McLeod, 2002: 91).
سـرودههای او چنان جایگاهی در آیین سیک دارد که گوروی پنجم اشعار بھایی گورداس را به لقب «گوربانی دی کونـْجی» (Gurbānī dī Kunjī / gurbwxI dI kuMjI) بـه معنی کلید فهم اشعار کتاب مقدس گوروگرنتھ صـاحب مـلقب کرد. بـه همین دلیل با اینکه سرودههای او در کتاب مقدس درجـ نـشده است، ولی در معابد سیک همانند اشعار کتاب مقدس در کیرتَن۱ خوانده میشوند.
مضمون این اشـعار تـوضیح و تفسیر معارف، اخلاقیات، اصطلاحات مـهم الاهـیات، و مهمترین آمـوزههای گـوروها مـانند: سَنگت، ھَومِی، گورموکھ، منموکھ و… است؛ مـثلاً در نـخستین وار ــ که از همه طولانیتر است ــ جریان خلقت جهان و چهار دوره جهان (یوگہ)۲ تشریح شده، پس از آن عـواقب مـشکلات اخلاقی انسان که در دنیا بهصورت افـزایش گناه (پاپہ / Pāpa) جلوه میکند بـیان شـده است (Harbans, Singh, 2001: ۴/۴۱۱).
دیوان بھایی نَنْدلال یکی دیگـر از مـنابع مهم دینی آیین سیک محسوب میشود. این دیوان شعر را بھایی نَنْدلال (Bhāi Nand Lāl) (1633ـ ۱۷۱۳) که از مریدان و شاگردان
Kirtan؛ خواندن آهـنگین سـرودهای مقدس.
Yuga؛ ادوار چهارگانه که ماھایوگہَ (Mahayuga) نـامیده مـیشود، دارای چـهار عصر است: کـریتایوگہَ (Krtayuga) تـرتایوگہَ (Tretayuga) دواپارایوگہَ (Dvaparayuga) کالییوگہَ (Kaliyuga). رک: ادیان و مکتبهای فـلسفی هـند، داریوش شایگان، جلد اول، ص۲۸۱٫
هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۶۹)
گوروی دهم، گوروگوبِند سینگھ، بود سروده است. او از شعرای بزرگ و محبوب آیین سیک اسـت که اشعارش مانند بھایی گورداس تبیینکننده اعـتقادات بـنیادین این آیین قلمداد مـیشود. او کامـلاً بـه زبان فارسی مسلط بـود و به آن بسیار علاقه داشت، به همین دلیل تمام اشعارش را، به استثنای یکی از آنها به نام جُتی بـیگاس (Joti Bigās)، بـه زبان فارسی سرود؛ البته تمام اشـعار این دیوان نـیز بـه رسـمالخط دینـی این آیین، گورموکھی (Gurmukhi)، نوشته شـده اسـت. تخلص شعری او «گویا» است؛ به همین دلیل به نام نندلال گویا نیز مشهور است (Mcleod, 1999: 81 & Harbans Singh: 3/195).
جنمساکهیها (Jamansākhi)
واژه جَنَمساکھی از دو بـخش، جـَنَمْ بـه معنی زندگی و ساکِھی که از ریشه سَنْسکریت «سـاکشیہ» (Sākśya) و بـه مـعنای گـواه، دلیل و داسـتان اسـت تشکیل شده است؛ بنابراین معنی این واژه در زبان پنجابی «داستان زندگی» است (Harbans Singh, 2001: 2/337). در اصطلاح جَنَمساکھی به مجموعه گزارشهایی از سیره زندگانی گورونانک اطلاق میشود که توسط پیروان وی سینه به سینه نقل شـده و بعدها در مجموعه کتابهایی جمعآوری شده است. این زندگینامهها در زمانهای متفاوت و بر طبق روایات مختلفی، پس از درگذشت گورونانک به ثبت رسیدهاند، ولی راوی بیشتر آنها شخصی به نام بھایبالا۱ است (Ramesh Chander Dogra, 1997: 230). برای نگارش جَنَمساکھیها از خـط گـوروموکھی و زبانهای پنجابی و سادھُوکاری (Sādhukāri) یا سَنْتبھاشا۲ استفاده شده است.
امروزه چهار جَنَمساکھی مشهور و معتبر موجود است که عبارتاند از: پُراتن
Bhāī Bālā؛ بهایی بالِه (Bhāī Bāle) نیز تلفظ میشود. به باور سیک ها او مرید و همسفر وفادار گورونانک بوده اسـت.
Sant bhasha؛ مـعنی لغوی این کلمه زبان سَنْتهاست. چراکه این زبان بیشتر در میان بزرگان و عرفای مناطق شمالی هند که سَنْت نامیده میشدند رواج داشته است. هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۷۰)
جَنَمساکھی (Puratan Janamsākhī) ــ که به نام وِلایت والی جنمساکھی (Viāitvālī Janamsākhī) نـیز نـامیده میشود، بھایبالاجَنَمساکھی (Bhāi Bālā Janamsākhī)، مِھرْبان جَنَمساکھی (Miharban Janamsākhī) و مـَنیسینگھ جـَنَمساکھی (Mani Singh Janamsākhī) ــ که با نام گیان رَتَنَوالی (Giān Ratanāvālī) نیز شناخته میشود (Owen Cole, 1984: 166 & Bowker, ۱۹۹۷: ۴۹۰). از نظر محتوا، تمام جَنَمساکھیهای موجود صرفاً به زندگی گورونانک پرداختهاند و هیچکدام از نُه گوروی بعدی را شامل نمیشوند.
