اوضاع دیاسپورای یهودیان در فدراسیون روسیه امروزی تا حدی ناامیدکننده شده است. مهاجرت یهودیان از روسیه که به ویژه در بین سالهای ۱۸۸۱-۱۹۱۴ گسترش یافت، تا امروز ادامه دارد؛ به گونهای که شاید ۱۰۰ سال دیگر هیچ یهودی ای در این کشور پهناور باقی نماند.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، دیاسپورا به معنای پراکندگی، مهاجرت و یا آوارگی بخشی از مردم (قومیتها) است که به دور از کشور مبدا خود زندگی میکنند و در کشور محل اقامت گروههای قومی منسجم و پایداری را تشکیل میدهند. این افراد پس از مدتی موفق به تاسیس نهادهای اجتماعی برای حفظ و توسعه هویت و جامعه جدید خود میشوند.
روابط با دیاسپورا توسط بسیاری از کشورها به عنوان یک حوزه مهم سیاست خارجی شناخته شده است. برای برخی از کشورها مانند اسرائیل، ارمنستان و هند، دیاسپورا با پشتیبانی سیاسی و اقتصادی از میهن نخستین خود نقش مهمی ایفا میکند. دیاسپورا همچنین میتواند در حفظ فرهنگ ملی و شکل گیری هویت ملی نقش بسزایی داشته باشد. دیاسپوراها غالباً با کشوری که به آن تعلق دارند ارتباط برقرار میکنند و بر سیاست کشوری که در آن زندگی میکنند نیز تأثیر گذارند.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی میزان دیاسپورای یهودیان در روسیه تحت عواملی همچون مهاجرت، سکولاریزه کردن، اقتصاد، رشد منفی جمعیت، ساختار خانوادهها، نامتوازن بودن جنسیتها و… به شدت کاهش پیدا کرده است. این فرآیند که در اواخر قرن ۱۹ آغاز شده بود در دوران اتحاد جماهیر شوروی نمود پیدا کرد و بعد از فروپاشی منجر به فاجعه شد.
تاریخچه کوتاهی از مهاجرت یهودیان روسیه
اخراج دسته جمعی یهودیان از انگلیس، فرانسه، اسپانیا و سایر کشورهای اروپای غربی در زمانهای مختلف، آزار اذیت آنان توسط آلمانیها (قرن ۴) منجر به این شد که یهودیان اروپای غربی دعوت پادشاه لهستان را برای استقرار و زندگی پذیرفتند.
بازرگانان یهودی از لهستان و لیتوانی بطور موقت و تنها به دلیل اهداف تجاری به قلمرو روسیه رفت و آمد داشتند. شاهزادگان و تزارهای مسکو به یهودیان اجازه استقرار طولانی مدت در سرزمینهایشان را نمیدانند که البته این واکنش با حمایت و نظر مثبت مردم روسیه همراه بود که نسبت به یهودیان دید مثبتی نداشتنند.
ایوان مخوف هرگونه اقامت یهودیان را در این کشور ممنوع و بر رعایت دقیق این ممنوعیت نظارت کامل داشت چنانچه در سال ۱۵۴۵ کالاهای بازرگانان یهودی که از شهر لیتوانی به مسکو آمده بودند توسط ماموران تزار سوزانده شد.
اما رفته رفته پتر اول گروهی از یهودیان را به بالاترین محافل اشرافیت روسیه وارد کرد با این حال او پیوسته درخواست تجار یهودی را برای ورود به روسیه رد میکرد، احتمالا نمیخواست روابط متشنج خود را با کلیسای ارتدوکس پرتنشتر کند با این حال در زمان او بود که یهودیان نفوذ قابل توجهی در سرزمینهای روسیه پیدا کردند. با مرگ پتر اول، کاترین اول فرمانی برای خروج همه یهودیان از مرزهای امپراتوریاش صادر کرد.
