بهنام مرادیان، نویسنده و پژوهشگر زرتشتی است. وی دانشآموخته رشته اقتصاد از دانشگاه علامهطباطبایی است و به گونه خودآموخته در زمینه دین و فرهنگ زرتشتی در جهان امروز به پژوهش میپردازد. مرادیان تاکنون علاوه بر نوشتارهای گوناگون در نشریهها و وبگاههای گوناگون، تاکنون پنج کتاب نوشته است. آخرین کتاب او، «نگرشی بر دین زرتشتی» نام دارد که در اسفند ۹۹ توسط نشر برسم منتشر شده است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، نوروز با همه زیباییهایش از راه رسید. عیدی که برای ایرانیان، فارق از هر قومیت و دین و مذهبی، رنگ و بوی شادی دارد. همزمان با این عید باستانی، با «بهنام مرادیان» یکی از پژوهشگران زرتشتی درباره جایگاه دینی و اعتقادی این آیین به گفتگو نشستیم.
او به گونه خودآموخته در زمینه دین و فرهنگ زرتشتی در جهان امروز به پژوهش میپردازد. مرادیان علاوه بر نوشتارهای گوناگون در نشریهها و وبگاههای گوناگون، تاکنون پنج کتاب نوشته است. آخرین کتاب او، «نگرشی بر دین زرتشتی» نام دارد که در اسفند ۹۹ توسط نشر برسم منتشر شده است.
مرادیان معتقد است نوروز بیش از آنکه یک جشن زرتشتی باشد، یک جشن باستانی است که با باورهای زرتشتی گره خورده است.
نوروز در آیین زرتشتی چه جایگاهی دارد؟
نوروز، در دستهبندی جشنهای ایرانی- زرتشتی، یک جشن سالیانه است؛ یعنی سالی یکبار برگزار میشود. جشنهایی هست که ماهیانه برگزار میشود و یا بازه زمان بندی دیگری دارد، اما نوروز سالیانه است.
جشنهایی مانند نوروز، سده و مهرگان بنیادهای کلی جشنهای ملی را دارند، ولی در بستر فرهنگ دینی زرتشتی هم عناصری در آنها وجود دارد؛ چون دین زرتشتی در بستر تاریخی و جغرافیایی ایران به وجود آمده و یک درهم تنیدگی در نمادهای جشنها و آیینهای ایرانی باستان و زرتشتی وجود دارد.
شما نوروز را یک آیین ملی ایرانی می دانید تا یک آیین زرتشتی؟
دین زرتشت در بستر جغرافیایی فرهنگ ایرانی پدید آمده و گاهی تفکیک اینها از هم دشوار میشود. بخواهیم از منظر اسطورهای نگاه کنیم و بگوییم از چه زمانی نوروز شروع شده است، کار دشواری است. مستنداتیهایی وجود دارد که میگوید هخامنشیان به طور باشکوه نوروز را برگزار میکردند و یکی از کاربردهای تخت جمشید برگزاری نوروز بوده است. پیشینه دین زرتشتی هم از کمی پیش از دوره هخامنشی تخمین زده میشود. ولی آنچه در مجموع وجود دارد اینست که نوروز در نهایت یک جشن ایرانی است.
عناصری را که میتواند جایگاه دینی جشن نوروز را تبیین کند چیست؟
جدای آن بستر ملی که جشن نوروز دارد عناصری از فرهنگ زرتشتی هم در آن هست؛ مهمترین نکتهای که میتوان به آن اشاره کرد این است که این جشن در نخستین روز سال برگزار میشود، این روز که نخستین روز ماه هم هست، روز اورمزد و فروردین است. در گاه شمار زرتشتی هر ماه سی روز دارد و هر روز ماه هم یک اسم دارد. نخستین روز هر ماه اورمزد یا هرمزد نام دارد. یعنی همان نام خداوند یا اهورامزدا. همانگونه که در ادیان توحیدی هر چیزی با نام خدا شروع میشود، در گاه شمار زرتشتی هم، هر سال و هر ماه با نام خداوند آغاز میشود. نوروز جشن آغاز سال است که دقیقاً در همین روز هم برگزار میشود. شاید علت اینکه ما نوروز را به عنوان مهمترین جشن ایرانی می دانیم به همین دلیل است؛ این پیوند خاص آسمانی و الهی ویژگی بارز نوروز است.
نکته دیگر اینکه این عید با بهار و نوزایی طبیعت همزمان است. این موضوع یکی از مفاهیم خاص زرتشتی به نام فِرَشَه را بازنمایی میکند. این واژه به معنای تازگی و تازه شدن جهان است. یعنی هر فردی وظیفه دارد جهان پیرامون خود را نو کرده و آن را بهبود دهد.
همزمان شدن جشن نوروز و بهار طبیعت نوعی جایگاه نمادین برای یادآوری این نکته دارد که طبیعت بعد از یک دوره خاموشی دارد زندگی را شروع میکند. این یک نوع بیان نمادین حرکت به سمت نوگردانی است.
نکته دیگر بحث آیینهایی است که در نوروز اجرا میشود. این آیینها هم نوعی مفاهیم بنیادین را به ما القاء میکنند. این آیینها از پیش از نوروز شروع میشوند. رایجترین آنها همان خانه تکانی است که ما عادی از کنار آن عبور میکنیم. شاید از نظر عادی یک نظافت ساده باشد، اما این بخشی از یک آیین و سنت بزرگتری است و با سنت «آتش بام کردن» همراه میشود. فرم دگرگون شده آن چهارشنبه سوری است که البته خیلی با آن فاصله دارد.
