هنوز سیره پیامبر(ص) را فراموش نکردیم، اما از آن بسیار فاصله داریم / نگاه پیامبر(ص) معطوف به آینده بود
گفت وگو با اسلامی اردکانی؛
چهار دوره زندگانی پیامبر (ص)؛ دوران پیش از بعثت، دوران پیامبر(ص) در مکه (دوران بعثت)، دوران نخست پس از هجرت در مدینه (دوران تاسیس و تثبت حامعه اسلامی) و سپس دوران دوم پیامبر(ص) در مدینه (دوران حکومت و تاسیس جامعه مدنی)، و فرازهای مشهور إنما بعثت لأتمم مکارم الأخلاق، لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ، و فراز وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ، و آیه شریفه لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ همگی نشان از این دارد که «اخلاق» در نزد پیامبر(ص) از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و حضرت در سطح کلان، عمومی و امت سازی اصول اخلاقی مهمی را مدنظر قرار می دادند.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، حجت الاسلام و المسلمین سیدحسن اسلامی اردکانی، پژوهشگر، محقق و استاد اخلاق در گفت وگویی نگاه و سیره پیامبر(ص) به خصوص در دوران مدنی یا دوران پایانی حیات ایشان و فعالیشان که در جهت امت سازی به کار می رفت را در چهار محور عنوان کرد و گفت: نخست اینکه پیامبر(ص) تلاش کرد معاهده و پیمان های متعددی داشته باشد، دوم مذاکره و گفت وگو از طرق مختلف، سوم در گذشته نماندن و به آینده نگریستن و چهارم حفظ سنت ها تا جایی که ممکن است مگر اینکه در تعارض با سنت های انسانی قرار بگیرند.
مشروح گفت وگو با حجت الاسلام و المسلمین سیدحسن اسلامی اردکانی در ادامه بخوانید:
مهمترین شاخصه های هر یک از دوران های زندگانی پیامبر(ص) به ویژه آنچه جامعه مدینه و حکومت پیامبر(ص) را از منظر قسط، اخلاق (خلق عظیم و اسوه حسنه)، معنویت و انسانیت و مدنیت (جامعه مدنی مدینه) متمایز می سازد، مربوط به چه مسایل بود؟
اصلی ترین و روشن ترین ویژگی پیامبر اکرم(ص) به خصوص در دوران مدنی، نگاه فراگیر بوده است، اخلاقی که پیامبر(ص) در جنگ ها، مناسبت ها و معاهدات دنبال می کردند، نگاهی فراگیر بوده است. تلاش پیامبر(ص) بر این بوده که بیشترین مخاطب و همکاری را در سطح جهان و زمان آن روز داشته باشند و با همین نگاه فراگیر بود که ایشان اولاً در پی گفت وگو و مکاتبه با امپراتور ایران و روم بودند و همچنین نظر و تلاش داشتند با کسانی که امکان ارتباط داشت، مذاکره کنند و معاهده ببندند.
نکته دوم که مرتبط با نگاه فراگیر پیامبر(ص) بوده این است که پیامبر(ص) در گذشته نماندند، برای ایشان بسیار مهم بود که نگاهشان نگاه معطوف به آینده باشد لذا در تعابیر متفاوت و حتی در دوران های مختلف پیامبر(ص) بر این نکته تأکید می کردند که یک دوران جاهلی داریم که تمام شده است. پیامبر(ص) با آمدنشان بر این دوران جاهلیت یعنی بر جنبه های منفی دوران جاهلیت یک خط بطلان می کشد. برای مثال انتقال گرفتن یا قصاص کردن یا خونخواهی، رایج بوده و خونی هم از قبیله پیامبر(ص) ریخته شده بوده یعنی ایشان حق قصاص و خونخواهی داشتند، اما پیامبر(ص) در حجهُ الوداع اعلام می کنند که همه خون های جاهلی دیگر قابل پیگیری نیستند و اولین خونی که من از آن می گذرم خون عمویم حمزه است.
این نکته بسیار مهمی است که اخلاقیات پیامبر(ص) به جای در گذشته ماندن، مربوط به آینده و معطوف به ساختن و ایجاد یک امت است، ایجاد امت صرفا با شعار نبوده و در تک تک رفتارهای پیامبر(ص) خودش را نشان می دهد.
