حجت الاسلام والمسلمین دکتر «علی اکبر بدیعی» رئیس سابق مرکز اسلامی هوستون آمریکا و مدیرکل فعلی اروپا-آمریکای مجمع جهانی اهل بیت(ع) یادداشت زیر را قلمی کرده است.
ردنا (ادیان نیوز) – حجت الاسلام والمسلمین دکتر «علی اکبر بدیعی» رئیس سابق مرکز اسلامی هوستون آمریکا و مدیرکل فعلی اروپا-آمریکای مجمع جهانی اهل بیت(ع) یادداشت زیر را قلمی کرده است:
یکی از احادیث پر محتوای رسول خدا(ص) که در مناسبت های مختلف خوانده می شود حدیثی است معروف به “حدیث ثقلین”. فکر می کنم اولین باری که این حدیث را شنیدم سال چهارم دبیرستان بود که معلم محترم بر سر تلفظ ثقلین با خودش کلنجار می رفت!
بنا بر شواهد تاریخی، رسول خدا(ص) این حدیث شریف را در مکان ها و زمان های مختلفی به مردم متذکر شده اند؛ هم در اوایل بعثت و هم در روزهای آخرین حیات با برکت شان در حجه الوداع. متن حدیث از این قرار است:
« إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِّی فِیهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا».[۱]
ترجمه: همانا من در میان شما دو چیز سنگین و گران میگذارم، که اگر بدانها چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: کتاب خدا و عترت من أهل بیتم، و این دو از یکدیگر جدا نشوند تا در کنار حوض کوثر بر من درآیند، پس بنگرید چگونه پس از من در باره آن دو رفتار کنید، آگاه باشید که این (یعنى تمسک به عترت) آب خوشگوار و شیرین است پس بیاشامید، و آن دیگر (یعنى روى برتافتن از ایشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهیزید.
به نظر می رسد که از این حدیث شریف می توان برداشت های مختلفی کرد؛ از جمله:
۱. قران کریم و عترت پیامبر – یعنی همان امامان معصوم (علیهم السلام) – دو بال سعادت انسان اند و تا زمانی که انسان به هر دوی اینها متوسل شود و خود را بی نیاز از یکی از آنها نداند گمراه نخواهد شد.
بنابراین چه کسانی که گفتند “کتاب خدا ما را بس است” و چه کسانی که “سعادت خود را تنها در اظهار دوستی با اهل بیت دانستند” هر دو گمراه اند.
۲. جور دیگر فهم این حدیث را می توانیم “فهم انقلابی” بنامیم. یعنی حدیث را اینگونه تفسیر کنیم که: رمز سعادت بشر برخورداری از بهترین قانون (قرآن) و بهترین مجری (عترت) است. تا زمانی که بهترین مجری – یعنی مجری معصوم که دستی به آسمان دارد – نباشد تا این بهترین قانون – که از ناحیه خدا برای سعادت دنیا و آخرت بشر نازل شده است – را اجرا نماید، بشر به آرمان شهر سعادت خود دست نمی یابد.
از این حدیث وجود امام عصر (علیه السلام) را نیز می توان اثبات کرد؛ زیرا پیامبر اکرم(ص) می فرماید قرآن و فردی از عترت همیشه در میان شما هستند و در روز قیامت در کنار حوض بر من وارد می شوند. وجود و حضور قرآن واضح است؛ پس فردی از عترت نیز یا “ظاهر و مشهور” و یا “غایب و مستور” در میان امت هستند و سر انجام دست بشر را خواهد گرفت و او را از سنگلاخ های ضلالت گذر خواهد داد و به مدینه آرزوهایش خواهد رساند.
اما سؤال اینجاست که: بهترین قانون (قرآن) به همراه بهترین مجری (امام زمان) چگونه بشر را به سعادت دنیوی و اخروی رهنمون می گردند؟
بی تردید اجرای خوب بهترین قانون نیازمند وجود انسان های شایسته است؛ و الا در زمان های زیادی از تاریخ اسلام، قرآن و امام معصوم کنار هم بوده اند؛ اما به دلیل عدم وجود انسان های شایسته، جامعه اسلامی به صلاح و سعادت نرسید. از اینجا می توان ادعا نمود که حرکت اصلاحی بزرگ امام عصر (علیه السلام) – که خود جراحی عظیمی به بزرگی همه عالم است – با “اصلاح انسان” و با محوریت انسان آغاز خواهد گردید نه با جنگ و خونریزی به تنهایی. زیرا جزء اصلی در تشکیل اجتماع صالح انسانی خود انسان است. انسان محور اصلی برنامه ریزی ها , قوانین و دیگر مسایل جامعه بشری است. بدیهی است اگر خود انسان اصلاح نگردد و اصلاحات از درون وجود او صورت نگیرد چگونه می توان به برون جامعه سرایت داد.
