سید زهیر میرکریمی، پژوهشگر مطالعات اسلامی، در کانال تلگرامی خود یادداشتی درباره کارکردهای باور به آخرالزمان در میان پیروان ادیان در آستانه ظهور اسلام به رشته تحریر درآورده که متن آن از نظر میگذرد؛
ردنا (ادیان نیوز) – در اواخر سدهی ششم میلادی بسیاری از مردم خاورمیانه و سرزمینهای اطرافِ دریای مدیترانه متقاعد شده بودند که آخرالزمان نزدیک است. پاپ گریگوریِ یکم در نامهای که در سال ۶۰۱ میلادی (هشت سال پیش از آغاز دعوت پیامبر اسلام) به اِثِلبِرت، یکی از پادشاهان انگلستان، میفرستد نوشته است که: “پایان دنیای کنونی بسیار نزدیک است و پادشاهی بیپایانِ قدّیسان قریبالوقوع است.”
چنین گمانهزنیهایی در میان تمامی سرزمینهای خاورمیانه به علتهای گوناگونی گسترده شده بود. اما فارغ از علل گرایش به باورهای آخرالزمانی، کارکرد مشترک این باورها در همهی سرزمینها این بوده است که به رویدادها و جنبشهای اجتماعی و سیاسی معنایی ماوراءالطبیعی و دینی میبخشید و آنها را در راستای مقدمهسازی برای آغاز آخرالزمان و ظهور ناجی/ مسیحا تبیین میکرد. یعنی باور مردم به قریبالوقوعبودنِ آخرالزمان به حاکمان و به رهبران جنبشهای اجتماعی اجازه میداد که تصمیمهای سیاسی و نظامی و اجتماعی خود را در قالبهای دینی بریزند و از آن باورها به نفع اهداف خود استفاده کنند.
در همین فضا، در دوران فتوحات اعراب مسلمان، برای پیروان ادیان دیگر که به زیر سلطه در آمده بودند نیز بسیار مهم بود که بتوانند هم فتوحاتِ برقآسای اعراب را در راستای باورهای آخرالزمانی توجیه کنند و هم غرور از دست رفتهشان را بازیابی کنند. مسیحیان کوشیدند فتوحات اعراب را سزای اعمال ناشایست پیروانشان نشان بدهند و مصائبی که بر پیروانشان رفته است را مقدمهای برای پاکشدن و آمادهشدن برای ظهور مسیحا قلمداد کردند. زرتشتیان کوشیدند تا این رویدادها را با تمسّک به باور به پایانیافتن یک هزاره و آغاز هزارهای که ناجی زرتشتی در آن ظهور خواهد کرد توجیه کنند. عکسالعمل یهودیان اما در ابتدا متفاوت بود و فتوحات اعراب برای آنها بهنحوی رهایی از سلطهی مسیحیان بود، هرچند بعداً آنها نیز خود را در وضعیتی تقریباً مشابه قبل یافتند و توجیهات خود را آغاز کردند.
در مجموع، باور به قریبالوقوعبودن آخرالزمان و ظهور ناجی/ مسیحا کارکردی دوگانه برای جوامع دینی در دوران باستان متأخر داشته است: از یک سو رویدادهای ناگوار و مصائبِ زمانه را بهعنوان مقدمهای برای آغازِ آخرالزمان توجیه و تفسیر میکرده است و از درد و رنج درونی آدمیان با وعده به آغاز دوران پادشاهی بیپایان خداوند/ مسیحا/ قدّیسان میکاسته است؛ و از سوی دیگر دستآویزی برای حاکمان سیاسی و رهبران جنبشهای اجتماعی در جهتِ بسیج تودهها فراهم میآورده است تا از آنها در راستای تحقّق اهداف سیاسی و نظامی خود استفاده کنند.
بازتاب باورهای آخرالزمانی و ظهور قریبالوقوع پادشاهی خداوند/ مسیحا را میتوان هم در متن قرآن و هم در گفتار و رفتار سیاسی و اجتماعی بنیانگذاران و حاکمان اسلامی نیز مشاهده کرد. اسلامپژوهان و قرآنپژوهانی همچون پاتریشا کرون، مایکل کوک، رابرت هُیلَند، استِفِن شومِیکر، و شان اَنتونی در کتابها و مقالههایشان به این وجه از ظهور اسلام در سرزمین عربستان و گسترش برقآسای آن در سرزمینهای اطراف به تفصیل پرداختهاند.
بخشی از مطالب این یادداشت برگرفته از منبع زیر است:
Hoyland, Robert G. Seeing Islam As Others Saw It: A Survey and Evaluation of Christian, Jewish and Zoroastrian Writings on Early Islam, Princeton: Darwin, 1997