اخیراً، اثر جدیدی با عنوان The Study Quran، زیر نظر استاد سید حسین نصر به زبان انگلیسی انتشار یافته است. عجالتاً میتوان عنوان اصلی قرآن شناخت و عنوان فرعی تفسیر معاصرانه قرآن کریم را برای آن پیشنهاد کرد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، این اثر حاصل کار گروهی از محققان مسلمان غربی است که زیر نظر استاد نصر به خلق این اثر اقدام کردهاند. آقایان جنردگلی، ژوزف لومبارد و خانم ماریا دکاکه، بخشهایی از این اثر را تالیف کردهاند و هریک از این سه، به نوبه خویش ویراستار مابقی بخشها بودهاند. آقای محمد رستُم نیز در مقام ویراستار با آنها همکاری داشته است.
قرآن شناخت حاصل ده سال تلاش و تحقیق این گروه است. و انتشارات هارپر وان (Harper One) از معتبرترین ناشران آثار دینی، به انتشار آن اقدام کرده است. در قرآن شناخت سه کار انجام شده است. سعی شده که ابتدا ترجمه معتبر و روانی از متن قرآن کریم به دست داده شود. سپس، تفسیر روشمندی بر تک تک آیات نوشته شده است. و در پایان نیز جستارهایی در زمینه وجوه مختلف قرآن کریم به قلم صاحبنظران این حوزه آمده است.
این اثر به شکل آراسته و فاخری، در یک مجلد، به خط ریز و به سبک دانشنامهای، انتشاریافته است. صاحب این قلم به ترجمه و تحقیق در زمینه این اثر همّت گماشته و امیدوار است که آن را در چندین مجلّد در اختیار اهل نظر و علاقه مندان قرار دهد.
درباره پدید آمدن قرآن شناخت
ماجرای تألیف قرآن شناخت، حدود نه سال پیش آغاز شد به هنگامی که انتشارات هارپرسان فرانسیسکو۱ (اینک، هارپروان۲) با من گفتگو کرد و از من خواست تا سر ویراستار اثری باشم که باید The Study Quran نامیده میشد و مکمل The HarperCollins Study Bible، که این اثر معتبر در آن موقع انتشار یافته بود،میبود.
خویش را در برابر بزرگی این کار ناتوان دیدم و ابتدا از قبول چنین وظیفه مهمی امتناع کردم. ولی پس از آنکه تأملات بسیاری در این کار داشتم و دعاها کردم به این نتیجه رسیدم که این کار، مسئولیتی است که خداوند بر دوشم نهاده است، و نمیتوانم از آن شانه خالی کنم، به ویژه زمانی که متوجه شدم که اگر من موافقت نکنم، ممکن است این طرح متوقف شود.
بنابراین با کمال تواضع پذیرفتم؛ به شرط آنکه این تلاش، تلاشی اسلامی باشد[و این اثر به دست مسلمانان تألیف شود] و هر چند که باید به زبانی معاصرانه و بر مبنای عالیترین سطح پژوهشی تألیف شود، ولی نباید میسر تألیف آن بر مبنای مطالب طرح شده در تحقیقات محققان و مستشرقان غربی غیرمسلمان تعیین یا هدایت شود؛ چه اینان، قرآن کریم را بیهیچ حد و مرزی چونان یک سند تاریخی، زبانی یا جامعه شناسانه یا حتی چونان متنی دارای اهمیت دینی بررسی میکنند، ولی آن را کلام خدا و وحی راستین نمیدانند.
در حقیقت این اثر باید مبتنی میبود بر سنت اسلامی کلاسیک با این هدف که خوانندگان را با شیوههای مختلف فهم و تفسیر قرآن از جانب مسلمانان، به مدت پانزده قرن، آشنا کند. به علاوه شرط کردم که در انتخاب ویراستاران و دیگر همکاران هیچ محدودیتی نداشته باشم. همه شرطهایم را پذیرفتند و بنابراین طرح آغاز شد.
به دلایلی که در بالا گذشت، فقط محققان مسلمان را برای همکاری در این کار، انتخاب کردم. در عین حال، نمیخواستم که در کار این اثر هیچگونه حد و مرز مذهبی،نژادی یا جغرافیایی وجود داشته باشد.
این اثر باید جهانْ شمول و در عین حال سنتی، یعنی بیانگر دیدگاههای سنتی میبود و بنابراین تفسیرهای مدرنیستی یا بنیادگرایانهای را که در طی سده گذشته در جهان اسلام انتشار یافته است، در آن جایی نبود.
هدفم این بود که متنی پدید بیاید که نشان دهد مسلمانان در طی تاریخ بلند خویش چگونه فهمی از قرآن داشتهاند و آن مسلمانان که همچنان سنتیاند ـ که البته بیشتر مسلمانان اینگونهاند ـ امروزه چگونه فهمی از آن دارند.
