حجتالاسلام صفوی گفت: رویکرد علامه جعفری به مثنوی، رویکرد مطالعات تطبیقی عصری است و ایشان اندیشههای مولانا را با اندیشههای متفکران اروپای معاصر، مقایسه کردند که برای نسل جدید جذاب است. از سوی دیگر، کوشش ایشان این بود که پرسشهای انسان امروز با توجه به اندیشههای مولانا پاسخ داده شود.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، سمینار مجازی «معرفت دینی در نگاه علامه جعفری»، با سخنرانی سیدسلمان صفوی، قادر فاضلی، سیدمحمد ثقفی، حمید پارسانیا، سیدمحمدرضا لواسانی و سیدجواد میری برگزار شد. در ادامه متن سخنان حجتالاسلام والمسلمین سیدسلمان صفوی، فیلسوف نوصدرایی و رئیس آکادمی مطالعات ایرانی لندن را میخوانید که با موضوع «علامه جعفری: فیلسوف مطالعات تطبیقی» ایراد شده است؛
تفسیر علامه جعفری بر مثنوی دایرهالمعارفی از دانشها و مباحث متنوع است که روش مقارنهای، مهمترین ویژگی آن است و به بررسی اندیشههای بلند مولانا در گفتمان با دیگر اندیشمندان، بالاخص معاصرین پرداخته است. یکی از مهمترین نوآوریهای علامه جعفری این بود که مانند علامه طباطبایی، آیتالله محمدباقر صدر و شهید مطهری از روش مطالعات تطبیقی برای معرفی معرفت اسلامی به نسل تشنه حقیقت بهره بردند.
تخصص علامه در علوم مختلف و ارتباط با اندیشمندان غربی
علامه جعفری در حوزه مباحث فلسفه هنر، زیباییشناسی، ادبیات، فلسفه، عرفان، نهجالبلاغهشناسی، روانشناسی، حقوق بشر و تعلیم و تربیت آثار ارزندهای از خود به یادگار گذاشت. ایشان علاوه بر تخصص در فلسفه، عرفان و فقه اسلامی، با آثار فلاسفه کلاسیک غرب مانند سقراط و ارسطو، همچنین فلاسفه مدرن مانند دکارت، هیوم و هگل، فلاسفه معاصر نظیر راسل، ادبای معاصر مانند تولستوی و فیزیکدانان معاصر مانند انیشتین آشنا بودند.
هندسه معرفتی علامه جعفری متشکل از معارف عقلی، وحی و قلب، سنت و مدرنتیه، فیزیک و متافیزیک و حقوق و زیباییشناسی بود. در حالیکه سه منبع نخستین، ستون خیمه اندیشه ایشان بود، اما بروز تجلیات اندیشههایشان حاصل گفتمان اضلاع مختلف این هندسه معرفتی بود که به دلیل بهروز شدن آن، آثارشان نیز نو و ناظر به مباحث و معضلات انسان امروز و زندگی مدرن بود. تفسیر، نقد و تحلیل مثنوی در پانزده جلد و تفسیر نهجالبلاغه در بیست و هفت جلد، جایگاه ویژهای در آثار ایشان دارد.
چرا شرح مثنوی و نهجالبلاغه مهم هستند؟
یک جهت مهم اهمیت این دو اثر، استمرار سنت تفسیرنویسی بر مثنوی معنوی از ملاهادی سبزواری تا علامه جعفری است و جهت مهم دیگر اینکه این دو اثر شریف که یکی به قول جامی قرآن به زبان فارسی است و دیگری اثر مولیالموحدین است، در زمان آغاز تفسیر استاد بر آنها، در حوزههای علمیه، دانشگاه و محافل روشنفکری مهجور بود. همچنین پرداختن به مثنوی در حکم کفر و امری مذموم تلقی میشد و تفسیرنویسی بر نهجالبلاغه نیز فضل به شمار میآمد و نه علم. علم، حاشیهنویسی بر عروه بود و همچنان هست. حضرت استاد، مثنوی را در این جَو وارد فضای فکری دانشگاهیان کرد و با مقایسه آرای متعالی مولانا با اندیشههای ادبا و اندیشمندان فرانسوی و روسی، مجدداً مثنوی را وارد خانههای ایرانیان آشنا با فرهنگ غربی نمود.