تا سال ۱۷۷۲ جمعیت یهودیان روسیه بسیار اندک بود. تلاش برای جلوگیری از ورود یهودیان به امپراتوری روسیه بی فایده بود زیرا سرزمینهای مشترکالمنافع پس از تقسیم در سالهای ۱۷۹۵-۱۷۷۲ به امپراتوری روسیه پیوستند. از آن لحظه به بعد مسئله مذهبی و عقیدتی و نگرش مقامات روسیه به یهودیان به یک مسئله جدی تبدیل شد. یهودیان در لهستان گرایشهای سرمایهداری بسیاری داشتند و در برخی امور مانند اجاره زمینهای کشاورزی، ساخت و ساز، وام دهی و… انحصارطلب بودند به همین دلیل دارای توان مالی بسیاری شدند.
بلافاصله پس از تجزیه لهستان کاترین دوم با ایده رشد شهرهای امپراتوری روسیه در سال ۱۷۸۰ با صدور فرمانی تمامی یهودیان را در زمره ملاکان شهری، بازرگانان یا طبقه بورژوا منصوب کرد به همین دلیل یهودیان صاحب امتیازات گستردهای شدند. در ادامه همین روند یهودیان آنقدر در مسائل اقتصادی حتی در روستاها پیشرفت کردند که دستور اخراج ایشان از روستاها به شهرها در سال ۱۸۰۹ به تعویق درآمد. یکی از مهمترین تحولات طی این سالها تاسیس سیستم آموزشی دولتی یهودی در دهه ۱۸۴۰ در دوره نیکلاس اول بود. مدارس ابتدایی و کالجهایی که مخصوص خاخامها و معلمان تحصیل کرده باشد، تاسیس شدند. این اصلاح آموزشی منجر به ایجاد طبقهای از روشنفکران و استادان یهودی سکولار شد. برای حل مسئله یهودیان تا سال ۱۸۸۱ مقامات روسیه سیاست جدیدی را به نام «نزدیک سازی و ادغام» دنبال کردند. به بیانی دیگر دولت و جامعه توافق کردند که یهودیان میتوانند به یک نیروی سالم در جامعه تبدیل شوند.
در اواخر قرن ۱۹ امپراتوری روسیه دارای بزرگترین جامعه یهودی در جهان بود. در سال ۱۸۸۰، ۶۷% از کل یهودیان جهان در این مناطق زندگی میکردند. زیرا با تقسیم لهستان حدود ۳۳۴ هزار یهودی در روسیه ظاهر شدند که ۰۹/۰ از جمعیت این کشور را تشکیل می دادند. پس از صد سال در سال ۱۸۹۷ تعداد یهودیان به ۳.۸ میلیون نفر یعنی ۳.۳درصد افزایش یافت. این آمار نشان میدهد که رشد جمعیتی یهودیان ۳.۷ برابر بیشتر از میانگین کل جمعیت روسیه بوده است. در این بازه زمانی یهودیان در ۱۵ استان اسکان (۱) مناطق کوچک و در برخی از شهرهای بزرگ مانند پترزبورگ و مسکو زندگی میکردند. دولت روسیه در تلاش بود تا با تاسیس منطقه اسکان و حفظ جامعه سنتی یهودیان، کاگال (۲) ایده حفظ فرهنگ یهودیان را رهبری کند. مقامات روسیه با ملاحظات فراوانی با یهودیان برخورد میکردند زیرا از تعصب مردم نسبت به یهودیان و احتمال درگیریهای بین قومی آگاهی داشتند همچنین در قرار دادن جامعه یهودی در چارچوب ساختار طبقاتی جامعه ملاحظات فراوانی داشتند.
با گسترش مرزهای امپراتوری روسیه در قرن ۱۹، یهودیان گرجی و آسیای میانه به آنها پیوستند. با شروع دهه ۱۸۶۰ انزوای فرهنگی یهودیان به تدریج کاهش یافت. تعداد فزایندهای از یهودیان زبان و آداب و رسوم روسی را پذیرفتند، تمایل جوانان یهودی برای شرکت در اجتماعات و ورود به دانشگاهها شدت گرفت، اما پس از ترور الکساندر دوم که در میان قاتلان وی یهودیان زیادی وجود داشت، کشتار و انتقام گیری از یهودیان با همکاری مقامات روسیه مجدد آغاز شد.
