ماموستا قادری در پیام جمعه روز گذشته شهر پاوه گفت: شکست ترامپ در حقیقت شکست اسرائیل و محمد بن سلمان حاکم سعودی است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، به دنبال اوج گیری دوبارۀ ویروس کرونا و عنایت به وضع حاد بیماری در شهر پاوه و بنا به تصمیم حاج ماموستا قادری امام جمعۀ شهر پاوه نماز جمعۀ پاوه تعطیل و ایشان به جای نماز جمعه از طریق ارتباط زندۀ ویدیویی با مؤمنین سخن گفتند.
در ادامه متن کامل پیام جمعه امروز آمده است:
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله ثم الصلوه والسلام علی رسولالله و علی آله و و اصحابه و من والا و لا حول و لا قوه الاّ بالله
قال الله تبارک و تعالی: إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ ۚ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا
السلام علیکم ورحمه الله وبرکاته
بحث اول: هجرت پیامبر اسلام (ص)
در بحث هجرت ابتدا مقدمهای عرض میکنم و سپس به بحث هجرت میپردازم.
هجرت یک واژۀ عربی و به معنی کوچ و ترک کردن وطن است. هجرت انواع مختلف دارد ازجمله هجرت سیاسی، اقتصادی، علمی و عقیدتی و مقدسترین هجرت در آیین اسلام هجرت عقیدتی است که اکثر پیامبران این هجرت را انجام دادهاند.
هجرت فرار نیست بلکه نه گفتن به اوضاع حاکم است. اگر انسان در مملکتی از هر حیث تحتفشار باشد و مجال ابراز عقیده و بیان و زندگی نداشته باشد، ناگزیر به هجرت کردن خواهد شد تا بهتر بتواند از باور و عقیده و معیشت خود پاسداری نماید.
پیامبر عزیز ما (ص) بیدلیل از مکه به مدینه هجرت نکردند. وقتیکه به سرازیری غار ثور رسیدند رو به مکه و کعبه و منزل خود کردند و فرمودند: ای مکه؛ اگر قومم مرا اخراج نمیکردند، تو از همهچیز برایم عزیزتر بودی و هیچگاه تو را تر ک نمیکردم.
پیامبر عزیز ما بعد از امر یا ایهاالمدثر قم فانذر آستینها را بهتنهایی بالا زدند و با توکل به خداوند اول از بیت خود شروع به تبلیغ دین اسلام نمودند. حضرات علی و خدیجه و زید از اهل بیت به او ایمان آوردند و سپس در خارج بیت نیز حضرات ابوبکر و عثمان و چند نفر دیگر از اصحاب ایمان آوردند.
پیامبر بزرگوار ما (ص) باوجوداینکه در هیچ دانشگاهی درس نخوانده بودند ولی خداوند علم و دانشی به او عطا کرده بود که از هر سیاستمداری سیاستمدارتر بود و فرمود ما باید دعوت را سری شروع نماییم و به منزل یکی از دوستان برویم.
منزل یکی از اصحاب به نام ارقم را مقر خود نموده و بهصورت سری شروع به تبلیغ کردند. جمعیت به ۳۰ نفر رسید مدتی بعد دو نفر از قهرمانان مکه حضرات عمر و حمزه ایمان آوردند. حضرت عمر بعد از ایمان آوردن به پیامبر اسلام فرمود: دیگر صلاح نیست اینگونه سری کارکنیم برویم و عقیدۀ خود را اعلام نماییم.
جمعیت اصحاب که حدود ۴۰ نفر بودند به دو صف تقسیم شدند. حضرت حمزه جلودار صف اول و حضرت عمر همجلودار صف دوم و پیامبر بزرگوار هم در وسط صفها با گفتن لا اله الا الله از منزل ارقم به سمت کعبه به راه افتادند.
کافران مکه که به این مسئله ناراحت و عصبانی بودند، مسلمانان را مورد اذیت و آزار قراردادند. یک روز هیئتی از سران کفر به منزل ابوطالب رفتند و گفتند: اگر محمد از تبلیغ دین خود کوتاه بیاید، او را رئیس مکه میکنیم و ثروت زیادی به او میبخشیم و هر دختری را در مکه بخواهد برایش عقد میکنیم.