پس از آن با تفسیر نهجالبلاغه، مانیسفت عرفان، حکمت و سیاست، نسل نو را با تشیع راستین و عاری از خرافات و قشریگرایی و مبتنی بر وحی، عدالت و عشق آشنا کردند. علامه را میتوان پیشرو تفسیرنویسی بر مثنوی و نهجالبلاغه در دوره معاصر خواند که حق بزرگی بر همه مفسران پس از خود دارد. از نظر ایشان، عقل و عشق دو بال پرواز انسان به سوی حقیقت مطلق است. عقل و وحی، علم و دین و عقل و شرع باهم هستند و نه در برابر هم و البته عقل، رکن رکین شناخت است.
علامه جعفری کسوت علم را بر قدرت ترجیح داد
در اندیشه ایشان در حوزه اصول سیاسی اسلام، عدالت، مروت، بخشش، سعه صدر، تکیه بر شورا و رای مردم از ارکان کشورداری اسلامی است. در حوزه اخلاقیات و منش فردی با همه بزرگی خویش متواضع و فروتن بودند و برخلاف برخی از اهل علم، خود را عقل کل نمیدانستند و در وجودشان از کبر و خودبزرگبینی اثری نبود. ایشان با حفظ حریت خویش، همچون آیات عظام بهجت، وحید خراسانی و استاد حکیمی، قبل و بعد از انقلاب کمترین ارتباط را با قدرت داشت و کسوت علم را به کسوت قدرت ترجیح داد. امروز نیز عزیز و افتخار ایرانیان در داخل و خارج از کشور، اعم از اصلاحطلب و اصولگرا است.
قبل از انقلاب با برخی آثار ایشان آشنا شدم و به سخنرانیهای ایشان در ایام ستمشاهی گوش میدادم که نوری در ظلمت بود. استاد علیاکبر پرورش نیز از پیشکسوتان انقلاب در اصفهان بود و بعد از استاد صلواتی و مرحوم آیتالله طاهری، نقش موثری در معرفی علامه جعفری به جوانان داشتند و به این فقیر نیز از مراتب دانش و عرفان ایشان سخن گفته بودند. اما باید متذکر شوم که چهار کتاب علامه جعفری برایم جذاب بوده است: شرح مثنوی مولانا، وجدان، حیات معقول و شرح نهجالبلاغه. از وقتی که متوجه شدم ایشان از تلامیذ آیتالله سیدجمالالدین گلپایگانی هستند، بیشتر با ایشان انس گرفتم و برخی اوقات با ایشان در عالم معنا مباحثه دارم.
در فضای دانشگاهی قبل از انقلاب، مهندس بازرگان، دکتر شریعتی، آیتالله طالقانی و آیتالله مطهری و علامه جعفری نقش پررنگی در شکلدهی اندیشه دانشجویان مسلمان و پاسخگویی به نیازهای فکری آنان داشتند و در بین این شخصیتها، شریعتی و جعفری علاوه بر دانش اسلامی، در فن سخنوری نیز استاد بودند. علامه جعفری یکی از شخصیتهای جهانی مشهور مولویشناسی، مثنویشناسی، عرفان اسلامی و فلسفه اسلامی هستند و اغلب دانشجویان دانشگاههای جهان که در حوزههای فوق تحقیق میکنند، به آرای ایشان مراجعه میکنند. در ایران اغلب دانشجویان و روشنفکران، قبل از انقلاب از طریق تعالیم علامه جعفری با مثنوی و عرفان اسلامی مأنوس شدند. در آن زمان البته آیتالله حسنزاده و آیتالله جوادیآملی معروف نبودند و آنان نسل پس از علامه جعفری هستند.
دغدغه علامه جعفری پاسخ به نیازهای انسان با اندیشههای مولانا بود
یکی از نکات مهم اینکه، رویکرد علامه جعفری به مثنوی، رویکرد مطالعات تطبیقی عصری است و ایشان اندیشههای مولانا را با اندیشههای متفکران اروپای معاصر، مقایسه کردند که برای نسل جدید جذاب است. از سوی دیگر، کوشش ایشان این بود که پرسشهای انسان امروز با توجه به اندیشههای مولانا پاسخ داده شود.
موضوع دیگر، اهمیت دادن ایشان به روانشناسی عرفانی انسان در مثنوی مولانا است. لذا شرح مثنوی علامه جعفری، بیشتر به یک دانشنامه علوم تربیتی شباهت دارد تا یک شرح خالص مثنوی. شرح مثنوی ایشان با توجه به پرسشهای انسان امروز نوشته شده و ایشان نخواستند همه دقایق عرفانی مثنوی را بیان کنند، لذا رویکرد ایشان در مثنویشناسی نو و موثر در شناخت انسان امروز است.
منبع: ایکنا