آیتالله یوسف صانعی از جمله مراجع تقلیدی بود که علاوه بر مبانی اجتهادی و فقاهتی، به علت حضور در شورای نگهبان و قوه قضائیه و مواجهه رودررو با مشکلات جامعه و تنگناهای فقهی و حقوقی، بیش از دیگران به فقه و فتوایش رویکرد انسانی و سمحه و سهله داد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، آیتالله صانعی از جمله مراجع و فقهایی بود که در دوره معاصر بیشتر به خاطر فتاوای متفاوت شناخته میشود، فتاوایی که او را در زمره فقیهی نواندیش، تحولگرا و مردمدار معرفی کرد؛ تکیه پررنگ او بر استفاده از عقل در صدور فتوا، مبانی فقهی و انسانشناختی متمایز، در نظر گرفتن شرایط زمان و مکان و ایجاد تسامح و تساهل در زندگی مردم بر متفاوت بودن فتاوای او دلالت میکنند؛ به مناسبت چهلمین روز درگذشت ایشان به ابعاد علمی و اخلاقی این فقیه میپردازیم.
آیتالله یوسف صانعی از جمله مراجع تقلیدی بود که علاوه بر مبانی اجتهادی و فقاهتی، به علت حضور در شورای نگهبان و قوه قضائیه و مواجهه رودررو با مشکلات جامعه و تنگناهای فقهی و حقوقی، بیش از دیگران به فقه و فتوایش رویکرد انسانی و سمحه و سهله داد؛ لذا برخی فتاوایی که از آیتالله صانعی در دوره حیات صادر شد، واکنشهای انتقادی را در پی داشت؛ افزایش سن تکلیف دختران به ۱۳ سال، برابری دیه زن و مرد و مسلمان و غیرمسلمان، محدودیت شدید در ازدواج مجدد و متعه برای مردان و افزایش کاربری عقل در استنباطات فقهی از جمله موضوعاتی است که در آرای فقهی و مبانی اتخاذشده از سوی این مرجع تقلید مشهود است.
به مناسبت چهلمین روز ارتحال این مرجع تقلید و فقیه بزرگوار، که از شاگردان امام راحل(ره) نیز محسوب میشود، خبرگزاری ایکنا در گفتوگو با از چهار نفر از استادان حوزه علمیه به برخی مبانی فقهی ایشان همچون نقش اجتهاد، جایگاه فقه جواهری و شاخص کارآمدی فقه، مبانی انسانشناسانه مانند کرامت انسان و آزادی، نگرش عقلگرایانه به احکام، اصل عدالت و حاکم بر فتاوا و همچنین ویژگیهای اخلاقی ایشان پرداخته است که در ادامه مشروح آن از نظر میگذرد؛
حجتالاسلام والمسلمین سیدضیاء مرتضوی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، در طی سه دهه در پای درس آیتالله صانعی حاضر بوده است. وی به تبیین ممیزات و تأکیدات این مرجع تقلید پرداخت و گفت: بنده در این مدت شاهد تأکید ایشان بر جامعیت و پاسخگویی به نیازها، تأکید بر نقش اجتهاد در حیات اسلام و تأکید بر اصالت فقه جواهری بودم که ایشان آنها را از امام(ره) فراگرفته بود؛ ایشان همچنین بر بالندگی فقه، آزادی اجتهاد و اهتمام به شاخص کارآمدی فقه تأکید داشتند. اهتمام به شناخت موضوع و واقعگرایی در اجتهاد از جمله ویژگیهای آن مرحوم بود، همچنین تأکید بر لزوم توجه به دخالت عنصر زمان و مکان که شاخهای از موضوعشناسی و واقعگرایی است، از دیگر مبانی فقهی ایشان بود.
گسترش فقه در حلقه مناسبات اجتماعی
وی با بیان اینکه اهتمام به نقش فهم عرفی از ادله لفظی به خصوص الغای خصوصیت از جمله اصول فقهی آیتالله صانعی محسوب میشود، اظهار کرد: ایشان همچنین بر استواری منطق و متانت اجتهاد شیعی تأکید داشت و از جمله مبانی فقهی این مرجع نواندیش بود؛ ضمن اینکه ایشان اهتمام به توانایی و گسترش فقه در حلقه مناسبات اجتماعی داشتند؛ یعنی اینکه فقیهی باور داشته باشد که دایره فقه صرفاً در حوزه احکام فردی و تعبدی نیست، بلکه قلمرو فقه پاسخگویی به فرد و جامعه مکلف در مقام عمل است.