طبق اولین سرشماری که در روسیه در سال ۱۸۹۵-۱۸۹۷ صورت گرفت ۵۴۸/۱۱۰/۵ یهودی در امپراتوری روسیه زندگی میکردند. در همان زمان یهودیان ۵۰% از جمعیت شهرهای بلاروس و لیتوانی و ۳۰% از اوکراین را تشکیل میدادند.
آغاز مهاجرت گسترده یهودیان
میانه سالهای ۱۸۸۱- ۱۹۱۴ در نتیجه آزار و شکنجه، وخیمتر شدن اوضاع اقتصادی و رشد فقر در میان یهودیان، ۶/۷۸% درصد از یهودیان امپراتوری روسیه را ترک کردند. اکثریت به ایالات متحده، بخشی به فلسطین، آرژانتین و سایر کشورها گریختند. تاریخچه و تحلیلهای مختلف نشان میدهد که مهاجرت یهودیان از امپراتوری روسیه به علت کشتار زیاد و وخیم شدن اوضاع اقتصادی آغاز شده بود. در دهه ۱۸۳۰ – ۱۸۷۰ صدها یا هزاران نفر از یهودیان روسیه هرساله به ایالات متحده مهاجرت میکردند پس از کشتار سال ۱۸۸۱ این تعداد به دهها هزار نفر رسید و در سالهای ۱۹۰۵ – ۱۹۰۶ به صدها هزار نفر. در نتیجه کشتار جمعی از سال ۱۸۸۱ تا ۱۹۰۶ و سپس در طول جنگ داخلی بیش از ۲ میلیون یهودی قلمرو امپراتوری روسیه را ترک کردند.
در آغاز قرن ۲۰ ساختار اجتماعی یهودیان شامل ۱۵% پرولتاریا، ۱۰% خدمتکار و ۲/۲% مشغول فعالیتهای تجاری بودند. در طی این سالها بسیاری از یهودیان به صفوف حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه پیوستند همچنین تعداد قابل توجهی از اعضای جناح بلشویکی یهودی بودند که درصد ایشان حتی در میان منشویکها بیشتر بود.
در طول جنگ جهانی اول کشتار یهودیان به اتهام جاسوسی و همکاری با دشمنان ادامه داشت. اما انقلاب فوریه موقعیت یهودیان روسیه را کاملا تغییر داد، در تاریخ ۲۰ مارس ۱۹۱۷ دولت موقت قطعنامهای تصویب کرد که طبق آن کلیه محدودیتهای حقوق شهروندان روسیه را به دلیل تعلق به یکی از ادیان لغو میکرد. در سال ۱۹۱۷ برای نخستین بار در تاریخ روسیه یهودیان پستهای بالایی را در دولت مرکزی کسب کردند که از آن جمله میتوان به دستیار وزیر، دستیار معاون وزیر، مدیر شورای وزیران اشاره کرد. پس از انقلاب فوریه هم فعالیت سازمانهای سیاسی- ملی یهودی شدت گرفت. تاثیرگذارترین نیروی سیاسی در محیط یهودیان جنبش صهیونیستی اعلام شد.
مهاجرت یهودیان در زمان اتحاد جماهیر شوروی
در سال ۱۹۲۰، در نتیجه جنگ جهانی اول، انقلاب، فروپاشی امپراتوری روسیه و ادامه مهاجرت تعداد یهودیان در شوروی به ۲.۸ میلیون نفر و سهم جمعیت این کشور به ۲٪ کاهش یافت. در دهه ۱۹۲۱-۱۹۳۰ دیاسپورا به استثنای مدت کوتاهی در سالهای ۱۹۳۹-۱۹۴۰ زمانی که جمعیت یهودیان اتحاد جماهیر شوروی مجدداً به دلیل سرزمینهای الحاقی تقریباً ۲ میلیون نفر افزایش یافت، دیاسپورا همچنان رو به زوال میرفت.
