ترجمه کتاب «الازهر و الشیعه» اثر راینر برونر، نویسنده آلمانی، نخستینبار توسط بتول عاصی و فاطمه زراقط در سال ۲۰۱۵ م در لبنان به زبان عربی انجام پذیرفت و «مرکز الحضاره لتنمیه الفکر الاسلامی» آن را منتشر کرد و نیز در سال ۲۰۱۷م محمد صفار از کشور مصر ترجمه دیگری از آن مکتوب کرد که انتشارات تنویر در ۵۲۵ صفحه آن را انتشار داد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، با وجود مباحث بسیاری میان وحدت گرایان و تقریب پژوهان شیعه و اهلسنت در قرن بیستم در مسیر ایجاد رویکرد همگرایی و یافتن زمینه مشترک همزیستی مسالمتآمیز، همانند این اثر نوشته نشده است که به بررسی دقیق این تلاشها و نتایج آنها پرداخته باشد.
اهمیت کتاب برونر در به تصویر کشیدن تلاشهای شیعه و اهلسنت را در قرن بیستم برای ایجاد روابط نزدیک و یافتن نقاط مشترک است. همچنین این کتاب آیینهای از روابط تقریبی میان دو کشور ایران و مصر است. بخش زیادی از کتاب وضعیت روابط دو مذهب (شیعه و اهل سنت) در پیش از انقلاب اسلامی در ایران و حوادث مصر قبل و بعد از انقلاب جمال عبدالناصر ۱۹۵۲م را بررسی میکند.
نکته مهم کتاب اینکه تنها به ارتباط اهل سنت با شیعیان اثنی عشری میپردازد. کتاب دارای یک مقدمه، ده فصل و یک نتیجه گیری است و با فهرست جامع و مفیدی از منابع دست اول و مآخذ به پایان میرسد.
کتاب با بازآفرینی تاریخ سده نخست اسلام و زمینهی اختلاف سنی – شیعه آغاز میشود، سپس به فروپاشی خلافت بغداد در سال ۶۵۶ ق توسط مغولان و فراهم شدن فعالیت بیشتر تشیع نسبت به گذشته اشاره دارد. در مسیر رشد و گسترش تشیع به این موضوع توجه و تمرکز میکند که تأسیس حکومت صفویان در ۹۰۷ ق به این رشد کمک کرد تا اینکه نادرشاه افشار پس از صفویان به قدرت رسید و سیاست تقریب بین اهل سنت و تشیع را در مطرح کرد، حتی در این میان، سفرا و علمایی میان طرفین رد و بدل شد. تلاشهای نادر با قتل او ناتمام ماند و تلاشی از سوی دو مذهب برای تقریب بین مذاهب دیده نشد.
در قرون نوزدهم و بیستم، اهل سنت و شیعیان در مناطق تحت تسلط عثمانی برابر قدرتهای غربی، در بالکان، لیبی یا عراق به مبارزه برخاستند و به همگرایی مداوم روابط عثمانی و قاجار کمک کردند. به نوعی میتوان گفت دشمن مشترک موجب وحدت آنها شد. با زوال خلافت عثمانی در ترکیه توسط مصطفی کمال آتاتورک در سال ۱۹۲۴م نزاعهای فکری و عقیدتی بر سر خلافت در جهان اسلام آغاز شد.
برونر فصل کاملی از اثر خود را به یکی از مهمترین کتابهای تاریخِ رابطه میان اهل سنت و شیعیان در دوره مدرن یعنی کتاب المراجعات (بازبینیها) اثر مرجع شیعه لبنانی، عبدالحسین شرفالدین (۱۹۵۷ – ۱۸۷۳ م) اختصاص داده است؛ کتاب المراجعات پاسخهای گویای شرف الدین در جواب یک عالم بزرگ اهل سنت (سلیم بشری) است که برای نخستین بار در ۱۹۳۹م نوشته شده است. برونر پس از تحلیل دقیق تاریخی زندگی شرفالدین و تجزیه و تحلیل متنی کتاب، دیدگاهی تردیدآمیز درباره واقعی بودن (المراجعات) براساس پرسشهای سلیم البشری و پاسخهای شرف الدین دارد.
