در جهان امروز هویتهای سیال و سیار پدید آمده؛ لذا توصیفی که امروز از جهان میکنند، حاکی از یک بیخانمانی است. رویکرد به دعا در این مقطع، توجه به خانمان است؛ یعنی توجه به اینکه بیپناه نیستیم، روح دعا بهمثابۀ ملجأ و پناهگاه است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، حجتالاسلام حسن خیری، رئیس انجمن مطالعات اجتماعی حوزۀ علمیه و مسئول پژوهشکدۀ علوم اجتماعی و انقلاب دانشگاه آزاد اسلامی است. وی دارای دکترا در رشتۀ جامعهشناسی است و کتاب «دین، رسانه و ارتباطات اجتماعی» یکی از آثار تألیفی اوست که توسط پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی منتشر شده است.
آیا اساساً دعا و زیارات در دین، یک کنش اجتماعی دینی است یا یک کنش فردی محسوب میشود؟
هم کنش فردی و هم کنش اجتماعی است. در هر صورت مقولۀ دعا ایجاد ارتباط است؛ یعنی یک رابطهای را با غیر خود برقرار میکند و درواقع گفتوگو و درخواست و مسئلت است؛ بنابراین خود را در مواجه با دیگری میبیند و از او استدعا دارد و احساس میکند بیپناه نیست، درواقع در یک شبکۀ گستردهای از ارتباطات و تعاملات قرار دارد و موردتوجه است. اگر از این منظر نگاه کنیم یک کنش فردی و طبیعتاً تعامل با خود هم هست؛ یعنی یک گفتوگوی درونی و تعامل درونی است که گاهی مواقع تحت عنوان «نفس لوامه» هم مطرح میشود که انسان خود را ملامت میکند و راهبردی برای خود دارد. از این حیث هم یک ارتباط تعاملی و هم ستیزگری با خود محسوب میشود. ارتباط و ستیزی که بین هوای نفس بهعنوان غرایز و خواهش مادی انسان و فطرت انسان بهعنوان بُعد خداجو و تعالیبخش ارزشهای انسانی قرار میگیرد. پس انسان در درون خود با خودش مرتبط است و با خود ارتباط دارد و گاهی مواقع خود را تشویق و گاهی خود را تنبیه میکند که تحت عناوین مختلفی در مباحث اخلاقی و تربیتی مطرح است؛ مانند محاسبۀ نفس و مراقبه و مواخذۀ نفس و امثالهم. اینها نشان میدهد ما با خود در حال کنش هستیم و رفتار هدفمند آگاهانه داریم.
داستانهای فراوانی در وصف منش، رفتار و اخلاق شیخ عباس قمی بیان شده است. آقا بزرگ تهرانی از دوستان و ارادتمندان شیخ عباس، وی را مثال بارز انسان کامل و مصداق فردی عالم فاضل و زیبندۀ صفات عالیه مانند حسن خلق و تواضع معرفی میکند. وی همچنین میگوید شیخ عباس از غرور و شهرتطلبی دوری میجست و زندگی زاهدانهای داشت. من در مدتی که با او بودم، انس گرفتم و جانم با جان او درآمیخت. به گزارش دوانی، شیخ عباس قمی با تهیدستی و نبود امکانات به نگارش آثار متعدد ادامه میداد.
مهمترین کنش ما، کنش با خود است؛ یعنی اگر توانستیم خود را بشناسیم، شناخت به نفس خود داشته باشیم، مراقبت نفس کنیم و محاسبۀ نفس و مراقبۀ نفس داشته باشیم، در فرآیند بیرونی و تعاملات و تضاربهای بیرونی موفق خواهیم بود. این شبکۀ تعاملی و تضاربی ریشه در درون انسان دارد. این حرب و سلم اساساً به ریشۀ اصلی، یعنی کنش فردی بازمیگردد. اگر این حرب و سلم همانطوری که به ما گرا داده شده و به آن هدایت شدیم، اگر مطابق با آن، با خود رفتار کردیم و خود را شناختیم، آنوقت میتوان خدا را شناخت و کارها هموار میشود. در مقابل، ستیزهخواهی و جنگافروزیها و کینهها و حسادتها چه در رفتار و مناسبتهای خرد بین افراد و چه در سطح نظامات اجتماعی و کلان و دارالایمان و دارالکفر و امثال اینها که تبلور آنها در تولی و تبری و امر به معروف و نهی از منکر و در یک کلام جهاد اصغر است.