در آستانه جنگ در ژوئن ۱۹۴۱ حدود ۵ میلیون نفر جمعیت یهودی دائمی و همچنین ۳۰۰ هزار تا ۵۸۵ هزار نفر پناهنده یهودی در این کشور وجود داشت، این حداکثر تعداد یهودیان در کل تاریخ اقامت آنها در قلمرو امپراتوری و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود اما جنگ جهانی دوم وضعیت جمعیتی را به شدت تغییر داد. در پایان جنگ در نتیجه تلفات نظامی (سربازان و پارتیزانها در جنگ و اسارت، غیرنظامیان در خط مقدم و مرگ بر اثر گرسنگی و بیماری) تعداد یهودیان بیش از نصف شده و تقریباً به ۲.۳ میلیون نفر رسید.
در این دوره رشد طبیعی جمعیت یهودیان در میان تمام گروههای قومی و از دهه ۱۹۷۰ تاکنون کمترین رشد را داشته است که منجر به کاهش تعداد فرزندان خانواده یهودیان شد. در اتحاد جماهیر شوروی، نرخ باروری کل، یا متوسط تعداد زاد و ولد به ازای هر ۱ زن یهودی در سن باروری (۴۹-۱۵ سال)، از ۱,۵۹ تا ۱,۷۶ متغیر و به طور قابل توجهی کمتر از کل جمعیت شهری بود. البته باید توجه داشت که مهاجرت از روسیه در آن زمان به طور کلی چهرهای زنانه داشت، که این امر به ویژه در مورد زنان یهودی صادق بود. زنان یهودی تمایل کمتری به ازدواج با یهودیان داشتند، در نتیجه این زنان بیشتر مجبور به جستوجوی همسر در میان غیر یهودیان میشدند. از آنجا که مردان یهودی برای تشکیل زندگی خانوادگی قادر به یافتن همسر یهودی نبودند، توانایی تولید مثل یهودیان باز هم کاهش پیدا کرد. (تمام کسانی که از ازدواجهای مختلط یهودی و غیر یهودی متولد میشوند، به طور سنتی یهودی محسوب نمیشوند.)
در سال ۱۹۳۰ به مهاجرین یهودی حق رای اعطا شد و همچنین سایر حقوقی که میتوانستند آزادانه و مانند سایر مردم روسیه از آنها در جامعه استفاده کنند. در طی این تغییرات سطح تحصیلات درمیان یهودیان شوروی بطور قابل توجهی بالاتر از روسها و اوکراینیها قرار گرفت. طبق سرشماری ۱۹۳۹ از هر هزار یهودی که در روسیه زندگی میکردند ۱/۲۶۸ نفر دارای تحصیلات متوسطه و ۱/۵۷ نفر دارای تحصیلات عالی بودند. اما طبق همان سرشماری میان روسها به ازای هر هزار نفر تنها ۲/۶ نفر تحصیلات عالی و ۴/۸۱ نفر دارای تحصیلات متوسطه بودند.
تعداد قابل توجهی از یهودیان در دانشگاههای شوروی تحصیل کردهاند. در سال ۱۹۳۹، ۹۸۲۱۶ دانشجوی یهودی (۱/۱۱% از کل دانشجویان آن زمان) در دانشگاههای شوروی مشغول به تحصیل بودند در حالی که در همان زمان سهم یهودیان از کل جمعیت شوروی سوسیالیستی ۷۸/۱% بوده است. این افزایش میزان آگاهی در میان یهودیان به ویژه جوانان منجر به این واقعیت شد که عمدتا افراد جوان و بالغ روسیه را ترک کردند تا ساختار جمعیتی این قوم تحت تاثیر بسزایی قرار گیرد. سن متوسط مهاجران یهودی به اسرائیل، ایالات متحده و آلمان در طی سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۴، ۳۹ سال بوده است و سن یهودیان باقی مانده در فدراسیون روسیه طبق سرشماری سال ۲۰۰۲، عمدتا۶۰ سال اعلام شده است.
