جناب علوی بروجردی در سخنانی ابراز داشتند که پیامبر یک مرشد معنوی بود و اسلام درباب علم اقتصاد یا هر یک از علوم انسانی دانشی ارائه نمی دهد.
ردنا (ادیان نیوز) – در سخنانی که اخیرا از سوی جناب استاد علوی بروجردی بیان شده است ایشان علوم اسلامی در باب علوم انسانی را نفی کرده و آنچه از جانب شارع در این مورد وارد شده است را ارشادی دانستهاند. در همین رابطه حجت الاسلام حمید رضا مظاهری سیف در یادداشتی آورده است؛
«اخیر یکی از اساتید عالی حوزۀ علمیۀ قم به نام جناب استاد علوی بروجردی در سخنانی ابراز داشتند که پیامبر یک مرشد معنوی بود و اسلام درباب علم اقتصاد یا هر یک از علوم انسانی دانشی ارائه نمی دهد. ایشان مدعی شده است که پیامبر اکرم در این امور به سیره عقلا ارجاع می داده و غالب فرمایشات ایشان ارشاد به سیره عقلاست و برای مثال در اقتصاد بیست حکم تأسیسی ندارد. اسلام اصل مالکیت را که در اقتصاد سرمایه داری مقبول است، تأیید کرده و اقتصاد کمونیستی به جهت نفی مالکیت، با اسلام تعارض دارد، اما نمی توانیم بگوییم اسلام مکتب اقتصادی سومی غیر از سرمایه داری و کمونیسم ارائه می دهد. در همۀ علوم اسلامی همین است و علوم بر اساس سیره عقلاست و ما هم باید همین شیوه و نظریات را دنبال کنیم.
سخنان ایشان موجی از مباحثات را در بین نخبگان دینی برانگیخت. ضمن ابراز خرسندی از مباحث پیش آمده که می تواند باب روشنگری در حوزه های دینی گردد، می خواهم از منظر مطالعات معنوی به فرمایشات ایشان نیم نگاهی بیاندازم. امروزه براساس سیره عقلا و روشهای علمی معتبر تحقیقات گسترده ای در باب معنویت صورت گرفته است. معنویت پژوهان کوشیده اند برای حل مسائل معنوی بشر نظریاتی را تدوین و ارائه نمایند. نظریات معنوی بر اساس مبانی و اهدافی شکل گرفته و برنامه ها و روش های کاربردی را سامان داده است. نظام های معنوی ارائه شده بر اساس نیازهای بشری و با هدف حل مسائل بشری مطابق سیرۀ عقلا صورت بندی شده اند.
دامنۀ مسائل معنوی بسیار گسترده شده است. مسائل مراقبت معنوی در رابطه با بیماران و در محیط های خدمات درمانی توسعه یافته و روش ها و نظریاتی در این باره پدید آمده است. در حوزه مدیریت و افزایش بهره وری در سازمان، کارآمدی معنویت اثبات شده و در این رابطه نیز نظریه های کاربردی ارائه شده و برنامه هایی اجرا می شود. برای حل برخی از آسیب های روانی، معنویت به عنوان راه حل شناخته شده و نظریه ها و نظام های معنوی در رابطه با سلامت روان به کار می رود. معنویت در بین علوم انسانی جایگاهی برجسته دارد و روز به روز در نظر عقلا بر اهمیت آن افزوده می شود.
نظریات علمی درباب معنویت مطابق سیره عقلا در جهان تدوین و ارائه می شود. نظریات علمی معنویت همچون سایر علوم انسانی مبتنی بر سکولاریسم و لیبرالیسم است. پژوهشگران و عقلا در حوزه مطالعات معنوی می کوشند تا راهی جدا از ادیان را طی کنند و با ابتنا به سیره عقلا و بدون قرار گرفتن در چارچوب دینی راه حل های عقلایی برای پاسخ به مسائل و نیازهای معنوی بشر ارائه دهند. هم از این رو با تحقیقات گسترده ایده هایی را مطرح می کنند، شواهد تجربی برای آن ارائه می دهند و یافته های خود را از طریق نقد و بررسی و تحقیقات بیشتر تکمیل می کنند.
