در این کتاب در تحلیل و نقد روایات خشونتگرایانه در بحث مهدویت ۶ اصل طراحی شده است. در این بخش یعنی دفتر سوم کتاب، با تمرکز بر متن روایات و با تکیه بر اصولی که در دفتر دوم بیان شد، آنها را از لحاظ اِسنادی و محتوایی مورد بررسی قرار می دهد.
ردنا (ادیان نیوز) – مهدویت عرصهای است که از آن در جریانهای سیاسی و فرقهای سوءاستفاده شده است. این امر و نیز کاربست اخبار ملاحم و فتن[۱]موجب بهوجودآمدن گزارههایی شده است که اینک در منابع روایی ما دیده میشود، حال آنکه بنا بر دلایل مختلف این روایات صحیح نیست. دفتر سوم کتاب «استراتژی منجی؛ جنگ جهانی یا صلح جهانی؟» با تمرکز بر متن روایات و با تکیه بر اصولی که در دفتر دوم بیان شد، آنها را از لحاظ اِسنادی و محتوایی مورد بررسی قرار می دهد.
فصل دوم: جنگ نژادی و قبیلهای
در نوشتار گذشته به عنوان نمونه، یکی از اخبار رسیده در زمینه اختلاف سیره پیامبر(ص) و موعود(ع) مورد بررسی قرار گرفت (خبر ۱) و ارجاع خبر ۲ و ۳ نیز برای مطالعه خوانندگان گرامی ارائه شد. گذشته از این روایات، روایاتی وجود دارد که در آنها بیان شده است که قائم(ع) رفتار خشمگینانهای در برابر برخی از قبایل و نژادها چون قریش و عرب اعمال میکند.اینک برای نمونه دو خبر ذیل موردنقد قرار می گیرند (خبر ۴ و ۵) .همچنین در دفتر چهارم ضمن بیان بسترهای تاریخی نشان خواهیم داد که چگونه خصومت میان جریانها، قبیلهها و نژادها به اخبار مهدوی و به شمشیر قائم(ع) نیز تسری پیدا کرده است.
بررسی خبرهای ۴ و ۵
عنوان | خبر ۴ [۲] |
الف | هنگامی که قائم(ع) خروج کند، بین او و عرب و قریش جز شمشیر نیست و از آنان چیزی نمیگیرد مگر شمشیر. |
ب | چه عجلهای برای خروج قائم(ع) دارند؟ به خدا قسم، لباس او جز لباس خشن نیست و غذای او جز نان جوی سخت و خروج او چیزی جز شمشیر و مرگ در سایۀ آن نیست. |
اِسناد | أخبرنا أحمد بن محمد بن سعید ابن عقده قال حدّثنا أحمد بن یوسف بن یعقوب أبو الحسن الجعفی قال حدّثنا إسماعیل بن مهران قال حدّثنا الحسن بن علی بن أبی حمزه عن أبیه و وهیب عن أبی بصیر عن أبی عبد الله(ع) |
نوع اِسناد | ضعیف |
علت | وجود این راویان در سلسلۀ اِسناد: – حسنبنعلیبنابیحمزۀ بطائنی – احمدبنیوسفبنیعقوب |
نکته | علت اصلی ضعف این اِسناد حسنبنعلیبنابیحمزۀ بطائنی است. به علت اینکه حسنبنابیحمزه هم از علیبنابیحمزه و هم از وهیب روایت کرده و وهیب ثقه است؛ وجود علیبنابیحمزه دیگر به عنوان دلیل برای ضعف بیان نمیشود. |
عنوان | خبر ۵ [۳] |
ب[۴] | اگر مردم میدانستند هنگامی که قائم(ع) خروج کند چه خواهد کرد، بیشتر آنان دوست میداشتند او را ملاقات نکنند؛ بس که مردم را خواهد کشت. |
الف | شروع نخواهد کرد مگر با قریش و از آنان (قریش) جز شمشیر دریافت نمیکند و به آنان جز شمشیر نمیدهد. |
ج | تا آنجا که بیشتر مردم میگویند: این مرد از تبار محمد(ص) نیست که اگر از آلمحمد(ص) بود، حتماً رحمت و دلسوزی داشت. |
اِسناد | أَخْبَرَنَا عَلِیُ بْنُ الْحُسَیْنِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ الرَّازِیِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍ الْکُوفِیِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ(ع) |
نوع اِسناد | ضعیف |
علت | وجود این راویان در سلسلۀ اِسناد: – محمدبنحسان رازی – محمدبنعلی کوفی |
نکته | علیبنالحسین همان مسعودی صاحب اثبات الوصیه است، ولی این روایت در نسخۀ موجود این کتاب دیده نمیشود. |
گزارۀ الف: جنگ نژادی و قبیلهای
– هنگامی که قائم(ع) خروج کند، بین او و عرب و قریش جز شمشیر نیست و از آنان چیزی نمیگیرد مگر شمشیر.