در ۱۰ ژوئن ۱۹۶۸، کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی نامه مشترکی از وزارت امورخارجه و ک گ ب (سرویس اطلاعاتی و امنیتی اتحاد جماهیر شوروی) دریافت کرد که توسط آندری گرومیکو وزیرامور خارجه و یوری آندروپوف دبیر کل حزب کمونیست مبنی بر اجازه مهاجرت یهودیان از کشور امضا شده بود. در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ سیاست اتحاد جماهیر شوروی برای مهاجرت یهودیان کمی نرمتر شد. از سال ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۵ حدودا ۱۰۰ هزار یهودی از شوروی به اسرائیل رفتند. از اوایل دهه ۱۹۸۰ کاهش این روند آغاز شد، سیاست دولت در رابطه با مهاجرت یهودیان شدیدتر شد چرا که اکثر یهودیانی که شوروی را ترک میکردند بیشتر ایالات متحده را برای محل زندگی خود انتخاب میکردند تا اسرائیل که این روند برخلاف میل مقامات شوروی بود. با این حال در اواخر دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰ پس از لغو محدودیتهای مهاجرت نیمی از یهودیان اتحاد جماهیر شوروی این کشور را ترک کردند و عمدتا به اسرائیل، ایالات متحده و آلمان مهاجرت کردند. بر اساس سرشماری سال ۱۹۸۹، یک میلیون و ۴۵۱ هزار یهودی در اتحاد جماهیر شوروی باقی ماندند، از جمله ۵۵۱ هزار نفر در فدراسیون روسیه.
مهاجرت در دوره پروسترویکا
سرشماری سال ۲۰۰۲ تعداد ۴,۲۳۳ هزار یهودی در ۲۱ منطقه فدراسیون روسیه را ثبت کرده است؛ از جمله ۶/۳۶ هزار نفر در سنتپترزبورگ و ۴/۸۰ نفر در مسکو زندگی میکردند. در مسکو ۴/۳۴% و سنتپترزبورگ ۷/۱۵%، مجموع دو پایتخت و دیگر شهرهای روسیه ۷/۹۷% در حومه و روستاها ۳/۲% از مجموع کل دیاسپورای یهودیان را تشکیل میداد. در طی دوره پرسترویکا و پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، دیاسپورا با سرعت بیشتری رو به زوال رفت. دلیل اصلی کاهش جمعیت یهودیان نه مرگ و میر زیاد بلکه عامل مهاجرت عنوان شده بود. ساختار سنی این گروه از نظر جمعیتی بسیار نابسامان بود. افراد زیر ۱۸ سال ۵/۵% ، افراد توانمند ۵/۴۳% و افراد بازنشسته ۵۱% گروههای سنی را تشکیل می دهند در حالی که این ارقام درمیان روسها ۷/۱۷ – ۰/۶۱ – ۳/۲۱بود. به همین دلیل افراد توانمند یهودی در پی یافتن کشوری با شرایط رفاهی و اقتصادی بهتر تصمیم به ترک روسیه گرفتند. سه مقصد اصلی یهودیان در این بازه کشورهای آلمان، آمریکا و اسرائیل بود.
در طول دوره پروسترویکا آگاهی عمومی مردم به ویژه یهودیان رشد بیشتری پیدا کرد و همچنین شایعات پیرامون کشتار وحشیانه یهودیان چند برابر افزایش یافت به همین علت در سالهای ۱۹۸۹ تا ۲۰۰۴ بسیاری از یهودیان شوروی و کشورهای مشترک المنافع تمایل بیشتری برای رفتن به اسرائیل پیدا کردند. در طی این دوره بیش از یک میلیون و صد هزار نفر به اسرائیل رفتند، از این تعداد حداکثر هشتصد هزار نفر یهودی بودند مابقی افراد همسری یهودی داشتند و یا افرادی بودند که یک سوم یا یک چهارم خونشان یهودی بود.