برای این هدف، سه ویراستار برگزیدم که همه آنها آمریکاییاند و همه آنها از دانشگاههای مهم آمریکا مدرک دکترا گرفتهاند و همه آنها تجربه بیواسطهای از جهان اسلام دارند، با علوم اسلامی سنتی آشنایند و به زبان عربی کلاسیک مسلطاند.
به منظور رعایت تنوع، دو مرد و یک زن را برگزیدم؛ دو تن از آنها، جوزف لومبارد و ماریا دکاکه، مسلمان آمریکاییاند که البته ابتدا مسیحی بودهاند و یکی از آنها، جنردگلی، در آمریکا، در یک خانواده مسلمان قفقازی تبار زاده شده است.
در ادامه طرح، پس از آنکه ترجمه متن انجام گرفت و مقالات ویرایش شدند، یک کمک ویراستار، یعنی محمد رُستُم، را نیز به جمع آنان اضافه کردم. او در یک خانواده کانادایی آسیایی تبار(جنوب آسیا) زاده شده است و دارای مدرک دکترا در مطالعات اسلامی از یک دانشگاه معتبر کانادایی است.
از آنجا که باید در این کار گروهی وحدت اثر حفظ میشد، این چهارتن را از میان کسانی که در سالهای گذشته، به نحوی دانشجوی من بودهاند، برگزیدم.
بنابراین، به لحاظ بینش فکری، منظر معنوی و رویکرد تحقیقی، وحدتی در میان ما موجود است و به موجب همین امکان خلق اثری یک دست فراهم شد. این وحدت در ترجمه و تفسیر حاصل شد، واما این نه به دلیل اجباری از جانب من، بلکه به دلیل دیدگاه مشترک ما بود. در هر نوبت با یکدیگر مشورت کردهایم و در موارد اختلاف نظر علمی میان ویراستاران، داور و حَکَمْ نهایی من بودهام. ولی در حقیقت تحقیق ما بسیار هماهنگ از کار درآمده است و این ممکن است در این دوران [سیطره] فردگرایی برای برخی شگفتآور باشد.
حتی با این اوصاف، لازم است کلماتی چند درباره تقسیم کار بنویسیم. هر ویراستار، مسئولیت اولیه برای ترجمه، تحقیق و نوشتن تفسیر بر بخشهای مختلف قرآن را برعهده داشته است. وقتی دستنویس اولیه بخشی از ترجمه یا تفسیر کامل میشد، هر ویراستار با دیگر ویراستاران مشورت میکرد و آنها توضیحات و پیشنهاداتشان را ارائه میکردند. سپس به من داده میشد و من اصلاحات یا اضافات نهاییام را اعمال میکردم.
ترجمه سورهها، به شرح زیر میان ویراستاران اصلی تقسیم شده است: جنردگلی:۳ـ۲، ۹ـ۸، ۲۸ـ۲۲٫ ماریا دکاکه: ۷ـ۱۲،۴ـ۱۰، ۲۱ـ ۱۴٫ جوزف لومبارد: ۱، ۱۳، ۱۱۴ـ ۰۲۹ نگارش اولیه تفسیر، که این نیز با همکاری فراوان میان همه ویراستاران همراه بوده است، برحسب سورهها، به شرح زیر تقسیم شده است: جنردگلی: ۳ـ۲، ۹ـ۸، ۲۸ـ۲۱؛ ماریا دکاکه: ۷ـ۴، ۱۹ـ۱۶٫ جوزف لومبارد: ۱، ۱۴ـ ۲۹٫ محمد رستم: ۱۵ـ۱۰، ۲۰٫
و اما درباره مقالاتر جستارها باید بگویم که من فهرست موضوعاتی را که باید مورد بحث قرار میگرفت در مشورت با ویراستاران طراحی کردم. سپس مؤلفان مقالات را باز هم در مشورت با ویراستان برگزیدم.
با این گزینشها، میخواستم که این اثر حتیالامکان در چارچوب تحقیقات اسلامی سنتی، فراگیر و جهانشمول باشد. بنابراین، محققانی از مکاتب فکری مختلف اسلام و مذاهب فقهی مختلف آن، نه فقط از میان مسلمانان ساکن در مغربزمین، بلکه از میان مسلمانان ساکن در بخشهای متنوع جهان اسلام، برای این کار برگزیدم.
برخی از این نویسندگان، علماء مسلمان و دارای شهرت جهانیاند و برخی دیگر محققان مستعد جوانی هستند که آوازه ایشان در حال گسترش است. شیخ بزرگِ مهمترین پایگاه آموزشی اهل سنت، یعنی شیخالازهر و یکی از آیتاللههای برجسته شیعه در ایران، تا برخی اساتید جوان در دانشگاههای غربی، در نگارش این جستارها، همکاری داشتهاند، من مسئولیت ویرایش نهایی مقالات را پذیرفتم و در مواردی که لازم بود ترجمهها را بررسی کردم و یکی از آنها را که اصل آن به زبان فارسی بود، به انگلیسی برگرداندم.
