اگرچه کشور روسیه نظامی سکولار دارد، کرملین همیشه برای کسب مشروعیت معنوی خود به کلیسا محتاج است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، در روسیه، مذهب و دولت دو برادر همیشگی هستند. اگرچه براساس قانون اساسی، فدراسیون روسیه کشوری سکولار است و آزادی داشتن یا نداشتن دین به رسمیت شناخته شده است، اما برخی از کارشناسان امور روسیه اصلاحات قانون اساسی در ۲۵ ژوئن ۲۰۲۰ مبنی بر افزودن نام خداوند به قانون اساسی و ممنوعیت همجنسگرایی را نوعی همگرایی بیشتر مذهب و دولت میدانند. در واقع اگرچه کشور روسیه نظامی سکولار دارد، کرملین همیشه برای کسب مشروعیت معنوی خود به کلیسا محتاج است. کلیسا نیز با وجود آنکه در تصمیمات کشور دخالت ندارد، اما این نهاد تلاش نموده همواره همکاری خود را با دولت گسترش دهد. پرسش آن است که مذهب ارتدوکس چگونه در طول تاریخ بر دولت روسیه تاثیرگذار بوده است؟ آیا این نهاد به سازوکاری توجیهگر در سیاست خارجی روسیه تبدیل شده است؟
مذهب ارتدوکس، بخش جداناپذیر دولت روسیه
مذهب ارتدوکس در روسیه عمری به بلندای تشکیل حکومت در این سرزمین دارد. مذهب ارتدوکس نقش رسالتگونهای در تعیین هویت ملی روسیه دارد (Moulioukova,2011:7) تا جایی میکل چرنیاوسکی معتقد است روح و روان روسی، رنگ و بوی ارتدوکسی دارد (سجادپور،۲:۱۳۷۲). همگرایی دولت و کلیسا منحصر به دوره فدراسیون روسیه نیست. مذهب ارتدوکس ریشه در تاریخ این کشور دارد و به عقیده روسیهپژوهان برجسته ایرانی یکی از مولفههای اصلی هویتی دولت روسیه را تشکیل میدهد (سنایی،۱۳۹۵)، (کولایی،۱۳۹۲) (کرمی،۱۳۹۲)، (شوری،۱۳۸۶). تاریخدان مشهور «ار.دی.چارکز» مذهب ارتدوکس را «احساس وحدت بخش در میان قبایل دارای میراث مشترک اسلاو» قلمداد میکرد. (استریکلر،۱۷:۱۳۹۴).
بخشی از روسها که تا پیش از مسیحیت همانند نیکان خود به پرستش انواع خدایان طبیعت مانند خدای بادها و خدای تندر می پرداختند، پس از آنکه ولادیمیر اول در سال ۹۸۸ میلادی در پی تغییر مذهب، مسیحیتی را پذیرفت که ارتدوکس نام داشت با او همراه شدند و این آیین جدید را به مذاهب خود افزودند (استریکلر،۱۵:۱۳۹۵). از این سال ارتدوکس دین رسمی روسیه شد (Krindatch,2007:268). به اعتقاد برخی پژوهشگران، پذیرش مذهب ارتدوکس از سوی ولادیمیر اول یک امر سیاسی بود. وی از آن جهت روسیه را مسیحی کرد تا بتواند با «آنا» خواهر باسیلیوس دوم امپراتور روم شرقی، ازدواج و کریمه که جهیزیه او بود را تصاحب کند (شیخ نوری،۵۵:۱۳۸۴).
