خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

دینداری‌های جدید در ایران در آیندۀ‌ نزدیک/ روحانیت ایران از کارکرد اصلی خود دور شده/ در آینده، جامعه در نظام تقلید قرار نمی‌گیرد/ دین به یک چالش عمده تبدیل شده/ وضعیت دانش و معرفت دینی در ایران دچار ضعف است

دکتر تقی آزاد ارمکی:

با ادامه روند فعلی در جامعه ایران، مداحان و افراد کرواتی جایگاه و نقشی را که علما در سال های گذشته داشته اند برعهده می گیرند.

ردنا (ادیان نیوز) «دین‌داری» و «بی‌دینی» جامعه دغدغه بسیاری از متدینان در جوامع مختلف است. یک موسسه آمریکایی در پژوهشی گسترش بی‌دینی را به افزایش نقش فضای مجازی در زندگی مردم مرتبط دانسته است؛ اما وضعیت دین‌داری و بی‌دینی در جامعه ایران چگونه است؟ برای بررسی این موضوع با «تقی آزاد ارمکی» جامعه‌شناس و استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران به گفتگو نشستیم.

او در این گفتگو به انتقاد از علما و اندیشمندان پرداخت و با طرح این موضوع که بی‌دینی باید موضوع امروز علما باشد گفت: علما باید دنبال مردم بدوند، نه اینکه مردم به دنبال علما بدوند. مگر مسئولیت علما این نیست که نگذارند مردم بی‌دین شوند؟

این پژوهشگر اجتماعی معتقد است با ادامه روند فعلی در جامعه ایران، مداحان و افراد کرواتی جایگاه و نقشی را که علما در سال‌های گذشته داشته‌اند بر عهده می‌گیرند.

گفتگوی ما با دکتر تقی آزاد ارمکی پیش روی شماست:

گروهی با توجه به نشانه‌هایی مانند پوشش و برخی کنش‌های جوانان معتقدند جامعه به سمت نوعی بی‌اعتقادی یا کاهش اعتقادات پیش می‌رود، شما این نظر را قبول دارید؟

نه اتفاقاً، جامعه بی‌دین نمی‌شود. مردم به سمت بی‌اعتقادی نمی‌روند. بلکه دارد یک تغییرات دین‌داری در جامعه ایران اتفاق می‌افتد. این تغییرات نزد گروه‌های متفاوت اجتماعی با نیروهای اجتماعی به شکل جدید اتفاق می‌افتد. جامعه ایران به لحاظ دین‌داری دچار تغییر شده تا دچار انحطاط و دچار رویگردانی از دین. ما در آینده‌ی نزدیک با یک دین‌داری جدید و صورت‌های جدیدی از دین و با مجموعه‌ای از دین‌داری‌ها روبه‌رو خواهیم بود.

در گذشته ما با کم‌دینی و دین‌داری روبه‌رو بودیم. بیشتر مردم ایران به شکل سنتی دین‌دار بودند و عده کمی هم کم‌دیندار بودند، یعنی کم نماز می‌خواندند، کم روزه می‌گرفتند، کم آداب را رعایت می‌کردند. اینجا شما با یک دین‌داری و کم‌دینی روبه‌رو بودید، نه دین‌داری و بی‌دینی.

در شرایط جدید پدیده‌ای ظهور کرد که ما شاهد آدم‌هایی هستیم که به هیچ چیزی اعتقاد ندارند و خودشان را بی‌دین قلمداد می‌کنند. این جمعیت را ما در ایران نداشته‌ایم.‌ بقیه کسانی هستند که ممکن است به خدا اعتقاد داشته باشند ولی به قیامت اعتقاد نداشته باشند. یک عده‌ای هستند که به خدا و قیامت هم اعتقاد دارند، ولی احکام را انجام نمی‌دهند، یا از منظر احکام کاهل‌اند.