در خانه تکانی خانوادهها پیش از نوروز شروع به تمیز کردن خانهها میکنند. آتش بام کردن به این صورت است که در سحرگاه نوروز و قبل از شروع اولین روز سال و قبل از اینکه خورشید اولین روز سال جدید طلوع کند، آتشی بر بام خانهها روشن میشود. این آتش، تصویری از بدرقه روان یا فروهر درگذشتگان است. در اسطورههای زرتشتی آمده که ۱۰ روز مانده به نوروز، روان درگذشتگان به نزد خانوادههای آنها بر میگردد. مفهوم این نوع خانه تکانی از دو جهت قابل برداشت است، یکی به جهت زندگی مادی، که سال جدید را با خانه تمیز آغاز میکنیم، و یکی به جهت آسمانی که داریم آماده میشویم برای میزبانی از روان درگذشتگان.
در آن فرایند آتش بام کردن، روان درگذشتگان بدرقه میشود. درگذشتگان در آستانه سال کنار خانوادهها هستند و با آغاز نوروز به جهان غیرمادی برمی گردند و زندگان و باشندگان جهان مادی به زندگی عادی خود ادامه میدهند. در عین حال آن آتش به نوعی استقبال از سال جدید هم هست. یعنی نوعی پیوند با جهان مادی را هم در بر دارد.
این عید، نسبت به سایر اعیاد ایرانی چه جایگاهی دارد؟
آیینهای ایرانی-زرتشتی یک مجموعهای از خاستگاههای در هم تنیده دارند. جایگاه نجومی، جایگاه اسطورهای و جایگاه اخلاقی را میتوان در آیینهای مختلف تشخیص داد. از نظر گاهشمارانه، نوروز آغاز گاه شمار خورشیدی و زرتشتی است. با وجود اختلافاتی که بین گاه شمار زرتشتی و خیامی یا جلالی که بین ایرانیان استفاده میشود وجود دارد، روز نوروز بین هردو گاه شمار، ثابت است و این مصادف با اعتدال بهاری است.
لایه دوم لایه اسطورهای است؛ یعنی خوانش تاریخی که جامعه ایرانی از دوران کهن و پیشاتاریخی خود دارد. از این نظر نوروز به زمان جمشید پادشاه اسطورهای ایران برمی گردد. او هم باز یک پیشینه ایرانی-زرتشتی دارد. به این معنا که جمشید کسی است که اولین نشانههای جدی تمدن ایرانی را نمایندگی میکند و ساختار اجتماعی و سیاسی ایران را مفهوم بندی میکند.
روز هورمزد یا اورمزد از اولین روز سال، روز پیدایش نوروز به وسیله جمشید است. وقتی شاهنامه را میخوانیم میبینیم که فردوسی میگوید نوروز یک جشن شادباش تمام دستاوردهای تمدنی است که جمشید و به طور عام تمدن ایرانی به دست آورده است. وقتی جمشید پادشاهی خود را آغاز میکند صنعت نساجی و آهنگری و پوشاک و عناصر کلیدی یک تمدن را پدید میآورد. نوروز نماد پیدایش و شکل گیری آن مفهوم ایران و تمدن ایرانی است.
در حوزه باوری و اخلاقی هم عناصری مانند نگاه به زندگی و اهمیت نوشدن و پویایی و پیوستگی را داریم.
مهمترین مناسک زرتشتیان در این عید چیست؟
آیینهای نوروزی به دو گروه پیشانوروز و آیینهای نوروزی تقسیم میشود. کلیدیترین آیینهای پیشانوروز همان خانه تکانی و آتش بام کردن هستند. این آیینها با آخرین دوره از آیین گاهنبار همزمان میشود که شش بازه پنج روزه در طول سال برگزار میشود و آخرین دوره برگزاری آن در طول یک سال، بازه پنج روزه آخر سال است.
در سفره نوروزی که برگزار میشود، جدای از آن لایه متداولی که هفت سین خوانده میشود، عناصر دیگری هم وجود دارد که هرکدام نمادی از یک مفهوم در جهان بینی زرتشتی هستند که به آن امشاسپندان میگویند. امشاسپند را شاید بتوان معادل فرشته در ادیان دیگر دانست. در دین زرتشتی یک خدای یگانه به نام اهورامزدا وجود دارد. این خدا مجموعهای از فرشتگان یا فروزهها را نزد خود دارد که به آنها امشاسپندان گویند. یعنی جاودانان افزاینده یا جاودانان زندگی بخش.
چیزهایی که بر سر سفره نوروز هست هرکدام نماینده یک امشاسپند است. شمع یا آتشی که بر سر سفره وجود دارد نماد اردیبهشت امشاسپند است. معمولاً چیزی از لبنیات هم هست که نماد وهمن یا بهمن امشاسپند است. سکهای که وجود دارد، جدای از بحث سین در هفت سین، نماد شهریور امشاسپند هست. سفرهای که به رنگ سبز هست، نماد اسفند یا سپندارمز است. گیاه یا سبزهای که وجود دارد نماد امرداد است و آب یا هرنوع نوشیدنی دیگر نماد خرداد است. این فروزه های آسمانی یا همان فرشتگان، به نوعی نگهبان یک چیزی در طبیعت هستند. مثلاً اردیبهشت نگهبان آتش است، خرداد نگهبان آب است و امرداد نگهبان گیاه است. در سفرههای زرتشتی یک نمادی از این فروزه ها قرار میگیرد. کسانی که پیرامون سفره هم هستند، خودشان نماد سپنتامینو یا مینوی افزاینده هستند.