نقش وحدتبخش مذهب ارتدوکس
روسیه در طول تاریخ بارها از سوی شرق و غرب مورد هجوم واقع شده است. این کشور در سال ۱۲۰۶ میلادی از سوی نوادگان چنگیزخان مغول مورد یورش قرار گرفت. هجوم مغولها بود که مذهب ارتدوکس را به شاخصه هویت روسی تبدیل نمود. در واقع کلیسای ارتدوکس با استفاده از وضع موجود به بخش جدانشدنی از هویت روس مبدل گردید (کرمی،۹۵:۱۳۹۲). «آنچنان که گفته شد در دوره سیطره مغولها، مسیحیت ارتدوکس عامل تعیین کنندهای برای حفظ هویت در مقابل یک فاتح بیگانه بود. صومعه هایی که در شمال روسیه ایجاد شدند، به پناهگاهی برای مردم وحشتزده تبدیل گردیدند و تنها جایی بودند که «فرهنگ ملی» در آنجا پایدار ماند. «صومعه معجزات کرملین» و «صومعه سن- ترینیه» نشانههای محکمی از هویت دینی و ملی روسها میدادند. به دلیل خشونت مغولها، مسیحیت ارتدوکس برای فرد روس، نماد آزادی از دست رفته شد و مغولها به دنبال کارکردهای تاریخی خود در جامعه روس، جادهصاف کن کلیسای ارتدوکس برای ایفای نقش اول در فرهنگ و هویت روسی میگردند. بنابراین، کلیسای ارتدوکس بر بستر شرایط ایجاد شده از یوغ مغول به بخشی جدانشدنی هویت ملی روس تبدیل شد و ماندگار ماند. از آنجایی که آزادسازی روسیه از یوغ مغول هدف اصلی روسها بود از هر وسیلهای برای آزادی استفاده کردند که در این راه، مهمترین ابزار روسها برای استقلال، آزادی و پیروزی در جنگها، مذهب بود» (کرمی و کرامتینیا،۱۳۹۷: ۱۳۹-۱۴۰).
در پانصد سال گذشته روسیه بارها از سوی غرب نیز مورد تهاجم قرار گرفته است. لهستانیها در سال ۱۶۰۵ از آن سوی دشت اروپای شمالی پیشروی کردند، در پی آن، سوئدیها تحت فرمان شارل دوازدهم در سال ۱۷۰۸ حمله کردند، فرانسویها تحت فرمان ناپلئون بناپارت در سال ۱۸۱۲ و آلمانیها دو بار، در جنگهای جهانی اول و دوم در سالهای ۱۹۱۴ و ۱۹۴۱ (مارشال،۲۷:۱۳۹۹). در هر کدام از این جنگها کلیسا و مذهب ارتدوکس همواره نقش بسیج کردن مردم در مبارزه با دشمن را داشتهاند.
ورود روسیه به جنگ جهانی اول از آن سبب بود تا روسیه از دولت صربستان حمایت کند. این جنگ ریشهای مذهبی- نژادی داشت و هدف روسیه دفاع از اسلاوهای ارتدوکس صرب بود (سنایی،۲۴:۱۳۹۵). در دوره شوروی، لنین مهد هویت روسیه یعنی کلیسا را سرکوب کرد (کرمی،۹۹:۱۳۹۲). الحاد، سیاست رسمی حزب کمونیست شد و هر گونه اظهار نظر مذهبی مجازات داشت. داراییهای کلیسا مصادره شد و از بنای آنها به عنوان استخر یا اماکن دولتی استفاده شد و کشیشان زندانی یا اعدام شدند (شیرائف،۸۳:۱۳۹۲). همچنین در سالهای ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۳ ده هزار نفر از مبلغین و روحانیونی که از اماکن و اموال کلیساها مراقب میکردند، زندانی و تعداد بسیاری تیرباران شدند (مهدیان،۱۹۰:۱۳۸۴). اما جنگ جهانی دوم نقطه عطفی در روابط کلیسا و دولت در دوره شوروی محسوب میشود. در همین دوران، جوزف استالین رهبر اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۴۰ برای بسیج نیروها جهت شرکت در جبهههای جنگ جهانی دوم در مقابل با آلمان نازی، نگاه دوبارهای در احیای کلیسا داشته است (کولایی،۶۶:۱۳۹۲) و با برخی از رهبران کلیسا دیدار کرد. اما پس از پیروزی در جنگ، رابطه کلیسا و دولت رو به سردی نهاد.