مرتضوی با ذکر اینکه حرمت و کرامت ذاتی انسان یکی از مهمترین مبانی فقهی آیتالله صانعی بود، گفت: استاد معظم تأکید داشتند که جان، مال، آزادی، عرض و آبروی تمام انسانها باید از تعرّض دور بماند؛ مثلاً ایشان همان طور که غیبت برای یک فرد شیعه را جایز نمیدانست، غیبت یک فرد غیرمسلمان ولو کافر را هم جایز نمیدانست؛ اگر در مواردی هم جایز باشد، در مورد همه افراد فارغ از دین آنان است. یا وقتی نسبت ناروایی به فردی داده میشود مسلمان باشد یا نباشد فرقی نیست. همچنین در وجوب کفاره به دلیل قتل و دیه فرد مسلمان و غیرمسلمان هم قائل به عدم تفاوت بود؛ البته حساب کافر معاند در این احکام با بقیه متفاوت است. در ازدواج هم صرف اعتقادات را مانع ازدواج نمیدانست و یا صرف اعتقاد را عامل نجاست نمیدانست؛ لذا غیر از کافر معاند را پاک میدانست.
تفکیک کافر از غیرمسلمانان
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، تفکیک و تباین میان کافر و غیرمسلمانان از جمله ویژگیهای فقهی ایشان بود، افزود: معمولاً فقها در تقسیمبندی افراد، میگویند مسلمان و غیرمسلمان و همه غیرمسلمانان را با تعبیر کافر یاد میکنند، ولی ایشان آن را سه ضلعی میدانست؛ یعنی بخشی از مردم دنیا مسلمان هستند؛ بخشی غیرمسلمان و بخشی هم کافر؛ ایشان در احکام فقهی فرق میگذاشتند و میگفتند که اقلیت کمی داریم که کافر هستند و از روی لجاج و عناد اسلام را قبول ندارند و مخالفت میکنند که آیه ۱۴ نمل «وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الْمُفْسِدِینَ» به آن اشاره کرده است، ولی بخشی از غیرمسلمین، کافر نیستند؛ لذا احکام مرتبط با کفار را شامل کفار معدودی دانستند.
استاد حوزه علمیه تصریح کرد: براساس باور ایشان، زن و مرد از نظر فقهی احکام متفاوتی دارند، ولی میان زن و مرد از جهت گوهر انسانی فرقی نیست؛ براین اساس، اصل، اشتراک تمامی احکام بین زن و مرد است، جز در مواردی که دلیل محکم شرعی و حقوقی برای پذیرش این تفاوت داریم؛ به همین دلیل ایشان معتقد بود در اینکه زن بتواند مرجع تقلید، قاضی و امام جماعت، و امام جمعه حتی برای مردان بشود و شهادت در دادگاه بدهد دلیلی برای رد آن نداریم(البته ممکن است عرف آن را نپذیرد و در بیرون رخ ندهد ولی دلیل بر شرعی نبودن آن نیست). ایشان همچنین تأکید بر عدم فرق در ارث زوجه در زمین و عقار و منقول و غیرمنقول، ولایت مادر بر کودک و حتی تقدم ولایت مادر، یا عدم قصاص مادر در قتل فرزند را داشتند.
حاکمیت آموزههای عقلانی
مرتضوی اظهار کرد: حاکمیت آموزههای عقلی و عقلائی از دیگر مبانی فقهی آیتالله صانعی بود؛ ایشان در مواردی که دستاورد اجتهادی مخالف با بنا و ارتکاز عقلا داشت، نمیپذیرفت و در مواردی که حکمی مخالف بنائات عقلایی باشد، تأکید داشت که ادله باید چنان قوی باشد که بتواند با بنائات عقلائی مقابله کند؛ مثلاً در باب قضاوت قاضی غیرشیعه و غیرمسلمان، معتقد بود که اگر کسی بگوید قاضی غیرمسلمان میتواند قضاوت کند، حرف گزافهای نیست یا در ربا معتقد بود که حرمت ربا محدود به ربای استهلاکی است که فرد از سر استیصال قرض میگیرد و ظلم است و قرآن هم فرموده ظلم نکنید و ظلم نپذیرید، ولی در ربای سرمایهای، ظلمی صورت نمیگیرد.
