چهلمین شماره از فصلنامه تاریخ فلسفه، به صاحب امتیازی انجمن علمی تاریخ فلسفه منتشر شد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، در این شماره از فصلنامه تاریخ فلسفه، مقالاتی با عناوین «روششناسی مواجهه حکیمان بزرگ مسلمان با جریان ترجمه دوره عباسی»، «چالشهای دو مفهوم ماده و قوه ارسطویی با توجه به مباحث فیلسوفان مسلمان»، «سیمرغ اوستایی، سیمرغ اشراقی (پژوهشی در ریشهشناسی تاریخی «سیمرغ» در حکمت اسلامی ـ ایرانی)»، «جایگاه علت اولی در مابعدالطبیعه فرانسیسکو سوآرز»، «کارکرد معرفتی محاکات از دیدگاه توماس آکوئینی» و «بقای نفس در مکتب خراسان؛ تبیینی از نفسشناسی میرزامهدی اصفهانی، شیخ مجتبی قزوینی و آیتالله مروارید(ره)» منتشر شده است.
چالشهای دو مفهوم ماده و قوه ارسطویی با توجه به مباحث فیلسوفان مسلمان
در چکیده مقاله «چالشهای دو مفهوم ماده و قوه ارسطویی با توجه به مباحث فیلسوفان مسلمان» میخوانیم در دوره جدید و میان ارسطوپژوهان معاصر، مفهوم مادۀ اولی مورد توجه بیشتری قرار گرفته و مباحث چالشبرانگیزی پیرامون آن شکل گرفته است. در این مقاله، به مقایسه دو مفهوم ماده و قوه در فلسفه ارسطو که بسیار به یکدیگر نزدیکند، پرداختهایم. پژوهشگران عموماً از دوگانگی و تفکیک ایندو مفهوم غفلت کردهاند؛ درحالیکه توجه به تمایزهای آنها تبیین مباحث چالشی ماده اولی ارسطویی را آسانتر میکند. یکی از این تمایزها توجه به هیپوکایمنون (زیرنهاد) بودن ماده ارسطویی است که کمک میکند، از حیث استقلال داشتن آن، با مفهوم قوه خلط نشود.
در نوشتههای ارسطو، اصطلاح هوله و دونامیس (ماده و قوه) همواره همراه یکدیگر بکار رفته است و این امر سبب شده تفکیک این دو مفهوم دشوار باشد؛ در صورتی که باید توجه داشت که تفکیک این دو مفهوم، نقشی اساسی در فهم مادۀ اولی و مباحث چالشی پیرامون آن ـ مانند نحوه ترکیب ماده و صورت و اینهمانی جوهر جدید ـ ایفا میکند. فیلسوفانی همچون ابنسینا به ویژگیهای مختلف ماده التفات داشته و این ویژگیها را از یکدیگر تفکیک نمودهاند. در میان معاصرین نیز مرتضی مطهری مباحثی در اینباره مطرح کرده است که در این نوشتار مورد توجه قرار می گیرد.
با تحلیل این دیدگاهها می توان نتیجه گرفت که مادۀ اولی صرفاً نمی تواند قوه محض باشد بلکه محلی برای پذیرش صورت نیز هست. بنابرین، با توجه به مبانی ارسطویی، بقای مادۀ اولی ضروری است.
کارکرد معرفتی محاکات از دیدگاه توماس آکوئینی
نویسنده مقاله «کارکرد معرفتی محاکات از دیدگاه توماس آکوئینی» در طلیعه نوشتار خود آورده است توماس آکوئینی که در بسیاری از دیدگاههای خود از فلسفه ارسطو الهام گرفته است، همچون ارسطو هنر را نوعی محاکات قلمداد میکند، اما مفهوم محاکات نزد او مفهومی صرفاً ارسطویی نیست بلکه تحت تأثیر دیدگاههای متفکرانی همچون آگوستین و دیونوسیوس مجعول نیز بوده است. او محاکات را در بافت مباحث الهیات مسیحی و مباحث مربوط به زبان استعاری متون مقدس بکار برده است. به همین دلیل، مفهوم محاکات نزد آکوئینی، بلحاظ کارکرد معرفتی با یک دوراهی مواجه است.
از سویی، محاکات میتواند سبب ایجاد قبض و بسط در مخاطب شود و چه بسا با تأثیرگذاری بر خیال وی، او را از مسیر عقلانیت منحرف سازد. اما از سوی دیگر، بنظر میرسد زبان کتاب مقدس، که برای هدایت مخاطبان به مسیر تعقل و دینداری نگاشته شده، با زبان آثار هنری مشترک است و در متن مقدس نیز انواع مختلف محاکات بکار رفته است؛ حتی فراتر از این، تبیین رابطۀ جهان هستی با خداوند بر پایۀ مفهوم محاکات صورت میگیرد.
در مقالۀ حاضر تلاش میشود با تحلیل آراء آکوئینی و اشارات او به فیلسوفانی همچون ارسطو، آگوستین و دیونوسیوس مجعول، تبیین روشنی از مفهوم محاکات و کارکرد معرفتی محاکات هنری نزد وی ارائه شود.
منبع: ایکنا