پدیده‌ی جدیدی دیگری هم که ظهور کرده «دین‌داری‌های جدید» است. دین به معنای امر معنوی، امر مناسکی، امر فطری؛ و دین به معنای امر اخلاقی و امثالهم.

چرا این اتفاق افتاده است؟

چون نظام سیاسی ایران، خود را دینی معرفی می‌کند و اصرار دارد که مردم دین‌دار بمانند. خود همین موجب شده که مخالفان دین در این عرصه بیشتر شوند. در زمان گذشته که نظام سیاسی خودش را دین‌دار قلمداد نمی‌کرد و اصرار بر دین‌داری نبود، جامعه دین‌دارتر بود.

نظامی که دینی است، دستورالعمل‌های دینی دارد، مدیرانش دینی انتخاب می‌شوند، دغدغه‌اش دین است، یک واکنش فراگیر در سطوح مختلف اجتماعی ایجاد کرده است؛ از بی‌دینی تا صورت‌های جدید از دین.

یعنی به نظر شما در واکنش به برخی از رفتار سیاسی حاکمیت، صورت‌های جدید از دین را می‌پذیرند؟

واکنش که واقعیت است. دین در جامعه ایران همیشه موضوع بوده ولی در دوره جدید به یک مناقشه و به یک چالش عمده تبدیل شده است. خودش چالش تولید می‌کند و به چالش هم تبدیل شده است. در گذشته، دین چالش عمده نبود، یک امر ناظر بود و امر مقدس قلمداد می‌شد. امروز خیلی جنبه چالشی پیدا کرده و چون‌که دین تبدیل به امری چالشی شده است، خود همین چالش شدن، موجب شده که مشکلات دین خودش را نشان دهد.

مثلاً دانش دینی در ایران ضعیف است. معرفت دینی در ایران ضعیف است. معرفت دینی قدرتمندی نداریم. مثلاً ما در سطح حوزه، متفکران دینی‌ای که پاسخ‌گوی حوزه جوانان باشند نداریم.

اگر برگردیم به قبل از انقلاب، «مدرسه حقانی» یا «موسسه در راه حق» مرحوم آیت‌الله مصباح یزدی یا در تهران مثلاً حسینیه ارشاد وجود داشتند، در این مدارس آدم‌هایی آمده بودند که سؤال‌های جوانان را بی‌پیرایه و بی‌اعتنا به امر سیاست جواب می‌دادند.

امروزه در ایران ما چنین مراکزی نداریم. اگر مراکزی هم وجود دارد، مدارس و مراکزی است که به ساحت قدرت، نظام سیاسی و نظام اداری پیوند خورده است؛ مثلاً دانشگاه ادیان پژوهش دین می‌کند،‌ ولی دین‌داری را رواج نمی‌دهد. یا مثلاً در برخی از حوزه‌ها، علمای ما، مراکز تحقیقاتی درست کرده‌اند و دارند پژوهش دینی می‌کنند،‌ ولی ما مبلّغ دین نداریم. یک مبلغ دین در ایران نداریم که بتواند وارد بحث تغییر دین بشود و شبهات مردم در حوزه دین و بی‌دینی و دین‌داری جدید را پاسخ بدهد.

بدکارکرد شدن روحانیت در ایران، آن‌ها را از کارکرد اصلی‌شان دور کرده است. آن‌هایی هم که باقی مانده و در دانشگاه در حوزه دین کار دینی می‌کنند، کار «پژوهش دینی»‌ می‌کنند؛ پژوهش‌گر شده‌اند تا مبلغ دینی. «مبلّغ دینی» مختصاتی دارد، سازمانِ تبلیغ دین است.