وی با اشاره به مبنای عدالت و دخالت آن در آرای فقهی آیتالله صانعی، تصریح کرد: آیتالله صانعی در بحث تساوی دیه زن و مرد، دیه مسلمان و غیرمسلمان، به آن استناد میکرد و میگفت که تفاوت دیه با عدالت جور درنمیآید؛ همچنین توسعه استفاده از قاعده نفی عسر و حرج از دیگر آرای فقهی ایشان است؛ البته دیگران هم به نفی حرج و عسر توجه داشتند، ولی ایشان به طرز گستردهتر و با حاکمیت بیشتری به این قاعده نگاه میکرد. همچنین در فرزندخواندگی این موضوع را اصل قرار دادند، ولی برخی نتوانستند آن را بپذیرند. ایشان در بحث محرم و نامحرم بودن فرزندخوانده معتقد بود که سالها یک فرزندخوانده با زن و مردی که او را به فرزندی قبول کردهاند، زندگی میکند و انس میگیرد و اگر ناگهان با مکلف شدن این فرزند به او بگوییم که اینها پدر و مادر تو نیستند و به آنها نامحرم هستی عسر و حرج روحی ایجاد میکند. فرض کنید تا دیروز مثلاً شوهر نسبت به دخترخواندهاش محرم بوده و از امروز کاملاً مانند زن بیگانه با او رفتار شود، شرایط روحی مناسبی برای طرفین ایجاد نمیکند.
مرتضوی با بیان اینکه آیتالله صانعی به سمحه و سهله بودن شریعت اسلام معتقد بود، اظهار کرد: ایشان تأکید بیشتری نسبت به گذشتگان بر این اصل داشت و از آن بهره بیشتری هم برد؛ همچنین محوریت حقوق مردم و جامعه در مباحث فقهی مدنظر ایشان بود؛ آیتالله صانعی معتقد بود که مردم صاحب اختیار هستند و باید حق آزادی، حق حاکمیت افراد، حقوق افراد و اقلیتها به رسمیت شناخته شود.
خاستگاه مشروعیت از نظر آیتالله صانعی
وی تصریح کرد: اهتمام ایشان به حقالناس به روایت «مال الناس یرجع الی الناس» بازمیگشت؛ روایت معتبری هست که اگر حاکمی از حاکمان الهی بر سر جنازهای حاضر شد (نماز میت باید با اجازه ولی میت باشد) تا نماز میت بخواند نسبت به همه مقدم است، ولی اگر ولی میت او را مقدم ندارد، او غاصب است؛ صاحب جواهر «فهو غاصب» را به ولی میت بازگردانده و گفته است، اگر ولی میت اجازه ندهد، امام معصوم بر میت نماز بخواند غاصب است، ولی آیتالله صانعی میگوید که این مسئله خلاف ظاهر روایت است؛ یعنی حتی امام معصوم هم باید با اذن ولی میت نماز بخواهند در غیر این صورت غاصب است.
مرتضوی افزود: یکی از مبانی کلی فقهی آیتالله صانعی این بود که خاستگاه مشروعیت، خواست مردم است؛ یعنی فردی هرچند واجد شرایط باشد نمیتواند بدون خواست مردم متولی امور شود؛ امام خمینی(ره) هم که قائل به ولایت فقیه بود، تولی امور را بسته به نظر اکثریت میدانست. البته آیتالله صانعی معتقد بود که فرقی میان فقیه و غیرفقیه در این زمینه نیست، چون شیوه حکومت عقلائی و عرفی است؛ البته ایشان حساب حضرات معصومین(ع) را جدا میکردند؛ زیرا آنها ۱۲ نفر منصوص از سوی خداوند هستند، ولی غیر معصومین هرچند انسان خیلی خوبی هم باشند، بدون تأیید مردم مشروعیت ندارند.
