دانشیار دانشگاه علوم قرآنی تهران به طرح بحث در زمینه پیشنیازهای تحقیق در قرآن از منظر مقام معظم رهبری پرداخت و ضمن تبیین ۱۰ پیشنیاز بیان کرد: از جمله مهمترین پیشنیازها عبارتند از؛ آشنایی با قرآن، محوریت قرآن، پالایش سنت تفسیری، کشف ساختار حاکم بر قرآن و توجه به ذات تحولخواه و پیشرفتگرای قرآن.
به گزارش ردنا ( ادیان نیوز)، نشست «مرجعیت قرآن در اندیشه حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای (مدظلهالعالی)»، از سلسله هماندیشیهای بیان قرآنی، با سخنرانی زهره اخوانمقدم، دانشیار دانشگاه علوم قرآنی تهران برگزار شد.
اخوانمقدم در این نشست به طرح بحث در زمینه «پیشنیازهای تحقیق در قرآن از منظر آیتالله خامنهای» پرداخت که مشروح آن را در ادامه میخوانید؛
فهم پژوهشی قرآن مبتنی بر مجموعهای از پیشفرضهایی از جنس خودش است. مقام معظم رهبری این پشنیازها را به دو دسته تقسیم میکنند؛ آمادگیهای دانشی و ظرفیتهای معنوی و میگویند پاکیزگی دل در کنار علومی که برای فهم قرآن لازم است، موضوعیت دارد. ایشان در دیدار با بانوان قرآنپژوه گفتهاند یک نکته مهم در کارهای پژوهش قرآنی این است که فردی که میخواهد در طریق قرآن حرکت کند، باید دل را در مواجهه با حقیقت ناب آماده کند؛ یعنی دل، خود یک بحث مهمی است، اما به سراغ پیشنیازهای دانشی میروم. تحقیق خودش باب تفعیل و از ریشه «ح ق ق» است. در ریشهشناسی، عرب وقتی دو لنگه در، کنار هم قرار میگرفت میتوانست در را ببندد اما حالا وقتی دو لنگه در کنار هم قرار میگیرد، میگوید «حقّ الباب» که دلالت بر درستی آن کار میکند.
قرآن این کلمه را در خود به کار برده و ما نیز از آن استفاده میکنیم. در اصطلاح، تحقیق یک علم منظم است که در نتیجه آن پاسخهایی برای سؤالهای مورد نظر به دست بیاید؛ یعنی سؤالاتی داریم و میخواهیم پاسخهای آن را پیدا کنیم و این نکته ناظر به نظرات شهید صدر در تفسیر موضوعی است که میگوید نباید بدون دغدغه و مسئله وارد قرآن شد، لذا برخی از محققان تحقیقاتی مانند تألیف، ترجمه، تفسیر و شرح یک اثر دیگر را تحقیق نمیدانند، چون پرسشی ندارد که بخواهیم به آن پاسخ دهیم.
دو واژه پژوهش و تحقیق باهم، هممعنا هستند و سابقه پژوهش در ادبیات فارسی ما نیز هست و اسم مصدر از فعل پژوهیدن و به معنای جستوجو کردن است. دهخدا میگوید پژوهش یعنی به کنه مطلب رسیدن. به طور عام میگوییم قرآنپژوهی که جالب است و اولین بار آقای خرمشاهی آن را مطرح کردند. البته بزرگان میگویند پسوند پژوهی از شناسی بهتر است، چون قرآنشناسی یعنی ادعای گزافی چرا که یعنی ما این قرآن را کاملاً شناختهایم، حال آنکه در مورد حافظ و شاهنامه هم نمیتوانیم ادعای شناخت کنیم چه رسد به قرآن که بگوییم قرآنشناسی، لذا قرآنپژوهی بهتر است.
پیشنیازهای دهگانه تحقیق در قرآن از منظر رهبر انقلاب
اما به پیشنیازهای تحقیق در بعد دانشی از دیدگاه مقام معظم رهبری میپردازم که ۱۰ مورد را از سخنان ایشان استخراج کردهام که البته این انتخاب من سلیقهای بوده و میتوان برخی از اینها را با یکدیگر تلفیق کرد. نخست، آشنایی با قرآن است. توصیه میکنم شناخت قرآن شهید مطهری را بخوانید که ایشان شناخت انتسابی، تحلیلی و ریشهای را مطرح میکند و کم بدان توجه میکنیم و ای کاش فقط دو واحد قرآنشناسی داشتیم و دانشجویان بدانند این چه کلامی است. دومین پیشنیاز، محوریت قرآن است؛ در دینشناسی، اسلام را مکتب فکری متمرکز میدانند که مرکز آن قرآن است. ایشان میگویند قرآن شبکهای نظاممند از آموزهها و باورهای اسلامی است که باید به این حالت شبکهای توجه شود.