ما در این شبکۀ کنشیِ گسترده هستیم؛ یکی کنش با خود است و یکی کنش با اطرافیان و کنش نسبت به طبیعت است. در این تعاملات وقتی نگاه میکنیم که همهچیز دارای هدف است و عبث آفریده نشده است، تو هم مسئول هستی، تو هم امین هستی، همۀ نعمتها و موهبتهایی که خداوند در اختیار قرار داده است، برای استفادۀ درست است و بعد هم حساب و کتاب وجود دارد و اگر به شما حقوقی داده شده است که اعم از حق حیات و حقوق دیگر انسانی است، حق طبیعت، حق غرایز و حق فطرت داده شده در مقابل تکلیفی هم قرار داده شده است. طبیعتاً این دو روی سکۀ حق و تکلیف، انسان را در یک شبکۀ گستردۀ معارفی قرار میدهد که موضوع استخلاف است؛ یعنی انسان خلیفه میشود و توجه به این دارد که جانشین خداوند است و باید خود را متخلق کند و مسئولیتپذیر باشد و خود را از غیرخدا رها کند.
این رهایی از غیرخدا اساساً به کنش فردی برمیگردد؛ اما منتهای آن در کنش بیرونی است؛ انسان وقتی آزاده شد، طبیعتاً در بیرون هم آزاده خواهد بود و استعمار و استکبار و دشمنان بیرونی نمیتوانند بر او غلبه یابند.
در دعاها این مضامین وجود دارد. دعا فقط جنبۀ مطالبهگری و سؤال از خدا نیست. روح دعا، روح معرفتی است؛ یعنی انسان را در این حریم قرار میدهد که: شما انسان و شریف هستی و میتوانی ارتباط با قدرت مطلق داشته باشید و واسطههایی وجود دارد که آنها هم میتوانند به شما کمک کنند و واسطۀ فیض الهی شوند چون بزرگ هستند و آبرومند هستند و شما هم میتوانید بهاندازۀ سعۀ خود آبرومند شوید و دستگیر دیگران شوید؛ یعنی در یک سیستم تودرتو قرار میگیرید.
این شبکۀ پیچیده معارفی است که زندگی اجتماعی ما را شکل میدهد و آن زمان میگوید اگر دعای پدر و مادر باشد، عاقبتبهخیر میشویم، سعی میکنیم در تعاملات دل پدر و مادر را بهدست بیاوریم.
لذا دعا را اینگونه میبینیم که میتواند سبک زندگی انسانی برای ما به همراه داشته باشد؛ هم از جهت مضامین و هم از جهت محتوا. توجه به این مضامین ما را بهسمت ارزشهای انسانی و اسلامی میکشاند و امیدبخش است و هم محتوای دعا موضوعیت دارد و آثار و برکاتی دارد؛ همانند قرصی است که انسان میخورد، چه خود بداند و چه نداند اثر طبیعی خود را دارد. خود دعاها آثار دارد ولو اینکه انسان خیلی حضور ذهن نسبت به آنها نداشته باشد. خود ذکر اثرگذار است و اگر با حضور قلب و با معرفت باشد که دو چندان میشود و اثربخشی آن حاصل میشود. این مناسک یک چیز اعتباری و قراردادی نیست و اثرگذار است. طبیعتاً اگر انسان حضور قلب داشته باشد و در این مضامین واکاوی کند و در سیر انفس قرار میگیرد و اسما را طی میکند، به جاهایی میرسد و خدا را میبیند. یعنی آنوقت میگوید خدایی که من نبینم عبادت نمیکنم و اگر پردهها برداشته شود، چیزی بر یقین من افزوده نمیشود و مصداق اتم انسان کامل میشود که آنجا است که در دعاها و زیارات و امثال اینها سراغ اینها را بگیریم.