مبانی انسانشناسانه آیتالله صانعی
حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدعلی ایازی، استاد حوزه و دانشگاه، ضمن تبیین دو دسته از مبانی فقهی و انسانشناختی آیتالله صانعی به تحلیل واکنشها به فتاوای ایشان پرداخت. وی با بیان اینکه آیتالله صانعی دو دسته از مبنای اساسی در فتاوای خودش داشت که او را از دیگر مراجع سنتی متمایز میساخت، گفت: نخست مبانی انسانشناسانه است؛ در مبانی انسانشناسانه ایشان سه نکته برجسته وجود دارد؛ نخستین موضوع کرامت انسان است که از آیه شریفه «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا» استفاده شده است؛ یعنی انسان فارغ از نوع مذهب و اعتقادات، انسان از آن جهت که انسان است، دارای کرامت ذاتی است؛ لذا فرق نمیکند این فرد مسیحی، یهودی و بهائی مارکسیست یا مسلمان باشد، اگر انسان است حقوقی دارد؛ مخالفت و موافقت شخص با حکومت در این کرامت نقشی ندارد. برخلاف برخی که انسانها را تقسیم به خودی و غیرخودی، جنس اول و جنس دوم میکنند.
وی با اشاره به اینکه مبنای دوم حق اراده انسان در انتخاب عقیده و تکلیف است، اظهار کرد: مفهوم این نظریه این است که هرچند خداوند از ما راهنمایی به عقایدی کرده و از ما تکالیفی خواسته، اما این کار را به اجبار و الزام نخواسته است. ایشان به آیاتی مانند: «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ…»(بقره/۲۵۶)؛ «أَفَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّى یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ»(یونس/۹۹) استناد میکرد؛ عمدتاً فقها در تفسیر آیه «لا اکراه» بحث ایمان و اسلام ابتدای امر را مطرح کردهاند که اسلام دین اکراهی نیست و فرد نباید با اکراه، اسلام را بپذیرد، ولی وقتی آن را پذیرفت، حق ارتداد ندارد.
این استاد حوزه و دانشگاه افزود: آیتالله صانعی معتقد بود که اول و آخر ندارد؛ حدوث و بقا ندارد. اینکه مثلاً نظر فردی در طول زمان به دلایل مختلف در اثر شبهه یا عملکرد بد از دین و یا اعتقادی برگردد، نباید او را بهعنوان مرتد مجازات کرد. بگذریم که ایشان اساساً اجرای حدود را در زمان غیبت جایز نمیدانست. این مسئله شامل الزام نسبت به احکام هم میشود و نمیتوان کسی را به خاطر ترک واجبی مجازات کرد. مگر جرمی اجتماعی مرتکب شده باشد که از حقوق عامه مردم باشد، که این مسئله عقلائی است و در همه دنیا کسی که حقوق عامه را نقض کند، مثل سرقت، اختلاس، اذیت دیگران، مجازات میکنند.
ایازی با بیان اینکه مبنای سوم نگاه فراجنسیتی در آرای فقهی آیتالله صانعی است، تصریح کرد: معمولاً در فقه سنتی، مرد جنس اول و زن جنس دوم است، ولی در قرآن کریم، وقتی سخن از خلقت زن و مرد و رسیدن به حیات طیبه، خلافت انسان، تعلیم اسما، و حق حیات، و عرضه امانت و نفخه روح الهی، پاداش و عقاب و … میشود، فرقی میان زن و مرد نیست؛ ایشان میگوید معنا ندارد که ما یکسری قوانین را ایجاد کنیم که نگاه جنسیتی بر آن حاکم است؛ مثلاً اینکه مرد میتواند شهادت بدهد، ولی شهادت زن نیمه است؛ مرد میتواند قاضی، مرجع، مجتهد، رهبر، رئیسجمهور و وزیر شود، ولی زن نمیتواند. یا دیه زن و مرد مساوی نیست.