اقتصاد, سیاست, اخلاق و نظم و بی نظمی همه به انسان باز میگردد. لذا مقدمه واجب هر اصلاحی, اصلاح خود انسان خواهد بود. بهترین برنامه ها باید بدست انسان های شایسته صورت گیرد و الا اگر بهترین برنامه و بهترین رهبری وجود داشته باشد اما مجریان میانی و عموم جامعه شایستگی لازم را نداشته باشند این برنامه به اهداف خود نخواهد خواهد رسید و ناکام می ماند. حدیث ثقلین لب مطلب را بیان فرموده است که بهترین قانون توسط بهترین مجری بایستی اجرا گردد تا سعادت هر دو جهان را به همراه داشته باشد و رکن سوم این سعادت خود انسان است که هم ارسال انبیا و هم انزال کتب الاهی برای هدایت او بوده است.
این مطلب را از این آیه شریفه نیز می توان فهمید که: ﴿ لَقَدْ أَرْسَلْنٰا رُسُلَنٰا بِالْبَیِّنٰاتِ وَ أَنْزَلْنٰا مَعَهُمُ الْکِتٰابَ وَ الْمِیزٰانَ لِیَقُومَ النّٰاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَ مَنٰافِعُ لِلنّٰاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللّٰهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللّٰهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ﴾ [۲]
ترجمه: ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانى) و میزان (شناسایى حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛ و آهن را نازل کردیم که در آن نیروى شدید و منافعى براى مردم است، تا خداوند بداند چه کسى او و رسولانش را یارى مى کند بى آنکه او را ببینند؛ خداوند قوىّ و شکست ناپذیر است!
پس سه عنصر برای رستگاری جامعه لازم است:
1. “رسل” یا مدیر و مجری خوب؛
2. “بینات” قانون خوب؛
3. “الناس” انسان خوب.
در نتیجه ساختن انسان و پرورش و رشد انسانیت انسان و تربیت اصولی او مقدمه اصلی تشکیل هر نظام صالحی است. و این موضوع هدف اصلی همه مصلحان الاهی بوده است.
امام مهدی(عج) حرکت بزرگ خود را از این نقطه آغاز خواهد نمود تازمینه اجرای دیگر برنامه های او همانند امنیت، رفاه، عدالت، مهرورزی و صلح جهانی فراهم گردد. این ادعا زمانی رنگ حقیقت به خود می گیرد که روایاتی از حضرات معصومان در تأیید آن بیابیم.
به عنوان نمونه امیر مؤمنان علی (علیه السلام) می فرمایند: «لَو قَد قَامَ قائمُنا لأَنْزَلَتِ السَّماءُ قَطْرَها و لأخْرَجَتِ الأرضُ نَباتَها و لَذَهَبتِ الشَّحْناءُ مِن قلوبِ العِباد…»[۳]. یعنی: اگر قائم ما قیام کند، آسمان برکت هاى خود را فرو مى ریزد و زمین گیاهانش را مى رویاند و کینه و دشمنى از دلهاى بندگان رخت برمى بندد…
زیرا کینه توزی ریشه در سرشت شیطانی دارد و خود زمینه بیشترین ناسازگاریهای اجتمایی است که ناشی از پایین بودن سطح فرهنگ اجتماعی است. با رشد و تکامل عقل, کینه ها به محبت و دوستی تبدیل می شود و سرانجام شهر آرزوهای انسان به حقیقت می پیوندد.
در جامعه اصلاح شده و تکامل یافته مهدوی مردم از مال اندوزی پرهیز می کنند و به ظلم و ستم مالی و تجاوزهای اقتصادی دست نمی زنند و با ربا و احتکار و گرانفروشی و کم فروشی بیگانه خواهند بود.
