همکارانش میگویند این چندمین نفری است که به دلیل اخراج از شرکت کشت و صنعت هفتتپه خودکشی میکند…
ردنا (ادیان نیوز) – در خبرهای دیروز آمده بود که رضا آلکثیر، کارگر اخراجی هفت تپه، پس از چند ماه تلاش نافرجام برای بازگشت به کار، خودکشی کرده است. او اهل آبادی حرّ ریاحی از توابع شهرستان شوش دانیال بود که دو خواهر معلول نیز داشت.
همکارانش میگویند این چندمین نفری است که به دلیل اخراج از شرکت کشت و صنعت هفتتپه خودکشی میکند. کارگران این شرکت سالهاست که اعتراض صنفی دارند؛ ولی کسی صدایشان را نمیشنود و احوالشان را نمیپرسد. بدتر از آن، شده اند اسباببازی جریانهای سیاسی. هر کسی میخواهد از نَمَدِ بدبختیشان برای خود و جریان سیاسیاش کلاهی بدوزد. ایرانیها میگویند “بالاتر از سیاهی رنگی نیست”؛ خودکشی آخرِ سیاهی است. خودکشی آخر فریاد است. رضا آلکثر داد زد، اعتراض کرد، گریه کرد، از زن و بچهاش خجالت کشید ولی کسی او را ندید و صدایاش را نشنید؛ حالا او خودش را کشته است بلکه کسی این سیاهی را ببیند و این صدا را بشنود.
جامعهای که با شعار اقتصاد مقاومتی قصد دارد، بر ایدئولوژیهای خود تا برهم زدن معادلهی قدرت در جهان پافشاری کند، نباید با کارگرانش این همه نامهربانی کند. جامعهای که از عدالت علوی سخن میگوید، باید همان “حساسیّت اخلاقیای” را داشته باشد که از شنیدن خبر درآوردن خلال از پای یک زن یهودی دقّ کند؛ نه این که آنقدر بیحس باشد که خودکشی یک شهروندش در اعتراض به بیعدالتی به چشماش نیاید.
یادداشتی از مهراب صادقنیا