ترجمه
ترجمه قرآن به یک زبان غربی، تاریخی هزارساله دارد و سابقهاش به ترجمه آن به زبان لاتینی به فرمان پیترمکر م۳ در سده یازدهم، میرسد.
کهنترین ترجمه قرآن کریم به زبان انگلیسی در سده هفدهم، منتشر شد. از آن زمان به بعد، ترجمههای بسیاری به زبان انگلیسی و همچنین به سایر زبانهای اروپایی منتشر شده و در واقع شمار ترجمهها به زبان انگلیسی، در دهههای اخیر، غالباً بهطور فزایندهای، گسترش یافته است.
بیشتر ترجمههای متقدمتر به دست غیرمسلمانان انجام شده و هدف بسیاری از آنها ردّ اسلام بوده است. اما در دهههای اخیر ترجمههای بسیار به قلم خود مسلمانان انتشار یافته است.
در میان این ترجمههای بسیار، برخی دقیقتر از ترجمههای دیگر است، برخی رساتر از ترجمههای دیگر است، ولی هرگز یک ترجمه «رسمی» یا کاملِ یگانه از قرآن، حتی ترجمهای که مورد تصویب علماء مسلمان، مانند علماء دانشگاه الازهر باشد، نه وجود داشته و نه میتواند وجود داشته باشد.
ما در ترجمه خویش به برخی از معروفترین ترجمههای انگلیسی قرآن، مانند ترجمههای یوسف علی، محمد مرمَدوک پیکتال، محمد اسد، آرتور.جی.آربری، علی قلی قرائی و محمد عبدالحلیم مراجعه کردهایم، ولی ترجمه ما برخود متن عربی مبتنی است نه بر هیچ ترجمه قبلی.
به علاوه کوشیدهایم تا ترجمه ما بیشترین تکیهاش بر متن عربی خود قرآن و نه برتفسیرهای بعدی از متنِ عربی آن، باشد و این واقعیت که ترجمه ما، حاصل تلاش گروهی چندین محقق است به ما کمک کرد تا از تمایلات شخصی که غالباً میتواند در روند ترجمه تأثیر بگذارد، بپرهیزیم.
هدفمان این بوده است که اولاً این ترجمه تا آنجا که برای ما در چارچوب مقدوراتِ زبان انگلیسی، امکانپذیر است، دقیق و منسجّم باشد و این همه با توجّه تامّ به «زمینههای معنایی» بسیاری از واژهها، در دو زبان عربی و انگلیسی، زمینههایی که فقط همپوشانی ناقص دارند و کاملاً معادل با هم نیستند، همراه بوده است.
به راستی، تلاش هنگف و ساعات بیشمار صرف شد تا اطمینان حاصل کنیم که ترجمه هم به لحاظ سبک و هم به لحاظ محتوا، از انسجام لازم برخوردار است. در این مسیر صَدها فهرست دست دوم و یک برنامه رایانهای کلان ترتیب دادیم تا بتوان به کمک آنها کاربرد تک واژهها، عبارتها و ریشههای به کار رفته در ترجمه را رصد کرد.
با توجه به ماهیّت زبان قدسی قرآن کریم، کوشیدهایم تا از همه امکانات زبان انگلیسی بهره بگیریم، ولی البته این بهانه نشد تا استفاده از واژگان به روز را از حد بگذرانیم، چندان که ترجمه ما به سرعت از دور خارج شود. همچنین کوشیدهایم تا ترجمه ما، حتیالامکان بلیغ باشد، به این لحاظ که چیزی از بلاغت تقلیدناپذیر متن عربی قرآن، در آن منعکس شود؛ در عین حال میدانیم که متن قرآن، به اعتقاد مسلمانان معجزهای است که هیچ انسانی نمیتواند مَثَل آن را بیاورد و فقط خدا میداند که در این راه، چه مقدار کامیاب بودهایم.
از آنجا که مجال داشتهایم که در[بخش] تفسیر، اصطلاحات یا عبارات نامأنوس در متن قرآن را تبیین کنیم و همچنین محدودههای معنایی وسیعتری را که در آیات قرآن به آنها اشارت رفته است، شرح و بسط دهیم، بنابراین توانستهایم در بسیاری از موارد ترجمههای تحتاللفظیتری ارائه کنیم. به علاوه، ترجمه تحتاللفظی برخی آیات یا عبارات قرآنی، غالباً برای معنادار ساختن تفاسیر سنتی این آیات، که بسیاری از آنها تفسیر روحانیرمعنوی استواری بر مبنای تحلیلهای زبانشناسانه یا نحوی از آیات، عرضه میکنند ضرورت دارد. افزون بر این هنگامی که میکوشیم تا بینامتنیّت پیچیدهای که شاخص سبک قرآنی است، به طور مستوفا به خواننده منتقل شود، شیوه تحتاللفظی ترجمه، مخصوصاً اهمیّت پیدا میکند.
پینوشتها:
۱- Harper SanFrancisco
۲- Harperone
۳- Peter the Venerable.