رسول گرامی اسلام(ص) در باره انسانهای دوران ظهور می فرمایند: “روح و روان مردم تربیت می شود, و چشم باطن سیر می شود, و به لطف الاهی حس بی نیازی در انسان ها پدید می آید.”
بی تردید تا زمانی که حس بی نیازیانسان درمان نگردد حرص و طمع انسان از بین نمی رود. لذا در انقلاب امام عصر (علیه السلام) دردها به صورت ریشه ای درمان می گردد و سرچشمه های اصلی فساد خشکانده می شود و همانند طبیبی ماهر دردهای مزمن و کهنه بشر را درمان می نماید.
امام علیه السلام با توسعه اخلاقی و فرهنگی جامعه عقل انسان را رشد می دهند و وقتی انسان عقلش رشد کرد واز تربیت صحیح انسانی و اسلامی برخوردار گردید برگذشته تاریخی خود می خندد.
رسول خدا(ص) می فرمایند: «إذا قام قائمنا وضع یده علی رؤوس العباد فجمع به عقولهم وأکمل به اخلاقهم».[۴] یعنی: چون قائم ما قیام کند، دستش را بر سر بندگان می گذارد و عقول آنها را به وسیله آن متمرکز ساخته و اخلاقشان را به وسیله آن به کمال می رساند.
وقتی عقل انسان زیاد و اخلاق او کامل شد، مانند شخصی می شود که خاطرات دوران کودکی خود را مرور می کند و بر دعواهای کودکانه آن دوران می خندد و خود را سرزنش می کند. پس بشر وقتی در زمانه ظهور از تکامل عقل برخوردار گردیده و فقر فرهنگی او مرتفع شود به جنگ های ویرانگر، منازعات مخرب، تکاثر اموال، قدرت طلبی، بخل، حسد و بقیه اعمال نابخردانه خویش ریشخند می زند و از بردگی و استعمار ملت ها خود را سرزنش می کند.
پس تا زمانی که بشر به این حد از تکامل نرسد اجرای عدالت و تأمین امنیت جهانی امکان پذیر نخواهد بود.
از امیر مؤمنان علی (علیه السلام) روایت شده است که : “بدانید اگر از طلوع کننده مشرق پیروی کنید او شما را به راه و روش پیامبر راهنمایی می کند و از بیماری کوری و کری و گنگی نجات می دهد”.[۵] بدیهی است که منظور امام علی(ع) درمان روحی انسانها در دوران ظهور است که چشم و گوش و زبان روح انسان ها گشوده می شود تا راه را از بیراهه تشخیص دهند.
این روایات و دهها روایت دیگر مؤید این مطلب اساسی هستند که:
روش اصلاحی انقلاب بزرگ امام عصر (علیه السلام) همان روشی است که رسول خدا(ص) در ابتدای دعوت خود به کار بستند و موفق شدند. رسول گرامی اسلام موفق شدند جامعه جاهلی را به جامعه ای دینی با برجستگی های اخلاقی تبدیل نمایند. به عبارت دیگر در جامعه جاهلی فضائل اخلاقی و مهر و عطوفت انسانی انقدر تنزل یافته بود که دختران توسط پدران زنده به گور می شدند اما پیامبر خدا در مدت ۱۰ سال کار فرهنگی و دینی از همان مردم انسانهایی ساخت که برادران دینی خود را در انچه مورد نیازشان بود ترجیح می دادند و آیه شریفه ﴿… وَ یُؤْثِرُونَ عَلىٰ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کٰانَ بِهِمْ خَصٰاصَهٌ …﴾[۶] در شان و منزلت آنان نازل گردید.
این همان روشی است که پیامبر خدا توانستند عمیق ترین تحولات را در مدت کوتاه نبوت خود علیرغم همه دشمنی ها، جنگ ها و نبود امکانات تبلیغی ایجاد نمایند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت ها:
1. شیخ مفید، الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، ۱۴۱۳ ق، ج ۱، ص ۲۳۳
2. سوره مبارکه حدید، آیه ۲۵
3. مجلسی، بحار الأنوار، ج ۱۰، ص ۱۰۴
4. همان، ج ۵۲، ص ۳۳۶
5. همان، ج ۵۲، ص ۳۵۰
6. سوره مبارکه حشر، آیه ۹