صداوسیما روضه‌خوانی می‌کند، تبلیغ دین نمی‌کند، این قصه‌اش فرق می‌کند با سازمان‌های دینی که تبلیغ دین می‌کنند و شبهات روزانه در مورد دین را مطرح می‌کنند و تلاش می‌کنند با حضور فرهیختگان و دانشمندان و روشنفکران این شبهات را پاسخ دهند.
ما هنوز در مورد صلح امام حسن (ع) شهادت امام حسین (ع)، صلح در مقابل شهادت، کتاب منقحی نداریم، یا مثلاً ماجرای تعدد زوجات همین‌طور است، ماجرای امامت و خلافت همین وضعیت را دارد، ماجراهای روزه، حج، خمس، حجاب و غیره همین وضع را دارند.

یک کتاب در این چند سال درباره حجاب نوشته نشده است. یک کتاب مرحوم شهید مطهری نوشته و ما هنوز فکر می‌کنیم همه شبهات را می‌توانیم با این کتاب پاسخ دهیم. متأسفانه کسی در این زمینه‌ها ورود نمی‌کند. علما دنبال کارهای دیگر رفته‌اند و از کار اصلی‌شان دور شده‌اند.

در بحث غیبت امام زمان(عج)، قبل از انقلاب پدیده‌ای وجود داشت به نام«انجمن حجتیه» که به دلیل مقابله با بهاییت شکل گرفته بود، بنده منتقد آن‌ها بودم. روی قضیه امام زمان(عج) تأمل و کار می‌کردند و ادبیات در این مورد تولید می‌کردند، آن هم دیگر نیست. مثل اینکه دغدغه‌ای دیگر وجود ندارد. مثل اینکه گمان کرده‌اند جامعه‌ای چون دینی شده، دینی باقی می‌ماند و اگر از دین خارج شد، با زور و ضرب برشان می‌گردانند.

شما به پیامک‌هایی که روزانه رد و بدل می‌شود نگاه کنید و ببینید که روزانه چه شبهاتی در حوزه دین و دین‌داری مطرح می‌شود. چه شبهات عجیب و غریبی در مورد ماجرای کربلا یا ماجراهای دیگر، در مورد ائمه(ع)، در مورد زنان، در مورد خمس، در مورد حج و در مورد زیارت مطرح می‌شود.

اصلاً چند نفر از علما ما تلاش کرده‌اند از دین‌داری در ایران شبهه زدایی کنند؟ کدامشان یک تفسیر از دین‌داری ارائه داده‌اند که توانسته باشد جمعی از نخبگان یا توده را متوجه آنها کند و آنها از جایگاه مرجعیت خارج نشوند. جامعه الآن کار خودش را می‌کند. نیروهای جامعه یا تلویزیونی هستند یا غیر تلویزیونی، یا مسجدی و یا غیرمسجدی، اما جایگاه مراجع کجاست؟ مراجع کجای جامعه را مدیریت می‌کنند؟ کجای جامعه دارند تلاش می‌کنند که مردم به بی‌ایمانی نرسند؟ علما باید دنبال مردم بدوند، نه اینکه مردم به دنبال علما بدوند. مگر مسئولیت علما این نیست که نگذارند مردم بی‌دین شوند. الآن اتفاقاً زمان آن است که علما بی‌دینی مردم را موضوع قرار دهند و در خانه مردم و در کوچه و خیابان و مدرسه دنبال تبلیغ دین باشند.

به «انجمن حجتیه» استناد کردید، الآن در قم مؤسسات زیادی وجود دارد؟

این مؤسسات سهام‌داران بودجه بیت‌المال هستند، این‌همه موسسه در قم چه کار می‌کنند؟ به من یک کتاب معرفی کنید که در زمینه حج نوشته شده باشد، یا یک کتاب معرفی کنید که در زمینه خمس یا زکات نوشته شده باشد، یک کتاب معرفی کنید که در آداب دینی؛ مثل نماز خواندن نوشته شده باشد.

یک آقای «طه حجازی» قبل از انقلاب بود، یک کتاب در مورد نماز نوشته بود. الآن کتاب تحقیقی که نوشته شده باشد به من معرفی کنید، نه کتابی که برای رساله دکتری نوشته شده باشد، متنی را که برای پروژه «دکتر، آیت‌الله» شدن باشد کنار بگذارید. متنی معرفی کنید که نوشته شده باشد تا شبهه روزمره مردم در خیابان و کوچه و رسانه‌ها و در فضای مجازی را پاسخ داده باشد.