در سال ۱۹۳۱ م، در کنفرانس اسلامی فلسطین روحانی شیعی عراقی به نام «آل کاشف الغطا» شرکت کرد. در این زمان مصر تأثیرگذارترین کشور مسلمان، در زمینه فرهنگی و سیاسی شناخته میشد. در اکتبر (۱۹۳۶ م) شیخ عبدالکریم زنجانی، دانشمند شیعه تبار ایرانی مقیم شهر نجف، در سفری کوتاه به قاهره رفت و با مصطفی المراغی، شیخ الازهر مهمترین شاگرد محمد عبده و تأثیرگذارترین فرد الازهر دیدار کرد. به گفته برونر، زنجانی علاقهمند به تقریب میان مسلمانان بود، در حالی که مراغی برای گسترش نفوذ عربی و اسلامی مصر و احیای نهاد خلافت در قاهره تلاش میکرد.
گرچه با بازگشت زنجانی به نجف، نامهنگاریهایی میان او و مراغی ادامه داشت؛ اما تلاش نخستین آنها نتیجه ملموسی به همراه نداشت. در سال ۱۹۳۹ م شیخ محمدتقی قمی یکی دیگر از دانشمندان ایرانی با هیئت ایرانی همراه محمدرضا پهلوی، ولیعهد ایران، برای ازدواج با فوزیه، خواهر پادشاه فاروق به قاهره آمد. قمی در پی ملاقات با مراغی بود. از این رو توانست افزون بر المراغی با تعدادی از علمای جناح اصلاح طلب در الازهر دیدار کند. پس از مرگ مراغی، قمی توانست ارتباط خود را با گروهی از دانشمندان مصری مانند عبدالمجید سلیم، محمود شلتوت و السعیدی حفظ کند. سرانجام، تلاشهای قمی در ژانویه ۱۹۴۷ م در زمان شیخ مصطفی عبدالرازق (شیخ الازهر)؛ موجب تأسیس گروهی شد تا در قاهره فرقههای اسلامی دیگر را به آن بپیوندند. در نهایت این اقدامات قمی که از سوی آیتالله بروجردی، مرجع تقلید شیعیان آن زمان حمایت میشد موجب تأسیس نخستین دارالتقریب مصر شد.
مجمع تقریب با هدف تشویق به مبادلات فکری میان علمای اهل سنت و شیعه، حمایت از تدریس فقه جعفری در دانشگاه الازهر و ایجاد فضای آشنایی و آشتی میان عوام اهل سنت و شیعه شکل گرفت. مجله رسالهالاسلام (پیام اسلام) مهمترین رسانهها آن بود. اگرچه این گروه برای دستیابی به اهداف خود چندین روش را در نظر گرفتند.
با ریاست شیخ محمد الخضرحسین شیخ محافظه کار الازهر تلاشهای دارالتقریب از رونق افتاد. در سال ۱۹۵۸م شیخ محمود شلتوت جانشین الخضر شد و اقدامات ضد تقریبی او را کنار گذاشت و کارهای شایستهای در جهت تقویت روابط اهلسنت و شیعه انجام داد. مهمترین گام در این مسیر مصاحبه شیخ محمود شلتوت با روزنامه لبنانی الحیات بود که در ۱۷ربیع الاول ۱۳۷۸ق منتشر شد. برجستهترین پیام شیخ شلتوت تحمیل نکردن اسلام به پیروانش جهت پایبندی به آموزه (فقه) خاصی بود؛ و آن اینکه هر مسلمانی حق دارد از هرگونه آموزههای فقهی پیروی کند که با روشهای صحیح به مسلمانان میرسد و قوانین آنها به درستی مدون میشود. مسلمانی که از هر یک از این آموزهها تقلید میکند میتواند بدون سرزنش شدن به سنت دیگری برود. بعدها وی اعلام کرد که پیروی از فقه جعفری، مانند هر مکتب اهل سنت جایز است. دیدگاه شلتوت دربردارنده تأثیرات سلفی اصلاح طلب و اعتقاد عمیق در پروژه تقریب بود. در حقیقت، نزدیک به همه دانشمندان اهل سنت از مراغی تا مصطفی عبدالرازق از ایده تقریب حمایت میکنند. آنها علمای سلفی اصلاح طلب و نیرومند ترین صداها علیه جدایی و تفرقه کسانی مانند محب الدین الخطیب (در زمره یک سلفی) هستند.