یهودیان در فدراسیون روسیه
در روسیه امروز یهودیان درتعدادی از سازمانهای عمومی مانند کنگره یهودیان روسیه نمایندگانی دارند که بطور فعال در زمینههای فرهنگی، آموزشی و تجاری شرکت میکنند و در عین حال خود را محدود به چنین سازمانهای یهودی نکرده و در فعالیتهای احزاب و سازمانهای دیگر هم شرکت میکنند. تعداد افراد یهودی در روسیه در دوره پساشوروی به دلیل مهاجرت و پیری جمعیت به ۳/۲ کاهش پیدا کرده است (از بیش از نیم میلیون نفر به ۲۳۰ هزار نفر) که در میان سایر ملیتها یک رکورد محسوب میشود. در بین سالهای ۱۹۸۹ – ۲۰۱۰ تعداد یهودیان روسیه از ۵/۵۷۰ هزار نفر به ۸/۱۵۷ هزار نفر کاهش یافته است که این تعداد در سال ۲۰۱۰ ۱۱/۰% از جمعیت کل روسیه را تشکیل میداد. مسکو سنتپترزبورگ بیشترین تعداد یهودیان را در خود جای دادهاند.
در حال حاضر جمعیت یهودیان روسیه مانند سایر کشورهای شوروی سابق یک دوره کاهش جمعیت گسترده را پشت سر میگذارد. طبق پیشبینی کمیته یهودیان آمریکا که در سال ۲۰۰۰ اعلام شده بود، طی سی سال آینده بیست و سه هزار یهودی، طی پنجاه سال سیصد و دو هزار و تا هشتاد سال دیگر جامعه یهودیان در روسیه بطور کامل ناپدید میشود.
و همچنین طبق پیش بینیهای مراکز تحقیقاتی روسیه اگر روند فعلی باروری و مهاجرت یهودیان تا سال ۲۰۳۰ ادامه یابد حدود ۲۰هزار یهودی در روسیه باقی میمانند که در سال ۲۰۵۰ این تعداد به دو الی سه هزار نفر میرسد و تا ۱۰۰ سال دیگر حتی یک یهودی هم در روسیه باقی نمیماند.
اما یک جامعه شناس روس به نام Р.В рывкина پیشبینی خوش بینانهای ارائه کرده است. او در سالهای ۱۹۹۵ و ۲۰۰۴ دو بررسی جامعه شناسی از وضعیت دیاسپورای یهودیان روسیه انجام داد. به نظر وی یهودیان زندگی بهتری را نسبت به دهه ۱۹۹۰ آغاز کردهاند، مهاجرت کاهش یافته و یهودیان مجددا برای امور تجاری خود به روسیه باز میگردند، تاکنون صدها سازمان جدید یهودی تاسیس شده است و موسسات خیریه یهودیان نیز به سرعت در حال گسترش است که با در نظر گرفتن تمامی این موارد این جامعه شناس معتقد است در آینده شاهد یک احیای قوی قومی- فرهنگی در میان یهودیان خواهیم بود.
البته درست است که تعدادی از مهاجرین یا سایر یهودیان در کشورهای مشترک المنافع به روسیه بازگشتهاند اما تاثیر چشمگیری در میزان دیاسپورای آنها نگذاشته است، زیرا تعداد مهاجرانی که از روسیه خارج میشوند همواره بیشتر بوده است. جدول زیر میزان مهاجرت یهودیان از روسیه به اسرائیل و از اسرائیل به روسیه را نشان میدهد. طبق آمار ارائه شده بالاترین میزان بازگشت به روسیه طی سالهای ۲۰۰۵ – ۲۰۰۹ بوده است که در این حالت هم تنها ۱/۳۰% از افرادی که به اسرائیل مهاجرت کرده بودند به روسیه بازگشتند که مجدد از سال ۲۰۰۹ این روند سیر نزولی خود را آغاز کرد. ثبات سیاسی، اقتصادی، امنیتی، یهودی ستیزی، موقعیت فدراسیون روسیه در صحنه بین الملل از جمله مواردی هستند که برمهاجرت معکوس یهودیان به فدراسیون روسیه تأثیر گذار بودهاند.