نگرش عقلگرایانه و عدالتمحور به احکام
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه ایشان افزون بر مبانی انسانشناسانه، مبانی و بلکه روش فقهی داشتند که او را از مراجع سنتی متمایز میکرد، گفت: مبنای نخست نگاه عقلگرایانه به احکام است؛ از اولین ویژگیهای نگاه فقهی آیتالله صانعی که در فتاوای وی خیلی نمود دارد، خردگرائی است. البته که عقل از ادله استنباط حکم در فقه شیعه است، ولی در عمل فقهای سنتی از عقل بهعنوان دلیل مستقل و معنادار کمتر استفاده کردهاند؛ آیتالله صانعی وقتی فتوایی از فقها برخلاف عقل بود، عقل را مبنا قرار میداد. نگاه اشعری نداشت که بگوید وقتی روایتی وارد شد، بگوید خوبی آن است که شارع بگوید و روایت مساوی با شارع باشد. میگفت که این دلیل یکجایش اشکال دارد.
وی با اشاره به اصل عدالت و حاکم بر فتاوای آیتالله صانعی، ادامه داد: اصل دیگری که وی خیلی روی آن تأکید دارد، اصل عدالت است؛ وی معتقد بود خداوند عادل هرگز حکم خلاف عدل وضع نمیکند. معیار عدالت هم درک عقلا از مسئله است؛ زیرا خداوند عدالت را تعریف نکرده و مصادیق این عدالت در طول ایام و مناسبات اجتماعی تغییر پیدا میکند و تطبیق آن به مخاطب خود احاله داده است. ممکن است امری درگذشته مثل شیوه مجازات کردن، معمول بوده، مثل سنگسار کردن، از کوه پرتاب کردن، دست و پا را قطع کردن، اما امروز این نوع مجازات را عقلا برخلاف عدالت میدانند.
نقش مناسبات اجتماعی در تغییر فتاوا
ایازی تصریح کرد: تبعیض در دیه زن و مرد را خلاف عدالت میداند. فرقی میان زن و مرد در اداره کردن و قضاوت زن نمیبینند. در تمام جهان زنانی نخستوزیر، وزیر و قاضی میشوند. در حساسترین مناصب گمارده میشوند، بدون آنکه جنسیت آنان در مدیریت آنان تأثیری داشته باشد. هیچ تفاوتی در قضاوت آنان با مردان نیست. حال بگوییم زن نمیتواند قاضی شود، عقلا آن را خلاف عدالت میدانند. قرآن که چنین تبعیضی را روا نداشته و احادیث ضعیف و غیرقابل اعتنا و تاریخی هم خلاف عدالت است.
وی با اشاره به نقش تغییر مناسبات اجتماعی در فتاوای مرحوم آیتالله صانعی، گفت: مبنای دیگری که وی بر آن تأکید دارد بحث تغییر مناسبات اجتماعی و استنباط حکم با لحاظ زمان و مکان است؛ بحثی را که مرحوم امام(ره) در اجتهاد مطرح کردند، اما مهمتر جایی است که خود حکم با تغییر مناسب تغییر پیدا میکند؛ مثلاً در دورهای نظام بردگی و بردهداری وجود داشته و جامعه هم آن را میپذیرفته است؛ حتی عقلا هم آن را میپذیرفتند، ولی اگر امروز بردهداری نیست، معنا ندارد فردی که نظریهپرداز فقه سنتی است بگوید که اگر امروز هم شرایط اقتضا داشته باشد، افراد میتوانند برده داشته باشند.
نظرات فقهی کارساز و مؤثر
استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به برخی نظرات جنجالی آیتالله صانعی، افزود: نخستین نگاه جنجالی ایشان در بحث سن بلوغ دختران ایجاد شد که ایشان رسماً اعلام کرد مبنای تکلیف دختران سن ۹ سال نیست، بلکه ۱۳ سال است، یا وقتی است که عادت زنانه میشوند. این فتوا خیلی برای خانوادههای متدین مفید، مؤثر و کارساز بود. همچنین ایشان وقتی در قوه قضائیه هم بود، نظراتی در باره اجرای احکام و یا مسائل قضائی داشتند که مشخص میشود آن مرحوم برخی رفتارهای قوه قضائیه با متهمان را قبول نداشتند و به آن اعتراض میکردهاند؛ ولی وقتی به قم آمد، این مسئله روشنتر شد و همین نشان داد که مبانی وی متفاوت از فقه موجود سنتی و موضع او شجاعانه و چالشبرانگیز است و نه صرفاً اختلاف در چند فتوا.
