سروش محلاتی ضمن اشاره به دو روش استنباط حکم شرعی از روایات باب غنا به تفاوت نتیجهگیری هر دو روش اشاره کرد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، یازدهمین جلسه درسگفتار نوروزی «غنا و موسیقی» با سخنرانی حجتالاسلام سروش محلاتی، در فضای مجازی برگزار شد. گزیدهای از مشروح این جلسه از نظر میگذرد؛
در مواجهه با روایاتی که در باب غنا به دست ما رسیده است دو رویکرد متفاوت در استفاده از این روایات وجود دارد. رویکرد اول رویکرد فقهایی است که تک تک این روایات را مورد بررسی قرار میدهند و در استنتاج نهایی، روایاتی را که از نظر سند یا دلالت مخدوش است کنار میگذارند و آنهایی که سندا و دلالتا تام است جدا میکنند و بر مبنای آنها استنتاج صورت میگیرد. این یک شیوه و روش بررسی روایات است.
رویکرد دوم رویکرد فقهایی است که مجموعه این روایات را با هم میبینند؛ روایاتی که در بین آنها صحیح و ضعیف است. بعد که این مجموعه را در کنار هم دیدند میگویند از این روایات، حرمت غنا استفاده میشود. اینها نیازی نمیبینند به روایتی خاص استناد کنند. براساس این روش دوم مجموعه روایات، فقیه را به اطمینان میرساند که از ائمه(ع) درباره حرمت غنا روایاتی صادر شده است ولو اینکه برخی روایات مخدوش باشد اما انبوه این روایات چنین اطمینانی را به انسان میدهد. این دو روش متفاوت است و نتایج آن هم میتواند متفاوت باشد.
آیت الله خویی در این مسئله از روش دوم استفاده فرمودند؛ یعنی به سراغ تک تک روایات نرفتند، سند و دلالت هر کدام را بررسی نکردند. به این اکتفا کردند که روایات خیلی زیاد در این مسئله مطرح است و از این عناوینی که در روایات درباره غنا آمده است انسان میفهمد حرمت غنا نزد ائمه امری مسلم بوده است. ایشان عناوین روایات را استخراج کردند، کنار هم قرار دادند و به این نتیجه رسیدند.
من تعبیر ایشان را برای شما میخوانم: «ویدل على حرمته وجوه: ۱ – قیام الاجماع علیها محصلا ومنقولا، وفیه: ان دعوى الاجماع على الحرمه فی الجمله وان لم تکن جزافیه، بل فی کلمات غیر واحد من الاعلام دعوى الضروره علیها، الا أنه لیس اجماعا تعبدیا، فان من المحتمل القریب استناد المجمعین الى الایات والروایات الداله على حرمه الغناء. ۲ – جمله من الایات الکریمه ولو بضمیمه الروایات: منها: قوله تعالى: واجتنبوا قول الزور، ومنه الغناء للروایات الوارده فی تطبیقه علیه … ۳ – الروایات [۱] الداله على حرمه الغناء، وحرمه تعلیمه وتعلمه وحرمه التکسب به واستماعه». اینها عناوینی است که ایشان از روایات برگرفتند.
بعد میفرمایند: «وانه ینبت النفاق فی القلب کما ینبت الماء الخضره، وانه یورث الفقر والقساوه، وینزع الحیاء، وانه رقیه الزناء، ویرفع البرکه، وینزل البلاء کما نزل البلاء على المغنین من بنی اسرائیل، وانه مما وعد الله علیه النار وبئس المصیر، وانه غش النفاق، وان الغناء مجلس لا ینظر الله الى اهله، وان استماع الغناء نفاق وتعلمه کفر. وان صاحب الغناء یحشر من قبره أعمى وأخرس وأبکم، وان من ضرب فی بیته شیئا من الملاهی أربعین یوما فقد باء بغضب من الله، فان مات فی اربعین مات فاجرا فاسقا مأواه النار وبئس المصیر، وان من اصغی الى ناطق یؤدی عن الشیطان فقد عبد الشیطان، وان الغناء اخبث ما خلق الله وشر ما خلق الله، وانه یورث الفقر والنفاق، وان من استمع الى الغناء یذاب فی اذنه الافک وغیر ذلک من المضامین المدهشه التی اشتملت علیها الاخبار المتواتره والروایات الوارده فی حرمه الغناء، وان کان اکثرها ضعیف السند ولکن فی المعتبر منها غنى وکفایه». به اعتقاد ایشان نسبت روی خصوص هر یک از این تعبیرات نمیتوانیم دست بگذاریم و آن را اثبا کنیم ولی از مجموعه آنها برخی از ائمه صادر شده است.
قهرا ما با این شیوه و روش موافقت نداریم. جهت مطلب این است که تعبیراتی که درباره غنا وارد شده است تعبیرات یکسانی نیست. مثلا وقتی وعده عذاب داده میشود یا نتیجه گوش کردن به غنا اموری مثل فقر دانسته شده است در یک سطح نیستند. از وعده عذاب میتوان حرمت را استفاده کرد ولی از وعده فقدان برکت حرمت استفاده نمیشود. ما ناچار هستیم با تفکیک بین روایات، روایات معتبر را از روایات غیر معتبر جداسازی کنیم. روایات معتبری که دلالتشان قابل قبول است از روایاتی که دلالتشان غیر قابل قبول نیست جداسازی شوند. روش آیت الله خویی فقط این نتیجه را دارد که غنا فی الجمله حرام است ولی چه غنایی حرام است؟ این نگاه کلی و فله ای حد و حدود مسئله را برای ما روشن نمیکند. خود ایشان تصریح دارند اکثر این تعبیرات، در روایاتی است که قابل اعتبار نیست.
به لحاظ منطقی اگر کسی از این روش استفاده میکند باید به نتیجه آن پایبند باشد. نتیجه آن این است قدر متیقین از همه این روایات اصل مبغوضیت است، نه حرمت؛ چون برخی دلالت بر حرمت میکند و برخی دلالت بر حرمت نمیکند. ما باید به قدر متیقین اخذ کنیم و آن اصل مبغوضیت است و حرمت را هم نمیتوان به طور کلی از آن استفاده کرد.
البته اینکه چرا ایشان از این شیوه استفاده کردند در حالی که سایر فقها از این روش استفاده نمیکنند شاید برای این است که آیت الله خویی در بررسی روایات دقت نظرهای خاصی دارند و شاید اگر بنا بود بر اساس آن سبک، تک تک روایات را بررسی کنند نتیجه گیری سخت میشود و اکثر روایات کنار گذاشته میشد. لذا ایشان ترجیح دادند مسیر بحث را عوض کنند و به جای اینکه آحاد روایات را بررسی کنند با بررسی اجمالی فرمودند اینها را کنار هم میگذاریم و به اطمینان میرسیم.
برخی از اصحاب و شاگردان ایشان که همان روش را دارند وقتی در این مسئله از این رویکرد استفاده نکردند نتیجهاش این شده است که بگویند در این مسئله بیش از یکی دو روایت مورد اعتماد نیست. در نتیجه جایگاه حکم تضعیف میشود و تنزل پیدا میکند. به هر حال ما این رویکرد را رویکرد تام و تمامی نمیدانیم و گمان نمیکنیم بعد از ایشان این روش توسط شاگردان ایشان پیگیری شده باشد. روشی که ما انتخاب کردیم این بود که روایات را یک به یک مورد بررسی قرار دهیم.