در روزگار تلخ و تاریکی که تمدن مادی غرب رقم زده، بیداری معنوی بزرگ در حال وقوع است و انسان های امروز زیر آسمانی زندگی می کنند که محمد در آن طلوع کرده است.
ردنا (ادیان نیوز) – ماجرای تأسف بار اهانت به پیامبر بزرگ خدا حضرت محمد (ص) رنج مکرّری است که هیچ گاه عادی نمی شود. هر بار که این اتفاق می افتد، زخم تازه ای است، دردآورتر از گذشته، قلب میلیاردها مسلمان و غیر مسلمان را می رنجاند. ولی براستی چرا این ماجرا تکرار می شود و قدرت های سیاسی و رسانه ای در جهان به آن دامن می زنند؟
بعید می دانم که دشمنی ها و اهانت هایی که نسبت پیامبر خدا صورت می گیرد، صرفاً از سر شوخی و سبکسری باشد. دولت های بزرگی که مدعی آزادی هستند، از اهانت به شخصیتی که آن را تاریخی و متعلق به گذشته می پندارد، چه فایده ای می برند؟ چرا کشورهایی نظیر انگلستان (در ماجرای سلمان رشدی)، فرانسه، آمریکا در موارد متعدد اقداماتی انجام می دهند که بی تردید، واکنش منفی بسیاری از شهروندان خود و کشورهای مسلمان جهان را برمی انگیزد؟ و اقتدار و مشروعیت آنها را به خطر می اندازد؟ اگر آنها پیامبر بزرگ خدا را یک شخصیت تاریخی و متعلق به گذشته می پنداشتند که اکنون یا در آینده تأثیری در جهان ندارد، هرگز هزینۀ اهانت به او را نمی پذیرفتند.
مراکز پژوهشی و افکار سنجی در غرب نقش مهمی در سیاست گذاری ها و تصمیم گیری های قدرت های جهانی دارند. تمدن مدرن هوشمند است و خود را هماهنگ با ضرورت ها، نیازها و البته تهدیدات محیطی تطبیق می دهد تا بقایش را حفظ کند. حالا باید پرسید که چه ضرورت یا نیازی وجود دارد که غرب را به تخریب شخصیت پیامبر بزرگ الهی واداشته است؟ به نظر می رسد، اطلاعات و تحلیل هایی وجود دارد، که وجود پیامبر بزرگ الهی را به تهدیدی جدی برای نظام جهانی تبدیل کرده است. تهدیدی که آنان را واداشته است، شخصیت پیامبر بزرگ خدا را تخریب کنند و از این طریق او را از نظرها بیاندازند و از دلها دور کنند.
عاقلانه تر به نظر می رسد که پیامبر خدا را تحریف کنند و از او قرائتی هماهنگ با ارزشهای دنیوی و لیبرالیسم ارائه دهند. اتفاقا پیامبر ظرفیت این تحریف را دارد. او یک تاجر زادۀ از خانواده ای اشرافی است که با یک بانوی ثروتمند ازدواج کرد؛ افکار آزاداندیشانه داشت و بسیار صلح طلب بود. در زمانی که به قدرت رسید یک جامعۀ پلورالیستی و چند فرهنگی را سامان داد که پیروان ادیان مختلف آزادانه در آن زندگی می کردند. او اهل رهبانیت و ریاضت نبود. ازدواج می کرد، با مردم می آمیخت و چرب و شیرین دنیا را می چشید و از نعمت های الهی لذت می برد. البته عاشق خدا بود، شب ها به عبادت برمی خواست و روزها با مردم می نشست. خیلی ها کوشیدند پیامبر اعظم را با خوانشی هماهنگ با ارزش های لیبرال سرمایه داری قرائت کنند. اما چرا حالا کار به اهانت و تخریب او رسیده است؟
