«ناگفتن از خدا: الهیات سلبی در اسلام سدههای میانه» نام کتابی است که سال ۲۰۱۹ از سوی انتشارات دانشگاه آکسفورد منتشر شده است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، «ناگفتن از خدا: الهیات سلبی در اسلام سدههای میانه» نخستین کتاب به زبان انگلیسی در تاریخ «الاهیّات سلبی» (negative theology) در اسلام است.
آیدوغان کارز (Aydogan Kars)، استاد مطالعات اسلامی دانشگاه موناش استرالیا، در این اثر کوشیده است انحای الهیات سلبی اسلامی را از یکدیگر تمیز دهد و تعامل میان آنها را نشان دهد:
الهیات سلبی معتزلی، اسماعیلی، نوافلاطونی، عرفانی (به ویژه ابن عربی و مولوی) و نصّمحور.
از نظر او انحای الهیات سلبی در هر یک از سه دین ابراهیمی از چنان تنوعی برخوردارند که نمیتوان از آنها مخرج مشترک گرفت و به الهیات سلبی واحدی فروکاست مگر مخرج مشترکی بسیار کلّی، حدّاقلّی و مبهم در این حدّ که: «چیزی سلب شده است». او مدعی است حتی نمیتوان از مدلهای مجزای الهیات سلبی در درون هر یک از سنتهای اسلامی، مسیحی یا یهودی سخن گفت.
با این همه، به لحاظ مفهومی او میان «الهیات سلبیِ ذات» با «الهیات سلبیِ صفات» تمایز تعیینکنندهای مینهد. کارز استدلال میکند که سلبیگرایی در هر یک از ذات یا صفات (به خلاف آنچه ممکن است در ابتدا به نظر برسد) لزوما سلبیگرایی در دیگری را به دنبال نمیآورد. به استدلال او، الهیدانان سلبی معتزلی در صفات، سلبی بودند اما در ذات نه؛ در مقابل، الهیدانان سلبی عرفانی در ذات، سلبی بودند اما در صفات نه.
به پژوهش کارز میتوان این نکته را افزود که در سالهای اخیر برخی از روشنفکران دینی ایرانی مانند عبدالکریم سروش و محمد مجتهد شبستری در کار بسط نوعی فراگیر از الهیات سلبی بودهاند که به نظر میرسد هم در ذات و هم در صفات سلبیگرا است.
نویسنده در فصل نهایی (نتیجه) کتاب به نقد تلقّیهای امروزین از الهیات سلبی میپردازد (ژاک دریدا، هانری کربن، ژان-لوک ماریون و غیره).
او این تلقی رایج را ردّ میکند که الهیات سلبی، ذاتی عرفانی دارد. از نظر او این داوری رنگ مسیحیانه دارد. این در حالی است که، از نظر او، دستکم در تاریخ گذشته اسلام و یهودیّت میتوان از مدلهای غیرعرفانی الهیات سلبی سراغ گرفت.
دیگر بار این نکته را میتوان به پژوهش کارز افزود که «مکتب معارفی اهل بیت» یا همان «مکتب تفکیک» نمونهای معاصر از الهیات سلبی اسلامی است که مشی غیر عرفانی (اگر نه ضدّ عرفانی) دارد. الهیات سلبی تفکیکی را میتوان در زمرهی الهیات سلبی نصّمحور قلمداد کرد.
کارز استدلال میکند که حتی در مسیحیت نیز میتوان رگههایی از الهیات سلبی غیر عرفانی یافت.
پیوند به صحفهی آمازون کتاب