– شروع نخواهد کرد مگر با قریش و از آنان (قریش) جز شمشیر دریافت نمیکند و به آنان جز شمشیر نمیدهد.
در این دو عبارت، قائم(ع) جنگ قبیلهای میکند. در خبر ۴ علاوه بر جنگ قبیلهای جنگ نژادی با عرب هم دارد. چنین عباراتی ممکن است از فضای رقابتی میان عرب و موالی متأثر باشد که به روایات نیز راه پیدا کرده است. راویانی چون بطائنیها که موالی بودند در اِسناد چنین روایاتی زیاد دیده میشوند. گویی روایات بستری بوده است که جریانهای مختلف دشمنی و کینۀ خود را علیه قبایل یا نژادهای یکدیگر در قالب آنها بیان کنند. این در حالی است که پیامبر(ص) بهشدت با مسائلی چون نظام طبقاتی، نژادپرستی، اصالت قبیله و رنگ پوست به عنوان ملاک دوستی و دشمنی میان انسانها مبارزۀ فرهنگی کرد و آیات قرآن نیز بر این مسئله تأکید دارد.[۵] حالا چطور میتوان گفت امامزمان(ع) میآید و اقداماتی درست عکس سفارشهای قرآنی و پیامبر(ص) انجام میدهد؛ آن هم در دنیایی که در مسیر تکاملی خود حرکتش در مبارزه با نژادپرستی و افراطگرایی و حوزههای مشابه بینتیجه نمانده است. بسیاری از جنبشهای مساواتطلبانه از این نیاز و خواست عمومی انسانها حکایت دارد و گامهای رو به جلو در این زمینهها بیانگر رشد و آگاهی بشر است.
علاوه بر این، تصور چنین کشتاری ما را در نقد چنین اخباری یاری میکند. در دنیای امروز، که میان کشورها بر اساس اشتراکات یا منافع، اتحادیههای مختلفی شکل گرفته است، اتحادیهای نیز وجود دارد به نام اتحادیۀ کشورهای عربی با ۲۲ کشور و جمعیتی بالغ بر چهار صد میلیون در مساحتی بیش از سیزده میلیون کیلومتر مربع. وسعت و جمعیت این اتحادیه برای تقریب به ذهن بیان شد. میتوان حدود یک سوم یا یک چهارم این جمعیت را متناظر با عرب در متون قدیم به شمار آورد. فرض کنیم ظهور منجی(ع) در همین عصر باشد. اگر میان موعود آخرالزمان و نژاد عرب چیزی به جز شمشیر و مرگ در سایۀ آن نباشد، یعنی جنگ نژادی گستردهای در راه است که بیش از نود میلیون انسان با آن درگیر میشوند! این را باید به قریشکُشی اضافه کرد که البته خود قائم(ع) هم فردی قریشی است! اما منظور از این قریش کیست؟ هرکسی از نسل آنان چه عرب باشد چه غیرعرب یا فقط عربها؟ پاسخ هرچه باشد، هرکسی با وجدان خود میتواند درک و اذعان کند که پیشوای چنین جنگی نمیتواند همان کسی باشد که همۀ پیامبران بشارتش را دادهاند و قرار است عدالتگستر زمین باشد، بلکه درست برعکس، افرادی چون آتیلا، آدولف هیتلر و چنگیزخان را به ذهنها تداعی میکند. این در حالی است که یکی از وصفهای مهدی موعود در روایات امان بودن او برای اهل زمین است.[۶] امان بودن اوست که سبب میشود امنیت در زمین گسترش پیدا کند.[۷]
گزارۀ ب: کشتار گسترده
– چه عجلهای برای خروج قائم(ع) دارند؟ به خدا قسم، لباس او جز لباس خشن نیست و غذای او جز نان جوی سخت و خروج او چیزی جز شمشیر و مرگ در سایۀ آن نیست.