جنبه دیگری که مربوط به فراگیری اخلاق پیامبر(ص) می باشد و بسیار مهم است اینکه پیامبر(ص) با هیچ موضوع یا سنت موجودی به صرف اینکه قدیمی و کهنه است یا از دوره جاهلیت مانده، مخالفت نکرد و تا جایی که امکان داشت سنت های موجود را حفظ کرد مگر اینکه مستقیماً با آرمان های عدالتخواهانه و پیام های دین جدید در تعارض بوده باشد به همین دلیل پیامبر(ص) کمترین دستکاری را در سنت می کند و غالب احکام اسلامی به تعبیری امضایی هستند و تأسیسی نیستند یعنی پیامبر(ص) تمام سنت های موجود را القا نمی کند و سنت های تازه ای را ایجاد نمی کند بلکه همان سنت را حفظ می کند. به عنوان مثال ماه های حرام سنت جاهلی بودند، بدین ترتیب که میان عرب ها رایج بود که در طول سال در حال جنگ و ستیز بودند و خشونت به خرج می دادند، اعراب چهار ماه را حرام اعلام می کردند تا در این ماه ها کسی نجنگد برای اینکه فرصتی برای جدید قوا و استراحت داشته باشند و بتوانند فعالیت های تجاری، زراعی و دامداری را انجام دهند. گاهی اعراب نمی خواستند به برخی از جنگ ها پایان دهند لذا ماه های حرام را نقص می کردند و حتی گاهی برای جبران این نقض ماه دیگری را جایگزین ماه حرام می کردند یا ماه حرام را به عقب می انداختند به فرض اگر ماه محرم، حرام بود، می گفتند با توجه به نقض این ماه حرام برای ادامه جنگ، امسال ماه صفر، حرام است!
پیامبر(ص) با سنت «نسیء» یا به عقب انداختن مخالفت کرد و گفت ماه حرام، حرام است و «نسیء» خطاست در صورتی که کل ماه های حرام هم سنت جاهلی بودند، اما نسیء سنتی جنگ طلبانه و ضد دریافت صلح بود لذا پیامبر(ص) ماه های حرام که ارجمند و احترام گذار بود را حفظ و نسیء را انکار کرد.
به طور خلاصه، نگاه پیامبر(ص) به خصوص در دوران مدنی یا دوران پایانی حیات ایشان و فعالیشان که در جهت امت سازی به کار می رفت بر چهار محور بود، نخست اینکه تلاش کنند گفت وگو، مذاکره، معاهده و پیمان های متعدد داشته باشند، دوم گفت وگو از طرق مختلف، سوم در گذشته نماندن و به آینده نگریستن و چهارم حفظ سنت ها تا جایی که ممکن است مگر اینکه در تعارض با سنت های انسانی قرار بگیرند به همین دلیل ایشان بسیاری از دشمنان را بخشید حتی هنگامی که مکه را فتح کرد، اعلام نمود که هر کسی به خانه ابوسفیان(ابوسفیانی که از سرکردگان جنگ با پیامبر(ص) بود) و مسجد برود یا در خانه خود بماند و اسلحه بر زمین بگذارد در امان است.
حتی همان روز که پیامبر(ص) وارد مکه شدند برخی از یاران پیامبر(ص) شعارشان این بود که «أَلْیوْمُ یوْمُ الْمَلْحَمَهِ؛ امروز روز ستیز نبرد و جنگ حماسی است» پیامبر(ص) گفتند که این شعار را ندهید و بگویید «أَلْیوْمُ یوْمُ الْمَرْحَمَهِ؛ امروز روز بخشش، مهربانی و شفقت است.»
با عنایت به سیره پیامبر (ص) و آموزه هایی که به آن اشاره کردید و با توجه به شاخصه های اسلامی محمدی (ص)، وضعیت کنونی مسلمانان و حاکمان جوامع اسلامی نسبت به جامعه موعود پیامبر (ص) را چگونه ارزیابی می کنید؟
درصد کلان را که در نظر بگیریم معمولاً آنچه در پیامبر(ص) دیده می شد، امروز دیده نمی شود، ما بیش از حد در گذشته ماندیم، هدف از تاریخ خواندن و تاریخ دانستن عبرت آموزی است و گاهی به جای اینکه تاریخ برای ما عبرت آموز باشد، تبدیل به تله ای شده است. امروز متأسفانه در تله تاریخ گیر کرده ایم و نتوانستیم از آن نجات پیدا کنیم و همین مساله باعث شده تا در تصمیم گیری های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ما مشکلاتی ایجاد شود.
ما فرهنگ گفت وگو، مماشات و مدارا را نیاموختیم، تک گویی یا مونولوگ می کنیم و هر کسی حرف خود را به کرسی می نشاند این در حالی است که پیامبر(ص) اهل گفت وگو، صلح و مدارا بود. به عنوان مثال پیامبر اکرم با عده ای از یاران خویش برای حج به مکه رفتند، زیارت خانه خدا حق مسلم آنان بود و هر عربی حق داشت به مکه برود و طواف کند، اما مشرکان جلوی پیامبر(ص) را گرفتند و گفتند که اجازه حج به شما را نمی دهیم، نزدیک بود جنگی شکل بگیرد که پیامبر(ص) کوتاه آمد و گفت، صلح می کنیم و در حقیقت صلح حدیبیه رقم خورد؛ بسیاری از یاران پیامبر(ص) با این صلح مخالف بودند و می گفتند ما اسلحه و توانایی داریم چرا باید کوتاه بیاییم، پیامبر(ص) فرمودند: کوتاه می آییم تا بتوانیم در سال های بعد به مکه برویم، در پی این کوتاه آمدن ظاهری، سوره فتح نازل شد إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُبِینًا؛ چرا که این صلح یک فتح بزرگ بود.
