تعلیم و تربیت دینی یکی از دغدغههایی است که خانواده بسیاری از متدینان با آن مواجهند. عالمان و فیلسوفان اخلاق نیز در این موضوع به مباحثی پرداختهاند.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، ملا احمد نراقی (۱۲۰۸-۱۱۵۰ش) به عنوان یکی از علمای اخلاق سنتی به این موضوع توجه بسیاری داشته است. او در کتاب اخلاقی مهمش «معراج السعاده» و در بخش «تلقین ترجمه عقائد به اطفال» این کتاب معتقد است که عقاید دینی را میباید از همان ایام طفولیت به کودکان آموزش داد. تا «بر خاطرش نقش بندد و به تدریج معانی آنها را تعلیم نمایند تا معانی آنها را بفهمد».
وی تاکید دارد که حتی اگر معانی و دلیل و برهان آن عقاید نیز نزد کودک مشخص نباشد، میباید او را تعلیم داد و نباید از القای عقاید به کودکان پا پس کشید.
نراقی تاکید میکند که کودک را میباید از شبهات به دور داشت. چرا که عقاید «ممکن است به سبب شبهات ازاله شود و باید آن را در دل اطفال و سایر عوام به نحوی راسخ نمود که متزلزل نشوند».
ملا احمد نراقی توصیه میکند: «طریق آن این نیست که به او مناظره و جدل تعلیم شود و یا بر مطالعه کتب کلامیه و حکمیه اشتغال نماید، بلکه باید مشغول شود به تلاوت قرآن و تفسیر قرآن و خواندن احادیث و درک معانی آنها و مواظبت کند که وظایف عبادات و طاعات، و به این سبب روز به روز اعتقاد او قویتر میگردد».
ملا احمد نراقی همچنین تاکید میکند که کودکان را باید از مصاحبت با افراد دیگر مذاهب دور داشت: «باید اجتناب کند از مصاحبت مذاهب فاسده و آراء باطله و ارباب مناظره و جدل و اصحاب تشکیک و شبهات، بلکه از صحبت اهل هوا وهوس و ابنای دنیا، و مجالست نماید با اتقیا و صالحین و اهل ورع و یقین، و ملاحظه نماید طریقه و رفتار ایشان را در خضوع و تذلل در نزد پروردگار».
آرش نراقی (متولد ۱۳۴۵ و استاد فلسفه دین و اخلاق) اما اینگونه تعلیم و تربیت دینی را نمیپسندد. او در یک سخنرانی با عنوان «مدلی مدنی در تعلیم و تربیت دینی» گفته است که در دنیای امروز، تعلیم دینی نمیتواند بر پایه توصیههای علمای سنتی شکل بگیرد. مبنای سخن آرش نراقی این است که والدین، صاحب اختیارِ کودک نیستند. بلکه تنها وکیل آنها محسوب میشوند. از این رو حق ندارند که عقاید خود را به کودک تحمیل کنند. وظیفه والدین این است که تنها و تنها کودکان را با انواع عقاید آشنا کنند. والدین نمیباید کودکان را به اجبارِ آشکار یا پنهان به عقیدهای ملتزم کنند.
آرش نراقی میگوید که والدین باید به کودکان، قدرت استدلالورزی را بیاموزند، نه اینکه عقاید خاصی را به او القا کنند. قدرت تفکر انتقادی را در کودکان پرورش دهند. در ثانی میباید اصلِ احترامگذاری به عقاید مخالف را بیاموزند. بدانند که اگر فردِ دیگری عقاید یکسانی با او ندارد، مستلزم این نیست که حقوق او را نادیده بگیرند. کودک باید بیاموزد که در جهان متکثرِ امروز، هر کس عقیدهای دارد. نباید در عرصه اجتماع، فقط بر اساس ملاکهای دینی و مذهبی با دیگران ارتباط برقرار کند.
بر خلاف ملا احمد نراقی، آرش نراقی معتقد است که کودک باید ارتباط با افرادِ دیگر مذاهب را نیز بیاموزد.
نراقی بر این موضوع نیز تاکید میکند که کودک باید با گروههای متفاوتی آشنا شود و صرفاً به یک جمع دینی بسنده نشود. کودک باید بداند که هویت خود را صرفاً هویت دینی نداند و در موضعهای مختلفی مسؤولیت اجتماعی به عهده بگیرد. همچنین والدین باید در تعلیم آموزشهای دینی، کودک را با تفسیرهای مختلفی از دین آشنا کنند. باید از جزماندیشی او مانع شوند. باید حتی تعالیم دیگر ادیان را نیز به او توضیح دهند تا کودک در سن بلوغ عقلی، بتواند راه خود را انتخاب کند.
این دو رویکرد که نمادی از دو گونه مواجهه با مقوله تربیت فرزند است، در دو زمان مختلف بیان شده و از بسترهای اجتماعی متفاوتی برخوردار است. به نظر میرسد نظریهپردازی در این مقوله و پاسخ به شبهات رایج، از مهمترین موضوعات مورد نیاز جامعه است که باید وجهه همت متفکران دغدغهمند قرار گیرد.
منبع: راوی