– اگر مردم میدانستند هنگامی که قائم(ع) خروج کند چه خواهد کرد، بیشتر آنان دوست میداشتند او را ملاقات نکنند؛ بس که مردم را خواهد کشت.
این عبارات خلاف بشاراتی است که در منابع شیعی و سنی به آمدن مهدی(ع) داده شده است؛ مانند:
پیامبر(ص): شما را به مهدی(ع) بشارت میدهم که در زمان اختلاف میان مردم و تشویشها برانگیخته میشود. او زمین را از قسط و عدل پر میکند؛ چنانکه از جور و ظلم پر شده است و ساکنان آسمان و زمین از او راضی میشوند.[۸]
روایت افضلبودن انتظار فرج نیز در منابع شیعی و سنی آمده است[۹] و به دعا برای فرج هم تأکید شده است.[۱۰]
بشاراتی از پیامبر(ص) و ائمه نیز با این مضامین رسیده است: خوشا به حال کسی که او را دیدار میکند؛ خوشا به حال کسانی که آن زمان را درمییابند؛ و خوشا به حال کسانی که او را درک میکنند![۱۱]
اکنون جای درنگ است که بالاخره مردم باید منتظر مهدی(ع) باشند یا از ظهورش بترسند و فرار کنند؟ و بالاخره خوشا به حال دیدارکنندگانش یا وای به حال آنها؟ با درنظرگرفتن بسترهای تاریخی میتوان پاسخی برای این سؤالها یافت. در دفتر چهارم نشان دادهایم که در قرون متقدم افراد زیادی ادعا کردند که مهدی یا قائماند و با این عناوین مردم خسته از ظلم را به خود جذب کردند. اگر قرار بود مهدی آخرالزمان کسی باشد که بخواهد دمار از روزگار عرب دربیاورد، پس چرا این همه بر سر مهدی بودن رقابت بوده است؟ و چرا آن همه هوادار جذب این مهدینماها میشدند؟ این همه افراد رقابت داشتند که خود را مهدی(ع) معرفی کنند، برای آنکه این مهدی(ع) پسندیدنی بود. آنها میخواستند خود را به جای او جا بزنند و از بشاراتی بهره ببرند که به آمدن او داده شده بود، اما اگر مهدی(ع) میخواست با همۀ عرب و قریش دربیفتد، چرا جامعه باید اینقدر از او استقبال میکرد؟ این امر نشان میدهد که چنین باوری از مهدی(ع) در ذهن مردم نبوده است و بعدها ساخته شده است.
گزارۀ ج: بیرحمی
تا آنجا که بیشتر مردم میگویند: این مرد از تبار محمد(ص) نیست که اگر از آلمحمد(ص) بود، حتماً رحمت و دلسوزی داشت.