تصور ما این است که پیروزی حتماً باید به قیمت تحقیر حریف باشد، اما یکی از ویژگی های پیامبر(ص) در تمام مناسباتشان این بود که در حد امکان احترام حریف و دشمن را نگاه می داشت، دقیقاً آنچه امروز در عرف بین المللی به آن آبروداری می گویند. نمونه ای از احترام و حفظ آبروی حریف یا دشمن توسط پیامبر(ص) نوع برخورد حضرت با ابوسفیان است، ابوسفیان با لشکریانش آمده بود تا با پیامبر(ص) بجنگد، وقتی مسلمان می شود پیامبر(ص) می گوید که خانه تو امن است برای هر کسی که به آن پناه بیاورد، این نحوه روش و برخورد پیامبر(ص) با حریف و دشمن بود، اما ما امروز می خواهیم حریف را تحقیر کنیم و بخشی از عملکردها و رفتارهایی که در تبلیغات و از سوی حاکمان کشورهای مختلف دیده می شود، از این دست هستند.
ما گفت وگو نمی کنیم و در گذشته ماندیم و سعی می کنیم به هر قیمتی سنت شکنی کنیم و گمان می کنیم که سنت شکنی و نقص سنت های گذشته درست است در صورتی که اصلاً این چنین نیست. پیامبر اکرم عمیق ترین سنت های جاهلی را حفظ کرد، اما آنها را به لحاظ مفهومی و محتوایی دگرگون ساخت. پیامبر(ص) سنت اخوت یا وِلاء را میان قبایل و مسلمانان نهادینه کرد و فرمود: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ؛ مسلمانان با هم برادر هستند» پیامبر(ص) گذشت، رآفت و مدارای با دیگران را اصل قرار داد همانگونه که وقتی وارد مدینه شدند در حالی که تخاصم و ستیز بسیار نیرومندی وجود داشت، همه را آرام کرد و با فرهنگ مدارا، مماشات، رأفت و شفقت کارها را پیش برد. با یک مقایسه می توان به این نتیجه رسید که امروز با سیره پیامبر(ص) در بسیاری از زمینه ها فاصله ها داریم.
مهمترین انحرافات فعلی جوامع اسلامی از سیره ی پیامبر (ص) و اسلام محمدی (ص) را بیشتر در چه زمینه هایی است؟ و به چه دلیل مسلمانان دچار چنین انحرافاتی شدند؟
به امروز از نظر اخلاقی که نگاه می کنم؛ کوتاه نیامدن، مماشات نداشتن، فرهنگ گفت وگو را دنبال نکردن و فرقه گرایی به چشم می خورد، مباحث عرفانی، محتوایی، دینی و معنوی دین نادیده گرفته شده و مباحث شکلی و مناسکی پر رنگ شده در حالی که پیام قرآن قُلْ تَعالَوْا إِلى کَلِمَهٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ است یعنی دعوت به یک سخن واحد تا بتوانیم همگی با محوریت ایمان به خدا در کنار هم زندگی کنیم.
آیا می توان گفت محمد (ص) پیامبری است که سیره ایشان فراموش شده است؟
مقداری غلو است اگر بگوییم که سیره پیامبر(ص) به طور کلی فراموش شده، اما بسیاری از جنبه های برجسته سیره پیامبر(ص) کمرنگ شده یا نادیده گرفته شده و امیدوارم به آموزه های این سیره باز گردیم و این سیره ناب هرگز فراموش نگردد.
حاکمان جوامع اسلامی و مسلمانان در دنیای امروز در بازگشت به سیره پیامبر (ص) چه وظیفه ای دارند و این امر چگونه میسر خواهد بود؟
ما نمی توانیم به گذشته بازگردیم، اصلاً در بند گذشته ماندن خطاست، ولی می توانیم تصور کنیم که اگر پیامبر اکرم امروز بود، چه تصمیمی می گرفت و چه اقدامی می کرد؟ پیامبر(ص) که در صلح حدیبیه مدارا و شفقت را پیش گرفت، امروز در برابر صف بندی های جهانی چگونه عمل می کرد؟ واقعاً تصور کنید که امروز پیامبر(ص) آمده و می خواهد در مسایل مختلف تصمیم گیری کند، چگونه عمل می کرد؟ معتقدم حضرت همان سنتی را که آن زمان عملی کرد، امروز نیز عملی می کرد به عبارت دیگر اگر پیامبر(ص) امروز در میان ما بود هر سنت مناسبی را حفظ می کرد و معاهدات بین المللی را محترم می شمرد، گفت وگو با سران کشورها را جدی می گرفت و سعی می کرد هم پیمانان نیرومندی برای خود فراهم کند.