ابوطالب محمد (ص) را صدا زد و گفت: برادرزادۀ عزیزم این مهمانان آمدهاند تا تو دست از افکار و تبلیغات خود بکشی. حضرت فرمودند: به خدا قسم اگر طلوع خورشید و غروب آن و آمدن روز و شب را به من بدهند میلیمتری از فکر و عقیدۀ خود عقبنشینی نخواهم کرد.
تا این لحظه چون یک عموی دلسوز از من پاسداری نمودهای بعدازاین دیگر به پاسداری تو هم نیازی ندارم. ابوطالب گفت: فرزند عزیزم از تو دست نمیکشم و به تو پشت نمیکنم.
کافران مکه وقتی فهمیدند که با وعدۀ ثروت و قدرت نمیتوانند محمد را از عقیدۀ خود منحرف کنند، اقدام به محاصره اقتصادی و اجتماعی علیه محمد (ص) و شاگردان و بستگانش نمودند و ناگزیر به شعب ابوطالب رفتند و ۳ سال در شعب ابوطالب با هزاران درد و محنت عمر را سپری نمودند و بعد از ۳ سال درد و زحمت خداوند تبارکوتعالی به حکمت خود حصر آنان را شکست و بعد از حصر نیز کافران مکه از آزار و اذیت مسلمانان دست بردار نشدند.
اصحاب نزد رسول خدا رفتند و از وضع خود شکوه نمودند و حضرت اجازۀ هجرت به حبشه را صادر و حدود ۸۰ نفر از مسلمانان به حبشه هجرت کردند. بعد از هجرت مسلمانان به حبشه، دو مصیبت مهمان پیامبر اسلام (ص) شدند. ۱- عمویش ابوطالب که حامی سیاسی و اجتماعی او بود فوت کرد. ۲- بعد از ۳ ماه از فوت عمویش حضرت خدیجۀ کبرا که حامی مالی و عاطفی رسول خدا بود، فوت کرد و حضرت (ص) آن سال را عام الحزن (سال حزن و اندوه) نام نهادند و خطاب به شاگردش زید فرمودند: حرف نرم من در قلب سخت این مردم مکه اثر ندارد.
مرا همراهی کن تا به طایف برویم. طایف منطقه ای خوش آب و هوا و در فاصلۀ ۱۵۰ کیلومتری مکه واقع است . حضرت رسول الله (ص) به طایف رفتند و مأموریت خودرا به سران طایف اعلام کردند.
در طایف نه که از آنان استقبال نکردند، بلکه به آنان بیادبی و اهانت کردند و بچههای کوچک را علیه رسول خدا (ص) تحریک و آنان را سنگباران کردند و سروصورت رسولالله (ص) زخمی و خون از صورت مبارکشان جاری شد. بهناچار به باغی پناه بردند و صاحب آن باغ بچهها را دور کرد.
در راه بازگشت و بعد از عبادت صبح پیامبر اسلام دستهایش را بهسوی آسمان بلند کردند و فرمودند: ای پروردگار من؛ از این بیشتر ر ا قبول میکنم به شرطی که تو از من ناراحت و نگران نشوی. تو پروردگار عظیم و باقدرت و عزیز هستی و من نیاز به توجه تو دارم.
در بازگشت از طایف به او اجازۀ ورود به مکه را ندادند تا اینکه یکی از بزرگان مکه با ضمانت خود پیامبر اسلام و شاگردش زید را به مکه آوردند.
پیامبر اسلام خیلی ناراحت بودند. شب در بین خوابوبیداری بود که جبرئیل آمد و فرمود: خدای بزرگ به این نتیجه رسیده است تو نهایت صبر و صداقت را نشان دادهای و میخواهد تو را به مهمانی مهمی دعوت کند سپس فرمود: بر این وسیله به نام براق سوار شوید تا به بیت القدس برویم و ازآنجا نیز به اعلی اعلیین سفر نماییم.
این بحث خیلی طولانی است و مجال گفتن آن نیست همینقدر عرض میکنم که خداوند تبارکوتعالی فرستادۀ خود را به اسرا و معراج برد و در این سفر قدرت و توان و لطف و کرم خود را نشان داد و خطاب به رسول و فرستادۀ خود اعلام شد صبرداشته باش، تاریخ نشان خواهد داد فقط تو موفق هستی.