در این گزاره که در خبر ۵ آمده است به سبب شدت کشتار و بیرحمی قائم(ع)، در نسبتش با خاندان آلمحمد(ص) تردید میشود. از این مبحث دو نتیجه میتوان گرفت: یکی اینکه آلمحمد(ص) به رحیم بودن شناخته شده بودند، نه بیرحمی و مردم از آنها انتظار رحم و مروت داشتند؛ دیگر آنکه همین عبارت اشارهای در خود دارد و میگوید فردی که چنین کشتاری میکند آن قائم آلمحمد(ص) نیست و فرد دیگری است. علاوه بر این، انتساب بیرحمی به قائم(ع) بر اساس آنچه در اصل رحمت بیان شد با مبانی قرآنی و روایی در تضاد است؛ در نتیجه این گزاره یا دربارۀ قائمی دیگر صحبت میکند و به دروغ به معصوم نسبت داده شده است یا انتساب آن به قائم آلمحمد(ص) پذیرفتنی نیست.
همچنین ممکن است این روایت بخشی از روایتی باشد که در انتهای دفتر چهارم به تفصیل دربارۀ آن بحث شده است. آنجا نشان دادهایم که فردی که به بیرحمی موصوف است از عباسیان است و این فقره از روایت ناظر بر کشتار امویان به دست عباسیان است.
خبر ۶ نیز با مضمونی مشابه خبر فوق در صفحات ۱۵۳-۱۵۴ مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
جمع بندی اخبار ۴ تا ۶
نگارنده بر آن است که بسترهای تاریخی قرن دوم و سوم و نزاعهای مختلف در کسب قدرت، راه خود را به روایات مهدوی نیز باز کرده است و برخی از گزارهها تحتتأثیر این جریانات شکل گرفتهاند؛ بعد از اختلاط عرب و عجم در فتوحات، هرکدام، از اسباب روایت استفاده میکردند تا ضد دیگری تبلیغ کنند. ممکن است این انگیزهها در روایات مهدوی نیز وارد شده باشد.
روایات فوق که بیانگر جنگهای قبیلهای و نژادی است با اصل عدالت که آرمانیترین شاخصۀ منجی است آشکارا در تضاد است. تطبیق دورههای مختلف ظهور و نتایج حاصل از آن در اصل دوم نیز نشان میدهد که امکان ندارد کشتارهای بیرحمانه و فراگیر، فراهمکنندۀ بستری برای شکلگیری آرمانشهر مهدوی باشد. جنگ نژادی و قبیلهای با سایر اصول بیانشده در دفتر قبلی نیز تعارض دارد. چنین جنگی با سیرۀ انبیا و پیامبر ناسازگار است (اصل سوم و چهارم). نزد پیامبر(ص) جنگ آخرین راه دفع شر بود؛ علاوه بر آن، استراتژی پیامبر(ص) در نبردها آن بود که از تلفات انسانی کاسته شود.
ممکن است این روایات تحتتأثیر مناسبات تاریخی و خطونشانهایی شکل گرفته باشد که میان عرب و عجم بود یا اختلافاتی که میان بنیعباس و بنیامیه وجود داشت. به هر حال، بررسی اِسنادی و متنی این روایات نشانگر جعلی بودن و نادرستی آنهاست.
پی نوشت:
[۱]. نک. دفتر چهارم، فصل چهارم و پنجم.
[۲]. نعمانی، الغیبه، ص ۲۳۴
[۳]. نعمانی،الغیبه،ص ۲۳۳:
[۴]. علت جابجایی الف و ب تناظر محتوایی مطالب با خبر ۴ است.
[۵]. برای نمونه: سورۀ حجرات، آیۀ ۱۳.
[۶]. صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۸۵؛
[۷]. مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۳۸۴؛ اربلی، کشف الغمه فی معرفه الائمه، ج ۲، ص ۴۶۵.
[۸]. احمدبنحنبل، مسند، ج ۱۸، ص ۶۲
[۹]. ترمذی، سنن، ج ۵، ص ۳۸۵؛
[۱۰]. صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۸۵.
[۱۱] . پیامبر(ص): «طوبی لمن لقیه و طوبی لمن أحبّه و طوبی لمن قال به.» (همان، ج ۱، ص ۲۶۸)؛
منبع: اختصاصی ادیان نیوز برگرفته از کتاب استراتژی منجی؛ جنگ جهانی یا صبح جهانی؟ (انتشارات پناه)