بـه نـظر میرسد در جَنَمساکھیها بیشتر بـر اسـتفاده از الفاظ زیبا و ادبی تأکید شده است؛ چراکه بسیاری از داستانهایی که در آنها نقل شده چندان دقیق نیستند؛ مثلاً اسامی اماکن دقیقاً مشخص نیست. از طرفی، برخی از وقایعی که در جَنَمساکھیها درباره گورونانک بیان شده تـوسط مـنابع تاریخی دیگری که در دوران گورونانک نگاشته شدهاند تأیید نمیشوند. شاید علت این امر این باشد که جَنَمساکھیها مدتها پس از زمان حیات گورونانک، در حدود قرن هفدهم میلادی، نگاشته شدهاند. در حقیقت جَنَمساکھیها صرفاً بازگوکننده وقایع تاریخی مـربوط بـه زندگی گـورونانک نیستند، بلکه این مجموعه روایاتْ بیانکننده ایمان جامعه سیک (panth) به ماهیت ماورایی و خارقالعاده گورونانک و نشاندهنده اعتقاد آنان بـه آیین خود است (Owen Cole, 1997: ۸۷). هرچند دقیقاً معلوم نیست که قبل از نگارش جَنَمساکھیها منابع تـاریخی دیگـری از زنـدگی گورونانک موجود بوده است یا نه، ولی مسلم است که جَنَمساکھیها جزو قدیمیترین منابع رواییای هستند که درباره زندگیگورونانک در اخـتیار داریم.
از مـیان جَنَمساکھیهای چهارگانه، پُراتن جَنَمساکھی از همه قدیمیتر است. نخستین بار این جَنَمساکھی را در سال ۱۸۷۲ یکی از هـندشناسان کمـپانی هـند شرقی در کلکتہ کشف کرد. بعدها شاعر و دانشمند بزرگ پنجابی بھایویرسینگھ (۱۸۷۲ـ۱۹۵۷) با مطالعه و مقایسه این جَنَمساکھی بـا دیگر جَنَمساکھیهای موجود، نسخه نهایی آن را تهیه کرد که در سال ۱۹۲۶ به نام پُراتنجَنَمساکھی، بـه معنی جَنَمساکھی باستانی، مـنتشر شـد (Owen Cole, ۱۹۸۹: ۱۶۷). با توجه به شواهد بسیار میتوان گفت این نسخه از جَنَمساکھی قدیمیترین جَنَمساکھی است. البته با توجه به برخی از اشاراتی که در متن وجود دارد، به نظر میرسد این جَنَمساکھی نیز حدود هشتاد سال بعد از درگـذشت گورونانک نوشته شده باشد. البته این امکان وجود دارد که زندگینامههای دیگری نیز قبل از این جَنَمساکھی نوشته شده باشند ولی به دست ما نرسیده باشند.
هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۷۱)
تنها جَنَمساکھیای که مصنف مشخصی دارد، جَنَمساکھیسوڈھیمھربان است. این جَنَمساکھی به نـام سـوڈھیمھربان، نوه گورویچهارم،گورورامداس، است. ولی با توجه به اینکه پدر او پْرِتھیچَند (Prethi Chand) که فرزندگورورامداس بود، با پدربزرگش اختلاف داشت و در دربار مغولان خدمت میکرد، جَنَمساکھی او از اعتبار زیادی برخوردار نبود. ولی هنگامی که دکتر گنڈاسینگھ، از دانشمندان بـزرگ سـیک، آن جَنَمساکھی را نسخه قابل اعتمادی معرفی کرد، در نزد عوام سیک مقبولیت یافت. امروزه در تحقیقاتی که در زمینه تاریخ آیین سیک انجام میشود، حداقل در مورد تاریخ تولد گورونانک، مِھْرْبانجَنَمساکھی یکی از مهمترین مـنابع مـحسوب میشود. دوران تصنیف مِھْرْبانجَنَمساکھی حدوداً همعصر با پُراتنجَنَمساکھی است.
سومین جَنَمساکھی مشهور، بھای بالاجَنَمساکھی است. این نسخه از جَنَمساکھی تا پیش از کشف پُراتنجَنَمساکھی بهعنوان تنها منبع مستند و مورد قبول بود؛ چراکه نویسنده آن یعـنی بـھایبالا در دوران گـورواَنْگَد زندگی میکرده و از نزدیکان وی محسوب مـیشده اسـت. در نـهایت چهارمین و متأخرترین جَنَمساکھی، جَنَمساکھیمَنیسینگھ است (سینگھ، ۱۹۷۵: ۱۵). هفت آسمان» شماره ۴۱ (صفحه ۷۲)
منبع: پایگاه مجلات تخصصی نور: مجله هفت آسمان بهار ۱۳۸۸ – شماره ۴۱
عنوان مقاله: معرفی متون مقدس و منابع دینی آیین سیک (۱۶ صفحه) نویسنده: سید محمد روحانی