درک کودتای ارتش در برمه برای بسیاری از غربیها سخت است؛ چرا ژنرالها وارد عمل شدند وقتی به طور موثر از سال ۲۰۱۱ کنترل کشور را در دست داشتند؟ چرا علیه رهبر غیر نظامی، آنگ سان سوچی کودتا کردند، در حالی که او با بسیاری از برنامههای آنها کنار آمده بود و از عملکرد ارتش درباره مسلمانان روهینگیا دفاع کرده بود؟
ردنا (ادیان نیوز) – وقتی سخن از کشوری مانند برمه به میان میآید، این تصور که حکومت نظامی خودکامه است، پس بد است و مخالفان آن دموکراتیک هستند پس خوبند، تصوری سادهانگارانه است. آنچه در چنین دیدگاهی مغفول میماند این است که بودیسم برمه برای سالهای متمادی برداشت متفاوتی از حکومت خوب در مقابل حکومت بد ارائه داده است.
اینگرید جوردت، متخصص دین و سیاست در برمه، در مقالهای، تعامل دینامیک دین و قدرت سیاسی در دولت سنتی برمه و نحوه عملکرد آن را در چند وقت اخیر توضیح می دهد.
به طور خلاصه، آیین بودایی برمه مشروعیت سیاسی را ناشی از گونهای از قدرت معنوی به نام هپون میداند. راهبان و افراد دارای نظم رهبانی(سانگا) هپون را از طریق انصراف دادن از سیاست و ترک چیزهای دنیوی به دست میآورند. سیاستمداران، مانند افراد دیگری که خارج از سانگا هستند، این قدرت را از طریق حمایت از سانگا به دست میآورند که به صورت نمادین شامل غذا ریختن در کاسه راهبان است. در این سیستم که جوردت آن را “سلطنت کارمایی” مینامد، هپون چیزی است که یک حاکم خوب (قانونی) را از یک حکومت بد (نامشروع) متمایز می کند.
هرچند راهبان باید غیرسیاسی باشند، حق این را دارند که برای حمایت از تعالیم بودا اقدام کنند. آنها این کار را با امتناع از پذیرش کمکهای غذایی از کسانی که معتقدند آموزههای بودا را نقض کردهاند، انجام میدهند. آنها با برگرداندن ظرف، هپون را از آن افراد دریغ میکنند. این همان اتفاقی است که در سال ۲۰۰۷ ، در جریان اعتراضات مردمی به حذف بی دلیل یارانه های سوخت توسط دولت نظامی رخ داد.
پس از سرکوب وحشیانه چند صد راهبی که براساس آموزه تسکین درد و رنج انسان (که یک آموزه اصلی بودایی است) به تظاهرات پیوسته بودند ، ده ها هزار راهب با راهپیمایی در خیابان ها و در حالی که کاسه هایشان را زیر و رو کرده بودند، به این حمله اعتراض کردند. پس از آن رهبر دولت مشروعیتش را از دست داد و در سال ۲۰۱۱ از سمتی که از سال ۱۹۹۲ کسب کرده بود، استعفا داد.
ارتش برمه از آنچه رخ میداد راضی نبود، بنابراین همان سیاستی را در پیش گرفت که رهبران میانمار پیش از آن نیز در شرایط مشابه انجام داده بودند. راهبانی که هپون را از آنها دریغ کرده به راهب دروغین متهم و راهبانی که حامی آنها باشد را جایگزین کردند. مثلا رهبری کارزار ارتش علیه روهینگیا را یکی از این راهبان جایگزین بر عهده گرفت و آن را در افکار عمومی تلاش برای حفاظت از بودیسم از نفوذ و قدرت مذهبی بیگانه مطرح کرد.
با این حال مفاهیم دموکراتیگ برای برمه چیز ناشناختهای نیست. تلاش برای دموکراسی و حقوق بشر در این کشور به ویژه در سال ۲۰۰۷ از سوی جوانان به ویژه برخی راهبان شکل گرفت. با این حال آنگ سان سوچی، پرچمدار آنها پس از روی کار آمدن سعی کرد از حد مشخص شدهای پا فراتر نگذارد. او در جایگاه رهبر حزب اتحادیه ملی برای دموکراسی، ۱۵ سال را در حبس خانگی گذراند؛ حزبی که اکثریت آراء را در انتخابات ۱۹۹۰ به دست آورد ولی ارتش پیروزی آن را نپذیرفت.
از نظر جوردت نظام قانونی نظامی- غیرنظامی که پس از روی کار آمدن و پیروزی سوچی در برمه شکل گرفت، برای ارتش و رهبر آن ژنرال مین اونگ هلانگ شکل غریبی داشت که به مذاق آنها خوش نمیآمد. بنابراین ژنرال تلاش خود را برای تغییر اوضاع به اشکال مختلف آغاز کرد. از جمله آنکه برای کسب هپون به راهبان و معابد مختلف کمک کرد و از رهبران رهبانی مشورت گرفت. او حالا پس از کودتا به دنبال جا انداختن این موضوع است که همه کشور چه نیروهای الهی و چه مردمی با او هستند؛ چراکه او حاکم مشروع در سیستم سنتی کشور است. باید دید که آیا سنگا پشت سر او خواهد ایستاد یا نه؟
همچنین گسترش شبکههای اجتماعی و بالا رفتن آگاهی جوانان برمه دیگر پذیرش کودتا با چنین دلایلی را سخت کرده است. به عقیده جوردت قطعا از اهمیت بودیسم در برمه کاسته نخواهد شد، اما مفهوم اقتدار سیاسی معنای جدیدی یافته است و جوانان به دنبال شکل دادن به کشوری هستند که گروههای مختلف فارع از تفاوتهای دینی، نژادی، سنی و جنسیتی بتوانند در حکومت نقش داشته باشند.