پیامبر اسلام (ص) بعد از اسرا و معراج و در حدود سال ۱۳ بعثت یکشب به میقات رفتند و در منا با جمعی از اهالی مدینه ملاقات کردند و جمعی ایمان آوردند رسول خدا همراه این جمع مصعب بن عُمیر را راهی مدینه فرمود تا در آنجا مصعب به آنان قرآن و دین را تعلیم دهد بعد از گذشت یک سال که برای انجام مناسک حج به مکه آمدند،
جمعیت خیلی زیاد شده بود و این بار رسول خدا (ص) در یک شب تاریک آنان را ملاقات کرد و از آنان وعده گرفت اگر مؤمنین مکه به یثرب آمدند، آنها را احترام و تکریم کنند. بعد از این تعهد و پیمان که از مؤمنین انصار در مدینه گرفتند، جمعی از اصحاب که در مکه مانده بودند، به پیامبر اسلام شکوه بردند و گفتند: به ما هم اذن و اجازه دهید به یثرب هجرت کنیم. حضرت به یاران خود فرمودند: شما بروید اما من فعلاً اجازۀ هجرت ندارم. ظاهراً مکه از اهل ایمان خالی شد و تنها جمع کمی از اهل ایمان در آنجا ماندند.
عصبانیت کافران از هجرت مسلمانان اوج گرفت و در دارالندوه جمع شدند و ۳ سه پیشنهاد را مطرح کردند. ۱-اخراج محمد ۲-محاصره در منزل ۳- قتل و ترور
پیشنهاد سوم یعنی قتل پیامبر اسلام مورد قبول آنها قرار گرفت و ۴۰ نفر از جوانان مکه که هر کدام از یک خانواده بودند را مهیای قتل پیامبر اسلام (ص) کردند تا شبانه او را ترور کنند؛ اما خداوند متعال از طریق جبرئیل موضوع قتلش را به حضرت رساند و پیامبر عزیز ما اذن یافتند تا مهاجرت کنند.
در وقت ظهیره (استراحت) ظهر پیامبر اسلام (ص) به منزل حضرت ابوبکر (ع) رفتند. خانوادۀ ابوبکر صدیق خیلی تعجب کردند و پیش خود گفتند: حتماً مسئلۀ مهمی روی داده است که در این ساعت خاص پیامبر اسلام (ص) به منزل ما آمده است.
حضرت بهمحض ورود به منزل ابوبکر صدیق فرمودند: «قد اذن لی بالهجره» خداوند اجازه فرموده که هجرت نمایم. حضرت ابوبکر (رض) خیلی خوشحال شد و فرمود: من هم همراهتان هستم؟ حضرت فرمودند: بله تو هم همراه من خواهی بود خود را حاضر و دو الاغ آماده کن که امشب مکه را ترک کنیم. ابوبکر صدیق خیلی خوشحال شد و فرمود: مدتهاست دو شتر نیرومند را آماده کردهام تا شاید در رکاب شما روزی هجرت نمایم. الحمدلله که آن آرزو و نیت من تحقق یافت.
پیامبر اسلام (ص) به منزل خود برگشتند. حضرت علی (رض) را صدا زدند و فرمودند: امشب تو باید ایثار وشهادت خود را به دنیا نشان بدهی و در جای من بخوابی و فردا اموالی را که در نزد خود به امانت داشت تحویل حضرت علی داد تا آنها را تسلیم صاحبانشان گرداند و خطاب به حضرت علی فرمودند: ان شاء الله تو هم تا چند روز دیگر به ما ملحق خواهی شد.
پیامبر اسلام از منزل خارج شدند و به فرموده قرآن و حدیث آیهای خواندند و از وسط نیروهایی که برای ترور وی آمده بودند رد شدند و آنها نتوانستند به او آسیبی برسانند.
به همراه رفیقش حضرت ابوبکر صدیق بهطرف غار ثور به راه افتادند. در کوه ثور بود که رو به مکه کرد و فرمود: ای مکه و الله دوست ندارم تنهایت بگذارم اما چه کنم که قومم نمیگذارند زندگی کنم؟ پیامبر عزیز ما با حکمت خود غار ثور را انتخاب کردند و ۳ روز در غار ثور بودند و بعدازآن به همراه یک نفر که اُرَیقِط نام داشت و راه را خوب میشناخت بهطرف مدینه به راه افتادند و بعد از ۹ شبانهروز به مدینه رسیدند و در حومه مدینه مهمان طایفۀ عوف در قبا شدند و همانجا مستقر شدند تا بقیه خانواده رسولالله به سرپرستی حضرت علی (رض) به آنان ملحق شدند و ۳ روز در قبا بودند و مسجد معروف قباء را ساختند.
