استاد دانشگاه ادیان و مذاهب با اشاره به کتاب قرآن مورخان گفت: با توجه به طرح چنین مباحثی در این اثر فارغ از روششناسی آن نیازمند نقد جدی است، زیرا در آن ادعاهایی بیان شده که با واقعیات تطبیق ندارد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، حجتالاسلام حمیدرضا شریعتمداری، استاد دانشگاه ادیان و مذاهب نشست علمی «قرآن مورخان» اظهار کرد: این کتاب به زبان فرانسه و در قالب الکترونیکی منتشر شده و اخیرا در نشستی که در حلقه دیدگاه نو صورت گرفت از سوی امیرمعزی که سرویراستار علمی این اثر است به زبان فارسی معرفی شد در حالی که اثر به فرانسه است و از دسترس خیلی از افراد دور است.
وی افزود: این اثر از لحاظ ساختار کتاب و بانی آن امیرمعزی اثری قابل توجه و بحث برانگیز شده است؛ ساختار، مداخل و مقالات و نویسندگان این کتاب توصیفی است و روش آن براساس مطالعات باستانشناسانه، نسخهشناسانه و بیاعتمادی به متون و گزارشات اسلامی است.
حجتالاسلام شریعتمداری با اشاره به ریشههای شیعهشناسانه قرآن مورخان به ویژه مباحث امیرمعزی گفت: امیرمعزی سرپرست فرهنگ قرآن به فرانسه در سال ۲۰۰۷ بود همچنین قرآن ناطق و صامت را نوشت که موضوع آن تشیع باطنی است. تحقیقات مشترکی هم با اتان کلبرگ در مورد القرائات سیاری انجام داده است که منبع بسیاری از روایات فصل الخطاب بوده است.
وی با بیان اینکه شیعهپژوهی و قرآنپژوهی وی تلاقی زیادی با هم دارد، افزود: وی در معرفی این کتاب بحث انتظار مسیح موعود را برآمده از فرهنگ مسیح یهودی میداند و میگوید آن مسیح نجاتبخش علی(ع) بوده است؛ وی به صراحت بیان کرده که احادیث تحریف قرآن در قرون سوم و چهارم نشان میدهد که شیعه قرآن واقعی را قرآن علی میدانسته است. وی معتقد است در چند قرن اول تقریبا همه شیعه قرآن را قبول نداشتهاند و ما نباید تردید کنیم که وی حتی در مطالعات قرآنی هم دغدغههای شیعهپژوهانه دارد.
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب اظهار کرد: ما وارد نیتخوانی امیرمعزی مبنی بر عدم تعهد به قرآن نیستیم، بلکه از پیوند میان شیعهپژوهی و قرآنپژوهی وی به نتایجی میرسیم که با عقاید ما سازگار نیست از جمله تحریف قرآن و اینکه علی مسیح موعود آخرالزمان است که قرآن و پیامبر اسلام به دنبال مطرح کردن آن بودهاند.
حجتالاسلام شریعتمداری بیان کرد: از نظر وی تشیع به دو مرحله تقسیم میشود؛ سه قرن اول تا آل بویه که شیعه نخستین، اصیل، باطنی و عرفانی بوده است؛ در این مورد تشیع را دیانت میداند که اگر امامت را از آن بگیریم تفاوتی با اهل تسنن ندارد. وی چهره حضرت علی را با مسیح مقایسه میکند و ذات شیعه را فرازمانی میداند.
تغییر رویکرد شیعه از دوره آل بویه
وی افزود: وی معتقد است که آل بویه از این تشیع اصیل باطنی دست کشید و عقلانیت را بیشتر کردند زیرا میخواستند به معتزله نزدیک شده و بتوانند بر اهل تسنن هم حکومت داشته باشند. لذا این حکومت به فقها و متکلمان اجازه داد تا قدرت فقهی و فلسفی خود را تثبیت کنند تا اختلاف با اهل تسنن کم شود.
شریعتمداری با بیان اینکه به تعبیر امیرمعزی شیعه باطنی هم کمابیش به حیات خود ادامه داد، اظهار کرد: در تفاوت کار هانری کربن و امیرمعزی باید گفت که کربن تلاش کرد تا تشیع را با تصوف و گرایش اسماعیلی و حکمت پهلوانی و خسروانی و باستان ایران در یک خانه قرار دهد و به هم برساند. ولی امیرمعزی معتقد است تلاشهایی که برای تشیع ارتدکسی صورت میگیرد نادرست است و عامه شیعه با این تلاش ها همسو نیست و صوفیه هم این رویکرد را نمیپذیرند. تشیع وی عمدتا متکی بر احادیثی است که عمدتا میراث غالیان است.
وی اضافه کرد: امیرمعزی معتقد است که اتهام غلو به غالیان اتهام ناواردی است و روایاتی که مطرح بوده است در کافی کلینی هم وجود دارد و در حقیقت شیعه وقتی از دوره آل بویه شکل عوض کرد شروع به متهم کردن بانیان شیعه نخستین به غلو کرد مانند اتهام زندقه در اهل تسنن. وی حتی لعن غالیان را هم به دلیل این میداند که چرا آنها اسرار ائمه را فاش کردهاند نه به خاطر غلو متن و عبارات آنها.
شریعتمداری با بیان اینکه وی از تشیع با عنوان دین علی(ع) نام میبرد، اظهار کرد: ولایت را مقام هستیشناسانه امام و ماموریت مقدس ائمه میداند؛ لذا تشیع مبدا و معاد شناسی متفاوتی دارد و اگر امام شناسی بر این شناختها سایه نیفکنده اساسا دینشناسی برای تشیع باقی نخواهد ماند.
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب اضافه کرد: وی اشارهای هم به عقل قدسی دارد و میگوید آن عقل از عقل کلامی متفاوت است و جنود عقل را به امام و یارانشان باز میگرداند. وی تشیع را شکل ایرانی اسلام نمیداند، ولی انتخاب کوفه به عنوان پایتخت از سوی امام علی را معنادار میداند.
شریعتمداری تصریح کرد: امیرمعزی با تکیه بر ۳۵ سوره آخر قرآن نتیجهگیری کرده است که پیامبر با اعلام آخرالزمان کار خود را شروع کرد و رسالت وی این بود همچنین پیامبر در متن فرهنگ یهودی مسیحی ظهور کرد و نه فضای برهوت و خالی، بنابر این از چنین شخصی انتظار میرود مسیح آخرالزمان را معرفی کند و این مسیح همان علی است و در برخی روایات هم امام به اینکه من مسیح هستم اشاره داشته است.
وی تاکید کرد: با توجه به طرح چنین مباحثی در این اثر فارغ از روششناسی آن نیازمند نقد جدی است زیرا در آن ادعاهایی بیان شده که با واقعیات تطبیق ندارد.