نتیجه گیری
پس از تقسیم لهستان، به امپراتوری روسیه سرزمینهایی اضافه شد که تعداد زیادی از یهودیان در آن مناطق سکونت داشتند. در اواخر قرن ۱۹ امپراتوری روسیه دارای بزرگترین جامعه یهودی در جهان بود. در دو بازه زمانی روسیه شاهد بیشترین میزان مهاجرت یهودیان و کاهش دیاسپورای ایشان در سرزمین خود بوده است. نخست در تاریخ ۱۸۸۱ تا ۱۹۰۶ که به دلیل کشتارجمعی و جنگ داخلی دو میلیون یهودی خاک روسیه را ترک کردند و دوم در زمان اتحاد جماهیر شوروی در بازه جنگ جهانی دوم. با اینکه در آستانه جنگ تعداد یهودیان در شوروی در بالاترین میزان خود یعنی بیش از ۵ میلیون نفر رسیده بود اما بعد از جنگ جهانی دوم این تعداد به ۳/۲ میلیون نفر رسید البته عوامل مهم دیگری علاوه بر کشته شدن یهودیان در جنگ در کاهش گسترده این میزان نقش داشتهاند به ویژه افزایش مهاجرت تحت عواملی چون:
· گسترش ایدئولوژی انترناسیونالیسم و تشدید فرآیندهای ادغام سازی
· اوضاع اقتصادی نابسامان
· افزایش آگاهی یهودیان و تمایلات غربگرایانه
· افزایش ازدواجهای مختلط (یهودی با غیر یهودی) و کاهش نرخ باروری
· افزایش مهاجرت زنان یهودی و عدم تشکیل خانواده یهودی
کاهش تعداد یهودیان در دوره پس از اتحاد جماهیر شوروی ادامه روندی بود که در دهه ۱۸۸۰ ترسیم شد که به وضوح در دوره شوروی خود را به نمایش گذاشت. در روسیه پس از اتحاد جماهیر شوروی، دیاسپورای یهودیان تمام نشانههای «ناپدید شدن دیاسپورا» را دارا بود.
اوضاع دیاسپورای یهودیان در فدراسیون روسیه امروزی تا حدی ناامیدکننده شده است. یهودیان سالم، ثروتمند، جوان و بالغ مهاجرت کردهاند. تنها تعداد محدودی از یهودیان مسن، بدون فرزند، فقیر و همچنین افراد در سن قبل از بازنشستگی که پرداخت حقوق بازنشستگی آنها دور نیست و افراد معلول، که نسبتاً در میان یهودیان بیشتر از روسها هستند وجود دارد. در آخرین آمارها اعلام شده است که در نیمه اول سال ۲۰۱۶ ، مهاجرت از فدراسیون روسیه نسبت به دوره مربوطه در سال گذشته ۹ درصد افزایش داشته است که گویا این روند هنوز هم ادامه دارد.
پینوشتها:
۱. черта оседлости: نام منطقهای است که اجازه اقامت دائم یهودیان در آنجا توسط امپراتوری روسیه داده شده بود، اقامت دائم یهودیان خارج از این منطقه ممنوع بود.
۲. کاگال یا قاهال یک ساختار سازمانی حکومت دین سالارانه در جامعه بنی اسرائیل باستان بود، قرنها بعد قاهال نام دولتهای خود مختار یهودیان اشکنازی شد تا آنکه در دهه ۱۸۴۰ از بین رفت.