این استاد حوزه تصریح کرد: زیر نظر ایشان به زبان فارسی رسالهای با عنوان فقه و زندگی برای بیان نظرات و مبانی فقهی خود نوشته شد که در توضیح و استدلال برخی از این نظرات بود، مثلاً از بلوغ دختران، برابری دیه، دیه بر عاقله و برابری قصاص مسلمان و غیرمسلمان و زن و مرد دفاع کرد. این سنت از فقهای نواندیشی مانند مرحوم شهید صدر و آیتالله منتظری برمیخاست، همچنین شهید مطهری در بحث حجاب چادر آرای مختلفی با دیگران داشت، ولی نکته مهم طرح مبانی بود که آیتالله بهصورت شفاف طرح کرده بود.
نظرات چالشی در حوزههای سنتی فقه
ایازی در پاسخ به این سؤال که آرای آیتالله صانعی در دوره حیاتشان با مخالفتهایی روبرو شد، از جمله اینکه آن را مخالف فقه و نظر مشهور فقهای شیعه و گاهی فریقین میدانستند، در این زمینه چه دیدگاهی دارید؟ بیان کرد: نظرات ایشان در فقه برای حوزههای سنتی چالشی ایجاد کرد. با آرائی از فقها مخالفت شد، اما مخالف با قرآن نبود. البته در بحث ارث زن و مرد همین مبنای قرآن را مطرح میکردند و توضیحاتی میدادند که در بیان ائمه(ع) هم آمده است، مثل اینکه مهر و نفقه به عهده مردم است و زن مسئولیتی ندارد. از طرفی زن ارثی را که میبرد، لزومی ندارد که به خانه شوهر ببرد، اما مرد این اموال را به خانه میبرد. به همین دلیل ارث مرد از سهم زن دو برابر است. اجحافی به زن نشده است، ولی در بحث دیه آیهای دالّ بر تفاوت دیه زن و مرد و یا تفاوت دیه مسلمان و غیرمسلمان در قرآن نیست.
وی افزود: در قضاوت میان زن و مرد در قرآن بحثی نکرده است. اطلاقات ادله شامل زن هم میشود. در دیه و حق قصاص مسلمان و غیرمسلمان در قرآن سخنی گفته نشده است. حکم بهصورت کلی است. در قرآن ما چیزی بهعنوان سنگسار نداریم. این نشانه جاودانگی قرآن است که هوشمندانه بسیاری از مناسبات عصر نزول را پشت سرگذاشته و چیزی در این باره نگفته است، اما در حدیث و فقه البته که تفاوت در همه این امور هست و منشأ فتاوای فقها هم همین روایات و فتوای بسیاری از فقها است، اما ایشان معتقد بود که روایات در این باب یا ضعیف است و یا ناظر به شرایط خاص دارد.
استاد حوزه و دانشگاه تأکید کرد: در حقیقت بهکارگیری عقل در فهم ادله و احکام و تکیه بر اصل عدالت و توجه به نقش زمان و مکان و از طرف مبانی انسانشناسانه مثل اصل کرامت انسان و حق انتخاب و اراده و شکستن مرزهای جنسیتی از ویژگیهای بارز آرای فقهی آن مرحوم محسوب میشود.
دین و فقه غیرانسانی، الهی نیست
حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی مهدویراد، استاد دانشگاه تهران، به تبیین نگاه انسانی و فرهنگی خاص در فتاوا و همچنین تأملات قرآنی و ملاحظات اخلاقی آیتالله صانعی پرداخت و بیان کرد: بنده از سال ۱۳۵۴ که از مشهد به قم آمدم، ایشان درس خارج میگفتند و بنده بحث اجتهاد و تقلید را پای درس ایشان رفتم که در حجرهای در صحن صاحبالزمان(عج) حرم معصومه تدریس میکردند. رابطه ما با ایشان تا پایان عمر ادامه یافت. از ویژگیهای آیتالله صانعی این بود که اشراف بسیار گسترده به آرای فقهی و به صورت خاص به آرای فقهای قدیم داشت؛ من در بخشی از مسئله حجاب شبهه داشتم و خدمت ایشان رفتم، دیدم به کتب فقهی کهن از شرایع تا معتبر محقق حلی و تا ریاض و … به خوبی آشنا بود.