پیشنیاز سوم پالایش سنت تفسیری است و میگویند عدم تحمیل منابع بر متن قرآن یکی از پیشنیازهای تحقیق در قرآن است. روایات به عنوان تبیین باشند، اما نه اینکه اصل باشند و ایشان نه سنتپذیر صرف هستند و نه سنتگریز صرف، بلکه بینابین هستند و محققین نیز روی این مسئله تکیه دارند و به قدری روی سنت تکیه شده که اساتید میگویند تسلط نقل بر عقل را شاهد هستیم؛ یعنی به قدری نقل زیاد شده که گاهی اوقات مسائل روشن عقلی را نیز پوشانده است. البته که ایشان به عدل بودن قرآن و عترت تکیه دارند، ولی قرآن با عترت همگن و همعرض است نه با سخنانی که روی کاغذها نوشته شده و به دست ما رسیده است.
لزوم کشف ساختار حاکم بر قرآن
پیشنیاز چهارم کشف ساختار حاکم بر قرآن است؛ ایشان میگویند قرآن برخوردار از اسلوب و زبان خاص بیانی است که کشف ساختار آن ضروری است. با دانشهای زبانشناختی میتوان به ساختار حاکم به قرآن برسیم. پیشنیاز پنجم که جای آن در بین تفاسیر و تحقیقها خالی است، توجه به ذات تحولخواه و پیشرفتگرای قرآن است؛ یعنی ای محقق قرآن، هر کاری میخواهی بکنی، حواست باشد که ذات این قرآن تحولخواه است و باید با قرآن یک تحولی ایجاد کرد. ایشان میگویند با توجه به روح و مذاق شریعت به تدبر بپردازید و به دنبال استخراج قواعد خاص برای حل مسائل جامعه باشید. در روایات داریم که اگر دو روز یک نفر یک شکل باشد مغبون است و این یعنی ما باید پیشرفت کنیم. یعنی نگاه ما در همه زندگی باید تحولخواه باشد.
ایشان میگویند چه زمانی که به علت سیادت علم و اوج دستاوردهای علمی، تفسیر علمی نوشته شد و چه زمانی که به دلیل گرایش به مسائل جامعه و اصلاحات اجتماعی تفسیر اجتماعی نوشته میشود، باید با برداشت تحولخواهی از روح و جوهره قرآن باشد. این نکته بسیار جالب است و باید روی آن تکیه بیشتری شود. پیشنیاز ششم توجه به لایهای بودن قرآن است اما این توجه ایشان نسبت به فهمهای مختلف است. کسی شک ندارد که قرآن بطونی دارد، اما ایشان میگویند معارف قرآن از معرفهالذات تا معرفهالافعال همه در قرآن مذکور است و هر طبقه به قدر استعداد خود درک میکنند. مثلاً آیات توحید خصوصاً آیات توحید افعالی را علمای ظاهر و محدثین و فقها طوری بیان میکنند و اهل معرفت طور دیگر. میگویند من هر دو را در محل خود صحیح میدانم. ایشان میگویند این نیز بطنی از قرآن است. میگویند چون قرآن شفای دردهای درون است و هر مریض را به یک شکلی درمان میکند، لذا هرکس به قدر استعدادش برداشتی دارد و تأکید دارند هر وقت به قرآن مراجعه میکنیم، یک فهم جدیدی را داریم.
میگویند همه حرف دین همین چهار کلمهای نیست که من و شما در کتابها و منبرها بیان میکنیم، هرچه از قرآن یاد بگیرید، باب جدیدی برای شما باز میشود. پس وقتی قرار است برای ما باب جدیدی باز شود، برای افراد مختلف که طبیعی است فهمهای مختلفی شکل بگیرد. در سال ۷۰ و در جمع قاریان فرمودهاند که قرآن یک دریای عمیق و بحر واسعی است که نهایتی ندارد، هرچه پیش بروید چه در سطح و چه در عمق، همچنان امکان پیشروی دارید. امام علی(ع) نیز میگویند که قرآن بحری است که اصلاً نمیتوان قعر آن را به دست آورد.
پیشنیاز هفتم، توجه ایشان به نور بودن قرآن است که شاید با سخن نخست که گفتم ایشان به پاکی دل توجه دارند قرابت داشته باشد. در پایاننامه دکتری، بنده یک اصلی را به نام دردمندانه به سراغ قرآن رفتن را مطرح کردم. این یعنی ما ظلمت و قرآن نور است، همانطور که قرآن چنین فرموده است. یعنی باید به قرآن بگوییم ما آمدیم که تو ما را از ظلمت خارج کنی و به نور درآوری. ایشان به همین آیه اشاره میکنند و میگویند اگر با قرآن انس پیدا کنید میبینید که ظلمتها و ابهامات زدوده میشود و از قلب و دل شما برطرف میشود. پیشنیاز هشتم انس با قرآن است. ایشان میگویند اصلاً تحقیق در قرآن بدون انس با قرآن امکان ندارد و حتماً باید این انس باشد. میگویند میزان شرف افراد، انس قرآن است.