روز جمعه بود ازآنجا بهطرف یثرب راه افتادند در وسط راه وقت نما ز جمعه فرا رسید و در آنجا هم مسجد کوچکی با چوب آماده کردند و نماز جمعه را در آن مسجد خواندند. سپس به سمت یثرب راه خود را ادامه دادند و جوانان یثرب با سرود طلع البدر علینا به استقبال آنان آمدند و و حضرت در یثرب مستقر و اهل یثرب شهر خود را به نام مدینه الرسول تغییر دادند.
ان شاء الله در جمعه آینده ادامه بحث هجرت و بحث رحلت پیامبر اسلام را ادامه خواهیم داد.
عزیزان من؛ این بحث بنده قطرهای از دریای حیات پیامبر اسلام بود که بازگو نمودم. قرآن کریم میفرماید: «لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِ اللَّهِ أُسوَهٌ حَسَنَهٌ» ای مسلمانان؛ باید پیامبر اسلام (ص) را اسوه و سرمشق زندگی خود قراردهید.
پیامبر اسلام درراه دین و عقیدۀ خود آزار و اذیت زیادی دید اما بر سر عقیدۀ خود ایستاد و سربلند و باعزت شد. او موفق شد و بقیه شکست خوردند. ما هم که امت او هستیم در این عصر که به ما هجوم میکنند، اگر نتوانیم استقامت و صبر داشته باشیم و از دین رسولالله پاسداری کنیم، شکست خواهیم خورد. باید کاری کنیم ما هم پیروز شویم و مثل مهاجرین مدینه و حبشه و همراهان رسولالله (ص) از آیین اسلام دفاع کنیم.
بحث دوم: عرض تسلیت به مناسبت درگذشته سه نفر از علمای دین در هفته گذشته
درخواست رحمت و غفران دارم برای تمامی کسانی که در طول هفتههای گذشته در ممالک اسلامی به درد و وبای کرونا فوت کردهاند بخصوص در ایران و منطقۀ کردنشین و استان کرمانشاه و اورامانات و خصوصاً شهرستان پاوه؛ از خدای تبارکوتعالی درخواست رحمت میکنم برای کسانی که فوت کردهاند و برای تمامی بیماران درخواست شفای عاجل دارم.
دیروز ۳ نفر از علمای خدوم اهل سنت را در آذربایجان و کردستان و کرمانشاه از دست دادیم. به حقیقت از دست دادن این مردان بزرگ بهاصطلاح دین ما ثلمه ای است دردین.
مرحوم حاج ماموستا سید محمد مصطفایی اهل روستای خانقاه شهرستان پاوه شخصی فاضل بود که بیش از ۶۰ سال در خدمت دین و مردم و جامعه و تا آخرین لحظات عمر خود مدافع حوزه و مدرسه و طلبه بود. خداوند این دلسوزی ایشان را اسباب نجات او در قبر و قیامت گرداند.
در سنندج هم دوست عزیز و ماموستای خودم جناب ماموستا ملا حیدر مصطفوی روحانی فاضل و خدوم دین و فقیه شایسته در مذهب امام شافعی و اهلقلم و تألیف و رئیس شورای فتوای سنندج بر اثر کرونا به دیار باقی شتافت.
بنده به همراه این بزرگوار در حج مهمان بعثۀ مقام رهبری بودیم. روزی عرض کردم ماموستا جنابعالی مسن هستی. سخنرانی بعثه و خارج بعثه را به من واگذار کنید و شما در بعثه به سؤالات فقهی حجاج جواب دهید و از پیشنهاد بنده خیلی استقبال کرد.
چندی پیش به منزل ایشان در سنندج رفتم با دیدن خانه ایشان خیلی ناراحت شدم و با خود گفتم چرا باید زندگی روحانی فاضل و مؤلف ما اینگونه باشد. دفن ایشان هم با تأخیر انجام شد و بنده از دو نفر از روحانیون سنندج گلهمند شدم که چرا دفن ایشان در موعد مقرر انجام نشده است.