وی افزود: به علت حضور در شورای نگهبان و دستگاه قضایی، نگاه انسانی و فرهنگی در فتاوای ایشان بسیار مؤثر بود؛ از مجموع نگاه ایشان میشود فهمید که اگر دین و فقه انسانی نباشد، الهی نیست؛ به حرمت و کرامت انسان توجه بلیغی داشت و بخش قابل توجهی از مسائل خاص فقهی ایشان هم ریشه در این نوع نگاه داشت. امام(ره) فرمودند که فقه برنامه زندگی از گهواره تا گور است؛ آقای صانعی با جان و دل معتقد به این مسئله بود و اینکه فقیه در گذرگاه زمان و ضرورتهای زندگی بتواند از کلیات، فروعات را استخراج کند؛ رساله ایشان در مورد مسائل قضایی نشان میدهد که پاسخگویی فقه به ضرورتها و جاریهای زمان چقدر درنظر وی برجسته بوده است.
تأملات قرآنی و ظریف آیتالله صانعی
حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی مهدویراد بیان کرد: نکته دیگر آنکه ایشان نگاه قرآنی خوب و تأملات بسیار لطیفی داشت؛ زیرا وقتی مکاسب و کفایه میگفت، همزمان در همان ایام تبلیغ هم میرفت و از طریق منبر هم زندگی میگذراند. منبری چون در تماس با مردم است به سمت مطالعات غیرفقهی و تفسیری کشیده میشود؛ لذا تقریباً منحصر به فرد است که کسی در مورد آیه «وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ» برداشت ویژهای داشته باشد؛ ایشان معتقد بود که ذکر در اینجا ذکر خود ذکر است، نه تورات و زبور که بقیه مفسران آن را گفتهاند.
وی تصریح کرد: قاعده این است که جامعه صالح تا بیدار نشود و به ذکر و آگاهی نرسد به وراثت زمین نمیرسد؛ تقریباً تمامی تفاسیر در دسترس سخنان درستی نداشتند و عمدتاً سخنانی از صحابه را تکرار کردهاند، ولی این تفسیر، خیلی تفسیر لطیفی است؛ زیرا آیه چقدر نقشآفرینی اجتماعی پیدا میکند. فقط «فخر رازی» به این موضوع نزدیک شده، همچنین «حسین بدرالدین حوثی» که تفسیری چند جلدی نوشته هم صریحاً این را گفته است. به نظر بنده این بهترین تفسیر است که آیه را از محدودیت نجات میدهد.
شاگردپروری و تواضع در برابر شاگرد
استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه شاگردپروری ایشان خیلی عجیب بود، اظهار کرد: دقیقاً در میان استادان حوزه در شاگردپروری و تواضع در برابر شاگرد بینظیر و یا کمنظیر بودند و مانند پدر به طلاب توجه میکردند؛ زهد و صبوری ایشان هم زبانزد است. زندگی بسیار بسیط و ساده داشت که مایه تعجب بود؛ رفتوآمد و نشست و برخاستش واقعاً الگوی استادی، معلمی و تربیتی را القا میکرد.
استاد حوزه و دانشگاه در پاسخ به این پرسش که گاهی در حوزه دیده میشود وقتی شخصیتی آرای فقهی تحولگرایانه ارائه میدهد، با برچسب سیاسی روبرو میشود، دیدگاه شما در این باره چیست؟ اظهار کرد: با صراحت میگویم که این نگاه از اساس مخرب است؛ موضعی که برخی جریانها و حضرات درباره ایشان گرفتند، ایشان با دریادلی از آن گذشت و عبور کرد؛ ولی جالب این است که ایشان عضو جامعه مدرسین بود و خود جامعه کتابی در مورد شرح حال اعضایش دارد و در آنجا نوشتند که آیتالله صانعی در سال ۵۴ درس خارج میگفته است و همزمان بیع و خیارات را دوبار در روز تدریس میکرد. اشراف ایشان به مکاسب و خیارات و بیع عجیب بود.