رابطه سرد دولت و کلیسا تا به قدرت رسیدن «میخائیل گورباچف» آخرین دبیرکل حزب کمونیست در شوروی ادامه داشت. اجرای سیاستهای همچون «گلاسنوست» آشتی دوباره ای بین دولت و کلیسا ایجاد کرد. در دوره گورباچف سرکوب مذهبی بشدت کاهش یافت. در سال ۱۹۸۸، ۶ تا ۸ ژوئیه سالگرد هزارمین غسل تعمید روسیه در صومعه تروئیتسه برگزار شد و در همین سال اساسنامه جدید مجمع کلیسایی تصویب شد. این موضوع سرآغازی بود برای بازگشت دوباره مذهب ارتدوکس در صحنه سیاسی و تاثیرگزاری آشکار آن بر زندگی مردم روسیه زیرا در این دوره مردم روسیه و جمهوری های شوروی احیای دوباره مذهب را تجربه میکردند (Krindatch,2007:272).
افزایش نفوذ کلیسا در دوران پوتین
در دوران پوتین نیز رابطه مذهب و دولت به شدت گسترش یافته است. بهگونهای که کلیسا نه تنها در سیاست داخلی بلکه در سیاست خارجی این کشور نیز بازیگری میکند. پس از حمله روسیه به گرجستان، کلیسا در قالب میانجیگر ظاهر شد و دولت روسیه از آن به عنوان دیپلماسی مذهبی استفاده کرد تا در خلال جنگ گرجستان تنها راه ارتباطی بین روسیه و گرجستان کلیسا باشد (Makarkin,2011). در این برهه کلیسای ارتدوکس با ارتباط با کلیسای گرجستان تلاشهای فراوانی را در جهت بهبود روابط دو کشور انجام داد بهگونهای که شنیدهها حاکی از آن است در برخی موارد محدود نامهنگاری بین رهبران دو کشور روسیه و اوکراین از مجاری کلیسا صورت گرفته است.
در مسئله الحاق شبه جزیره کریمه نیز در چهارچوب احیای دنیای روسی کلیسا اقدام به تأسیس ساز و کاری کرده است که از طریق آن به گروههای مسلح جداییطلب در نواحی شرق اوکراین همچون «جمهوری دونتسک» و «جمهوری خلق لوهانسک» یاری رسانده میشود. کلیسا به صورت سازمانیافته صومعهها را از باب اسکان در اختیار جداییطلبان اوکراینی قرار میدهد، زیرا رهبران کرملین معتقدند کریمه جایگاهی مقدس برای روسها دارد. ولادیمیر پوتین سال ۲۰۱۵ در سخنانی، اهمیت کریمه را برای روسیه همچون بیتالمقدس برای مسلمانان و یهودیان دانست (Shelest,2015:94). بنابراین کلیسا این بار نه در قالب کمکهای دیپلماتیک بلکه بهصورت سختافزاری، دولت روسیه را در اجرای اهداف خود حمایت کرد (Moiseyenko,2017:104).
جالب اینجاست که کلیسای ارتدوکس از حضور نظامیان روسیه در سوریه حمایت کرده است. «اسقف کیریل» برای نخستین بار با پاپ در کوبا در سال ۲۰۱۶ دیدارکرد. در این دیدار که سه ساعت به طول انجامید کلیسای ارتدوکس روسیه حمایت خود را از اقدامات نظامی دولت روسیه در دفاع از مسیحیان اعلام کرد (Standish&Soloway,2016). کیریل رهبر مسیحیان ارتدوکس اقدامات دولت روسیه را حمایت از مسیحیان سوری دانست و معتقد است غرب بر مشقات آنان میافزاید.