تنها در یک صورت اهانت به پیامبر و تخریب شخصیت او ضرورت پیدا می کند. اینکه او شخصیتی زنده، تأثیرگذار و تحریف ناپذیر باشد. آیا قدرت های جهان به این نتیجه رسیده اند که پیامبر بزرگ خدا تحریف ناپذیر و تأثیرگذار در تحولات جهانی است؟ و برای مقابله با اثربخشی او هیچ راهی غیر از اهانت و جسارت وجود ندارد؟ چه داده ها و تحلیل هایی آنان را با برخورداری از ابزارهای رسانه ای و دانش پیچیدۀ کنترل افکار و داشتن روش های مؤثر تبلیغاتی برای تغییر باورها و ارزش های انسانی به این نتیجه رسانده است که در دو راهی تحریف یا تخریب، باید راه دوم را انتخاب کنند؟
سالهاست که استراتژیست هایی نظیر اروین لازلو، باربارا مارکس هابرد، دوان الگین و دیگران از تحولات معنوی نزدیک در جهان سخن می گویند. آنها متوجه شده اند که جهان در حال یک نوزایش بزرگ است. ما در حال عبور از یک پیچ تاریخی هستیم، که بی تردید تفاوت زیادی را میان گذشته و آینده رقم خواهد زد. مردم از مادی گرایی دلزده شده اند و تمدن مدرن جذابیت خود را از دست داده است. در این دوران ملال انگیز و تلخ که هوس های شورانگیز بشر ناکام مانده، دلها به کاملترین جلوۀ نور الهی متوجه می شود. این یک رویداد معنوی است که از قابلیت معنوی درون انسان و رابطۀ رازآمیز او با عالم معنا برمی آید. همان درک و قابلیتی که وقتی در تنگنا قرار می گیریم، خدا را با تمام وجود احساس می کنیم و از او کمک می خواهیم. در روزگار تلخ و تاریکی که تمدن مادی غرب رقم زده است، بیداری معنوی بزرگ در حال وقوع است.
نور محمدی نیروی لازم برای تغییر جهان را در دلها جریان می بخشد و تولد جهانی اتفاق می افتد. آن روشنایی و رحمتی را که خداوند از طریق قلب پیامبر برای بشریت جاری کرد، تا قیامت درخشان و جوشان باقی است. انسان های امروز نیز زیر آسمانی زندگی می کنند، که محمد در آن طلوع کرده و از چشمه ای می نوشند که در قلب محمد جوشیده است. سهم مردمان امروز و فردا از معنویت همان است که خداوند در سفرۀ دل پیامبرش گسترده است. این حقیقت زنده و آینده ساز به هیچ وجه تحریف پذیر نیست، همان طور که غبارت تخریب و اهانت نیز بر چهرۀ تابان او نمی نشیند. هر مشت خاکی که به سوی آن خورشید می پاشند، بر چشم خودشان می نشیند و تنها اشاره ای است به سوی او که دلها را به او متوجه می سازد.
گمان می کنم که ابرها در حال کنار رفتن است و نور محمدی لحظه به لحظه بیشتر می تابد و دلها را بی تاب عدالت و عشق و یاد خدا می سازد. قوانین معنوی عالم بسیار دقیقتر از قوانین فیزیکی اثر می گذارد. یکی از قوانین معنوی این است که خداوند مردم را به بلاهای گوناگون مبتلا می کند، تا به سوی او بازگردند. (اعراف:۱۶۸) اکنون شدت بلا و گرفتاری در سراسر جهان بالاگرفته است و مردم هر روز در گوشه و کنار دنیا در برابر ظلم و ستم در جوش و خروشند. دقیقا در چنین شرایطی است که بازگشت به سوی خدا رقم می خورد و نوری را که او افروخته، به دلها روشنایی و زندگی می بخشد. ما نمی دانیم در کدام کنج دل های مان نور و عشق محمد نهفته است، اما این راز بزرگ و گنج نهانی است، که در حال کشف شدن است.
یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ (توبه:۳۲) می خواهند نور خدا را خاموش کنند، اما خدا نمی خواهد غیر از اینکه نورش را به درخشش تمام برساند، اگرچه کافران دوست نداشته باشند.
یادداشتی از حمیدرضا مظاهری سیف منتشر شده در جمن نیوز