حمل قرآن به چه معنا است؟
حمل قرآن را در دیدار با قاریان قرآن اینطور مطرح میکنند که تلاوت قرآن یک ثواب است، اما به شرط اینکه وسیلهای برای معرفت باشد و بعد به حدیث اباذر اشاره میکنند که پیامبر(ص) فرمود سه گروه را اکرام کنید که یک گروه از آن حمله قرآن است که حافظ قرآن نیست، بلکه میگویند حمله قرآن کسانی هستند که با قرآن مأنوس هستند و قرآن در دل و جان و زبان آنها شکل گرفته و معارف قرآن را میدانند. باید در اینجا این دغدغه را اعلام کنم که دوستانی که با حفظ قرآن به ارشد و دکتری میآیند، اکثریت قریب به اتفاق آنها با همکلاسیهایشان که حافظ قرآن هستند فرقی ندارند و بلکه پایینتر هم هستند و حتی ترجمه آیات را نیز نمیدانند. اینها حملهالقرآن نیستند. پس پیشنیاز فهم قرآن انس با قرآن است. کسی که قرآن را حمل میکند و معارف قرآن را حمل میکند، میتواند در تحقیق قرآن هم موفق باشد.
پیشنیاز نهم توجه به علوم قرآنی است. به دانشهایی که در خدمت فهم بهتر قرآن هستند علوم قرآن میگویند که نسبت به معارف درونی قرآن نیز علوم بیرونی محسوب میشوند. اگر اینها معارف بیرونی هستند چرا باید اینها را بخوانیم؟ پاسخ این است که اولاً اینها مقدمه هستند و برای رسیدن به ذیالمقدمه که قرآن است باید از اینها استفاده کنیم. اصل این است که در آب جاری قرآن تطهیر کنیم. یک دریایی به نام قرآن است و باید آلودگیهای روحی خود را پاک کنیم اما برای رسیدن به اصل باید یک زمینی باشد که از آن بگذریم و به این بحر برسیم، لذا این مقدمات بسیار مهم است و نباید افراط و تفریط هم داشت. دیگر اینکه بخشی از مبانی تفسیر هر مفسر علوم قرآنی است و رهبری نیز برای تمام شاخههای علوم قرآن حرف دارند.
تاکید رهبری بر عدم توجه صرف به فقه
ایشان در آغاز درس خارج فقه در سال ۷۰ میگویند نباید در حوزهها به فقه اکتفا شود و از علوم دیگر غفلت شود، مثلاً شناسایی و فهم و انس با قرآن باید در حوزهها وجود داشته باشد و طلاب باید با قرآن مأنوس باشند. در ادامه میگویند اگر به فقه محدود شویم، چقدر از مفاهیم اسلامی است که در قرآن هست و اصلاً به فکر آنها نمیافتیم. ایشان میگویند این انزوای قرآن در حوزههای علمیه و عدم انس با قرآن خیلی مشکلات درست کرده و پس از این نیز مشکل درست میکند و باعث تنگنظری میشود. میبینیم بسیاری از فتاوا که از روح کلی قرآن دور است به این دلیل است که حوزهها از فضای قرآنی به دور هستند.
پیشنیاز دهم نیز عبارت از مرجعیت قرآن است. مرجعیت قرآن این روزها محل بحث است و باید تکلیف خود را روشن کنیم که قرآن مرجع هست یا نیست؟ اینکه مرجع است مسلم است و در دنیا و آخرت مرجع است. مشکل نگاه ما به قرآن و تعالیم دینی این است که فقط نگاه آخرتی داریم و این را با زهد اشتباه گرفتهایم اما زهد رها کردن دنیا نیست. ترک دنیا خلاف آموزههای دینی ما است و دنیا زیباست و آن چیزی که بد است دنیاپرستی است و نه دنیاخواهی. پس این فکر غلط را باید بیرون کنیم که تلاش در دنیا نشانه دنیاپرستی است و چقدر روایت داریم که بهره خود را از دنیا فراموش نکنید.
در کلام رهبری آمده که قرآن بهترین راه برای جامعه است و کتاب سعادت بشر در دنیا و آخرت است. ایشان میگوید سعادت دنیا یعنی برخورداری از نعم الهی و عزت مردم. اینها فقط با قرآن میتواند تأمین شود و با قرآن و عمل به قرآن، ملتها دانش و عزت و رفاه پیدا میکنند و همه اینها امور دنیوی است و البته که به آخرت هم تکیه میشود.