جمعبندی
در نتیجه میتوان گفت نفوذ مذهب بهویژه مذهب ارتدوکس در سالهای گذشته رو به فزونی گذاشته و اتحاد دو نهاد دولت و کلیسا بیش از گذشته است. این افزایش نفوذ باعث بازیگری نهاد کلیسا در عرصه سیاست خارجی روسیه نیز شده است. حمایت از حضور نظامیان روس جنگ گرجستان، بحران اوکراین و جنگ سوریه نشان از این ارتباط قوی کلیسا و کرملین دارد. از سوی دیگر دیدار رهبران سیاسی با رهبران کلیسا نشان از تایید این نهاد دارد. پوتین در آخرین اقدام خود برای قوام بخشیدن به نهادهای مذهبی نام خداوند را در قانون اساسی این کشور گنجاند. در واقع به نظر میرسید کلیسا و کرملین نقش حامی یکدیگر را به عهده دارند. در روسیه مذاهب دیگری نیز حضور دارند که آنها نیز بر دولت روسیه تاثیرگذارند. برای مثال مسلمانان با جمعیتی بیش از ۲۰ میلیون نفر در روسیه نقش آفرینی میکنند اما پیوند هیچکدام از آنها به مانند مذهب ارتدوکس با کرملین نیست.
منابع
شیخ نوری، م. (۱۳۸۴)، تاریخ بیزانس، تهران: انتشارات دانشگاه پیام نور.
شوری، محمود. (۱۳۸۶)، “انگارههای شکلدهنده هویت روسی”، فصنامه راهبرد، شماره: ۴۳.
نوری، ع. (۱۳۹۴). روسیه شناسی. تهران: انتشارات ابرار معاصر.
استریکلر، جیمز ای (۱۳۹۵)، روسیهی تزاری، مترجم مهدی حقیقتخواه، چاپ هفتم، تهران: نشر ققنوس.
کرمی، ج. (۱۳۹۲). جامعه و فرهنگ روسیه. جلد اول، تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بینالمللی الهدی.
کرمی، ج. کرامتینیا، ر. (۱۳۹۷)، “دولت روسیه و مسأله غرب، سدههای اقتباس و مقابله”، فصلنامه آسیای مرکزی و قفقاز، شماره ۱۰۳: ۱۳۱-۱۶۰.
مارشال، ت. (۱۳۹۹). جبر جغرافیا: چگونه جغرافیا مسیر سیاست جهانی را تعیین میکند!. ترجمه امیرحسین مهدیزاده و فرمهر امیردوست، چاپ دوم. تهران: نشر همان.
سنایی، م. (۱۳۹۵). روسیه؛ جامعه، سیاست و حکومت. چاپ دوم، تهران: انتشارات سمت.
شیرائف، ا. (۱۳۹۲). نگاهی نو به سیاست و حکومت در روسیه، ترجمه مهدی امیری، نشر میزان، تهران.
مهدیان، م. ح. (۱۳۸۴)، برگهای خاطرات؛ نگاهی به روابط ایران و روسیه، تهران: دفتر نشر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امورخارجه.
کولایی، ا. (۱۳۹۲). سیاست و حکومت در فدراسیون روسیه، چاپ سوم، تهران: اداره نشر وزارت امور خارجه.
Makarkin, A. (2011), The Russian Orthodox Church – Competing Choices. Russian Politics and Law.
Moulioukova, D. (2011), Dialectic Relation between Foreign Policy and Russian National Identity, European Union Miami Analysis, Vol.11, No.9, pp. 1-19.
Krindatch, A. (2006). Changing relationships between Religion, the State, and Society in Russia. GeoJournal (2006) 67:267–۲۸۲.
Shelest, H (2015), “Southeast European and Black Sea Studies”, Southeast European and Black sea studies, Vol. 15, No. 2, pp. 191-201.
Moiseyenko, Larisa (2017), The Problems of Realization of Freedom Conscience and Freedom of Religion in the Occupied Territories in The East of Ukrine, Donetsk National Technical University, Report No. 308.
Standish, R. Soloway, B (2016), “The Pope, the Patriarch and a Little Bit of Putin”, Available at:
patriarch-and-a-little-bit-of-putin-orthodox-francis-kirill-cuba/, Accessed on:
12/۱/۲۰۱۸.
نویسنده: رامین آریان راد، کارشناس مسائل روسیه