وی با بیان اینکه مهمترین جلوه حوزه حرمت، کرامت و حفظ شأن انسان بوده و هست، گفت: این نوع رفتارها جلوی پیشرفت حوزه را سد می کند و مهمترین ماجرا هم خود مدیریت حوزه علمیه است که باید فکری بکنند و حرمتها نباید شکسته شود. روحیه آیت الله صانعی در نگه داشتن حرمت حریم شخصیتها بسیار عجیب بود و وقتی فتاوای علمای قدیم را نقد میکردند به نحوی که آن نظر در میان طلاب سست جلوه میکرد بلافاصله میفرمودند البته این علما و آقایان میدانستهاند ولی این مطالب را برای ما گذاشتهاند که چیزی برای گفتن داشته باشیم.
درد دین و دفاع از مرجعیت و فقاهت
حجتالاسلام والمسلمین نوراللهیان، از اساتید حوزه علمیه و شاگرد آیتالله صانعی، ضمن بیان خاطراتی از استاد خود به تبیین نگرش عالمانه، مجتهدانه و عمیق آیتالله صانعی پرداخت و بیان کرد: بنده مکاسب را در نزد میرزا علی آقای فلسفی در مشهد گذراندم و سپس به قم آمدم. دوست داشتم بحث خیارات مکاسب را هم نزد عالم فاضل و مجتهدی بخوانم؛ چندین روز در قم دنبال دروس مکاسب بودم تا اینکه یک روز صدای بلندی را از یکی از غرفههای کنار حرم مطهر حضرت معصومه(س) شنیدم؛ دو روز پشت در غرفه درس را دنبال کردم و دیدم بسیار روان و در عین حال عمیق و در نوع خود عالمانه و مجتهدانه در بحث خیارات سخن میگوید؛ لذا از روز بعد وارد درس شدم و از آن سال تا سال ۹۹ همواره ارتباطم را با این فقیه عالیقدر حفظ کردم.
وی افزود: در تمام سالهای ارتباط طولانی بنده با ایشان سه چیز را در او برجسته دیدم؛ اول درد دین و علاقهمندی به نشر معارف حقیقی اسلام و دفاع از مکتب تشیع و مرجعیت و فقاهت؛ بنده شهادت میدهم که ندیدم آیتالله صانعی حتی برای یک لحظه «حافظاً لدینه» (یکی از ویژگی فقها) نباشد؛ ایشان همواره در این مسیر کوشا و دقیق بود و هر ناملایمتی را در این راه تحمل میکرد؛ همچنین شجاعت زبانزدی داشت که من در جلسهای خودم از آیتالله العظمی خامنهای شنیدم که درباره فتوای سن ۱۳ برای تکلیف دختران، گفتند: این فتوا از هر کسی هست باید خیلی شجاع باشد.
فقیهی که در رنج مردم میسوخت
نوراللهیان بیان کرد: خصلت دیگر، اینکه ایشان را در حد بالایی مردمدار دیدم و برای رنج و درد مردم میسوخت؛ از اینکه یک نیازمندی در گوشهای مورد غفلت قرار بگیرد، بسیار ناراحت میشد. همان طور که امام خمینی(ره) در نجف در اوج گرفتاریهای مختلف، وقتی میدیدند که کسی به خاطر انقلاب به زندان محکوم شده، از خانواده او غفلت نمیکردند؛ یا از عالمی که از پا افتاده و در منزل زمینگیر است غفلت نمیکردند.
وی در پایان گفت: ویژگی دیگر آیتالله صانعی آن بود که از اوایلی که به قم آمد تا پایان عمر در راستای اندیشههای پدر معنوی، مرشد و رهبر خود امام خمینی(ره) حرکت کرد؛ در شب بسیار غمبار ۱۴ خردادماه، وقتی خبر فوت امام(ره) را شنید، حالت عجیبی به وی دست داد. ایشان بسیار به فتاوای امام(ره) مقید بود و درس خارج را بر مبنای تحریرالوسیله قرار داد.