در همین شبکۀ درهمتنیده و پیچیدهای که بیان کردید چه نسبتی میتوانیم بین دعا با هویت شیعه برقرار کنیم؟
در شیعه به انسانشناسی توجه شده است و در انسانشناسی ابعاد وجودی انسان موردتوجه قرار میگیرد. طبیعتاً وقتی انسان با این معارف آشنا شد و احساس پوچی نکرد و معرفت در او ایجاد شد و احساس همراهی با دیگران کرد و به قدرت خدا توجه کرد و به پوچی قدرتهای غیر خدا توجه کرد آن زمان همانند جبل راسخ در برابر شیاطین است. کسی میشود که توجه به تکلیف خلیفهاللهی دارد و زیر بار ظلم نمیرود و لذا آدم مجاهدی است، آدمی است که در تعاملات اجتماعی خودِ خدا را در نظر دارد. در دعا عقلانیت میبینیم. در ادبیات ما هست که عقل و حیا و دین همزاد هم هستند؛ درواقع حیا جنبۀ اجتماعی آن است. اینها انسان و سبک زندگی آن را معنادار میکند.
با این فضایی که نسبت به آثار فردی و اجتماعی ادعیه و زیارت فرمودید، به نظر شما انتشار کتابی همانند مفاتیحالجنان چه نقشی در تقویت این جنبه از دینداری مردم داشته و چگونه توانسته جای خود را در جامعه باز کند؟
شرایط اجتماعی خیلی مهم است که انسانها را به سمت یک پدیدهای سوق دهد، مخصوصاً آنجایی که احساس دگرگونی و تحول و امثال اینها اتفاق میافتد و سرگردانی انسان بیشتر میشود، احساس بیپناهی و اینکه باید به جایی پناه ببرد بیشتر میشود. تحولات امروز اینطور است، درواقع هویتهای سیال و سیار اتفاق افتاده است و لذا توصیفی که امروز از جهان میکنند، یک بیخانمانی است.
رویکرد به دعا توجه به خانمان است؛ یعنی توجه به اینکه بیپناه نیستیم. روح دعا و رفتن بهسمت دعا به معنی ملجأ و پناهگاه است. لذا جنبههای مناسکی دین، امروز برجسته است. جنبههای مداحی، زیارت، امثالهم برجسته است. این بهخاطر شرایط اجتماعی است که امروز بیشتر میطلبد؛ لذا طبیعی است که دعا در متن مناسک دینی بیشتر از گذشته بیاید. در این شرایط کتابهای مختلفی بوده است و کتاب مفاتیح الجنان که منتشر شد، توانست بر بستر این نیاز اجتماعی، انس بیشتری بین مردم و ادعیه برقرار کند.
در زمان رضاخانی که بعد از یک قحطی سنگین آمده و گرفتاریهایی که در نظامات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی اتفاق افتاده است، این شرایط قطعاً در گرایش مردم بهسمت دعا تأثیرگذار بوده است.
دربارۀ شخص شیخ عباس قمی باید توجه کنیم که یک بخش عمدهای از تأثیر این کتاب و موفقیت آن معلول آن خودسازی و روح معنوی خود شیخ عباس و اخلاص است که این کتاب گرفته است و بخشی هم شرایط زمانه است و بخشی هم مدیریت این کتاب است که آدم احساس میکند چیزهایی که میخواهد -با سلایق مختلف- میتواند در این کتاب پیدا کند. البته تلاش شد پالایشی صورت بگیرد. برخی سوءتفاهمهایی که در برخی مضامین وجود دارد، بهنوعی کم شود؛ ولی مفاتیح، مفاتیح است و دومی ندارد.