چه دلیلی دارد که ما در پاوه و دوستان ما در ارومیه با نهایت احترام و عزت عزیزان خود را دفن کردیم اما شما در دفن ماموستا مصطفوی تأخیر نمودید؟ و این مسئله باعث بگومگوی دیگران شد.
ماموستا عبدالقادر بیضاوی هم روحانی فاضل شهر ارومیه بود که بیش از نصف قرن است در یکی از مساجد اهل سنت ارومیه امامت جمعه و جماعت و خدمت به دین را به عهده داشت و انسانی معتدل بود و به شهادت ماموستا اداک در کنفرانسی در تهران ماموستا بیضاوی نماز جماعت مغرب را امامت نموده و نماز ایشان بسیار معنوی و متواضعانه و خاشعانه بوده است و موجب دلگرمی و پایه و جایگاه ایشان شد.
برای هر سه نفر از این عزیزان رحمت الهی، برای بازماندگانشان صبر و برای دوستان آنها اجر جزیل را خواهانم.
بحث سوم: انتخابات آمریکا
آنچه در خصوص انتخابات آمریکا لازم بود جمعه گذشته عرض کردم و آن مطالب را تکرار نمیکنم. پیامبر بزرگوار ما (ص) میفرمایند: « إِنَّ اللَّه تعالی لَیُمْلِی لِلظَّالِمِ فَإِذَا أَخَذَهُ لَمْ یُفْلِتْهُ » خداوند به ظالمان مدتی مهلت میدهد و روزی آنها را به زمین میزند؛ هیچ قدرتی نمیتواند جلوی قدرت الهی را بگیرد.
به حقیقت ترامپ به تمام انسانها از عرب و عجم و مسلمان و کافر از چین کمونیست گرفته تا انگلیس و فرانسه و مسلمانان سوریه و لیبی و عراق و افغانستان و پاکستان و یمن و از همه بیشتر به مردم ما ظلم کرد.
ظاهراً خدای تبارکوتعالی ترامپ را شکست داد و خارو ذلیل کرد و امیدوارم این شکست تحقق یابد و مکر و فریب آمریکائیها جلوی این شکست را نگیرد.
بنده شاکر خداوند هستم در سال ۲۰۱۶ که ترامپ انتخاب شد، در همان هفته روز جمعه گفتم: این شخص دیوانه است خداودن ماها را محفوظ فرماید. وقتی نماز را تمام کردم جوانی که با بنده نسبت فامیلی دارد جلو آمد و گفت: ماموستا؛ چرا شما به رئیسجمهور ۳۰۰ میلیون انسان اهانت میکنی و می گویی (شیت) دیوانه است؟
بنده گفتم: این عقیدۀ من است؛ تاریخ ثابت کرد ترامپ نه سیاسی بود، نه عاطفی و نه دلسوز انسانها؛ بلکه یک تاجر قلدر ظالم بود
امروز شنیدم یکمیلیون مسلمان در انتخابات آمریکا شرکت کردهاند . ۱۷ درصد به ترامپ و ۸۳ درصد به جو بایدن رأی دادهاند . اقدام آنها به این دلیل بوده است گفتهاند بایدن مقداری آرامتر است.
نزد بنده هم جو بایدن و هم ترامپ برای اسلام مضرند ولی امیدوارم خدای تبارکوتعالی توفیق دهد مسلمانان از دست این ظالمان نجات پیدا کنند شکست ترامپ در حقیقت شکست اسرائیل و محمد بن سلمان حاکم سعودیه است. در کنار اینها جمعی از نیروهای مخالف جمهوری اسلامی هم عزادار هستند که ترامپ شکست خورده است؛ ان شاء الله تعزیۀ آنان طولانیتر شود.
واقعیت این است که ترامپ در چهار سال گذشته نه به نفع کرد و نه به نفع اهل سنت قدمی برنداشته است؛ مگر همین ترامپ نبود که در کرکوک و سوریه پشت کردها را خالی کرد؟! چرا باید برخی از کردها آرزو کنند دوباره ترامپ پیروز شود؟!!
ان شاء الله ترامپ نخواهد آمد و اگر هم بیاید برای ما اهمیتی ندارد و ما همچنان ایستادهایم.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر امامجمعه پاوه