حالا سخن بر سر این است که آیا پیامبر اسلام دانش مطالعات معنوی آورده یا فقط یک مرشد معنوی بوده است؟ آیا اسلام نظریه ای در حوزه مطالعات معنوی دارد؟ آیا می توانیم از اسلام نظام معنویت به دست آوریم و به طور نظام مند مسائل معنوی بشر را بر اساس تعالیم اسلام حل کنیم؟ آیا آورده های معنوی پیامبر اکرم می تواند با روندهای عقلایی حل مسائل معنوی بشر در دنیای امروز رویارو شود و در مقابل آنها نظریه ای کارآمد ارائه دهد؟ آیا مسلمانان برای حل مسائل معنوی باید به فکر کشف نظام معنوی اسلام و نوسازی زندگی بشر بر اساس آن باشند؟ یا اینکه تسلیم نظام های عقلایی موجود شوند و همان را بگیرند و پخته کنند و توسعه دهند؟
عقلا همیشه نیازهای معنوی خود را با رابطه با خدایشان تأمین می کردند، از خدایشان کمک می خواستند، با او راز و نیاز می کردند، در برابر او خضوع و خشوع می کردند، به او عشق می ورزیدند، برکت و روزی و سلامت و نیرو از او می خواستند. پیامبر قطعا در این امور معنوی احکام انشائی خاصی ندارد و اگر هم به دعا و خشوع و توکل و تسلیم و شکر خدا توصیه کرده، این همه ارشادی بوده است. کمونیسم که خدا و معنویت را قبول ندارد؟ اما لیبرالیسم خدا و معنویت را قبول دارد؟ اما بشر را در برقراری رابطه با خدا از هر قیدی آزاد می داند و معتقد است که هر کس باید به بهترین شیوه ای که دوست دارد و به آرامش می رسد با خدا ارتباطی قلبی و معنوی داشته باشد.
مسلم است که اسلام اصل خدا باوری و رابطۀ قلبی با خدا را تأیید می کند و از این جهت با لیبرالیسم معنوی هماهنگی دارد. اما آیا یک عالم دینی می تواند بگوید که اسلام دانش معنویت، نظام معنوی، یا نظریه ای درباب حل مسائل معنوی بشر ندارد؟ آیا یک عالم دینی با این بهانه که پیامبر یک مرشد معنوی بود نه یک نظریه پرداز معنوی می تواند خود و جامعه اش را به هماهنگی با معنویت لیبرالیستی فرابخواند؟ علوم اخلاقی هم نظیر معنویت مجموعه ای از دانش های توسعه یافته و گسترده است. از منظر جناب علوی بروجردی نمی توان گفت که پیامبر علم اخلاق یا نظام اخلاقی ارائه داده است. پیامبر یک مرشد معنوی و اخلاقی بوده و نمی توانیم از اسلام برای اخلاق پزشکی، اخلاق کسب و کار، اخلاق حرفه ای، فلسفه اخلاق، معرفت شناسی اخلاق و سایر علوم اخلاقی نظریه یا دانشی از اسلام استنباط کنیم.
بدون شک توصیۀ پیامبر اسلام بر دروغ نگفتن، خیانت نکردن، ظلم نکردن، عدالت ورزیدن، راستگویی، مهربانی و… مبتنی بر پسند و ناپسندهایی است که عقلا آن را می فهمند و فرمایشات پیامبر در امور اخلاقی ارشادی بوده است و ایشان در اخلاق بیست حکم تأسیسی نداشته اند. پس در اخلاق هم خود را به سیره عقلا و نظریات رایج جهانی بسپاریم.
آیا اسلام فقط همین قشر ظاهری و نماز و روزه ای است که شما در اسلام احکام تأسیسی برای آن سراغ دارید؟ آیا اسلام را فراتر از ابواب مشهور فقهی می توان در زندگی بشر راه داد؟ آیا رهاورد خاتم پیامبران برای ساختن انسان و سعادت دنیا و آخرت او همین احکام تأسیسی فقهی است که بنده و شما در درس های خود می خوانیم و تدریس می کنیم؟»
منبع: جمن نیوز