چالش اساسی جمهوری اسلامی طی ۴۰ سال حجاب بوده است. شما یک کتاب به من معرفی کنید که برای رفع این چالش نوشته شده باشد. یک کتاب به من معرفی کنید که توسط یک عالم در مورد حجاب نوشته شده باشد که من به دختران دانشگاه معرفی کنم. یک کتاب به من معرفی کنید که منطق خمس و مالیات را معرفی کند، این دوگانه «خمس» و «مالیات» را توضیح بدهد.

با این اوصاف این روند باعث بی‌دینی جامعه خواهد شد یا دین‌داری؟

این روند به بی‌دینی منتهی نمی‌شود، اما علما به لحاظ کلاسیک از عرصه دین‌داری خارج می‌شوند، یعنی جامعه در نظام تقلید دیگر قرار نمی‌گیرد. چون «تقلید» از حجیت عالم دینی است. آدم‌ها دین‌دار می‌مانند و دین عرفیِ دیگری ظهور می‌کند که حداقل‌هایی مثل باور به خدا و دین به‌مثابه امری اخلاقی از آن می‌ماند و این آداب و سنن و مناسک همه دور ریخته می‌شود و می‌ماند برای یک جمعیت قلیل که در نظام سنتی دین‌داری باقی مانده‌اند.

مناسبات سنتی بین مقلد و مجتهد و این‌ها بازتولید نشده و دچار میرایی شده و جامعه می‌رود به سمت یک دین عمومی که خدایی هست، احتمالاً معادی هست و روز قیامت و روز پاداش و جزایی هست و دین به‌مثابه یک امری اخلاقی خواهد ماند.

چه کسی در دین جدید نقشی که علما در دین‌داری سنتی بر عهده داشتند را بر عهده خواهند داشت؟

مداح‌ها

یعنی شما معتقدید که نقش سابق علما را مداح‌ها ارائه خواهند کرد؟

بله؛ مداح‌ها و کسانی که کراوات بزنند و از دین تعریف کنند در دین‌داری مردم نقش خواهند داشت تا آن علما با آن نظام سلسله‌مراتبی مجتهد و سازمان و دفتر و دستک. این‌ها متأسفانه به مرور در ایران دچار میرایی می‌شود. مگر اینکه یک سری اتفاقاتی بیفتد که می‌توان در مورد آن بحث کرد.

به‌تازگی تحقیقی صورت گرفته که بر اساس آن نتیجه‌گیری شده فضای مجازی و ارتباطات باعث بی‌ایمانی در جوامع شده است. البته این تحقیق در آمریکا صورت گرفته، آیا این نتیجه‌گیری می‌تواند در جامعه ایرانی هم صادق باشد؟

اصلاً فضای مجازی را بگذارید کنار. خود تلویزیون جمهوری اسلامی عامل بی‌دینی مردم ایران است. متأسفانه عده‌ای کم‌سواد رئیس صداوسیما بوده و هستند که دائم شبکه درست می‌کنند، شبکه قرآن و جوانان و زنان؛ شبکه‌های شبیه به هم با سطح پایین. الآن در ماه رمضان هستیم، به‌جز نشان دادن قرائت ادعیه چه بحثی در مورد ماه رمضان در این تلویزیون نشان داده می‌شود؟ به‌جز این‌که گفته‌ایم آب زیاد نخورید و این ساعت آب بخورید چه بحثی مطرح شده است؟
پزشکان و علما دارند یک تصویر پزشکی از روزه و رمضان می‌سازند، آخوندها هم همین‌طور در کنار پزشکان، ولی اساساً آن معنایی که مورد نظر هست باید در مجموعه نظام‌های معنایی ظهور کند. شما وقتی ۱۰۰ شبکه داری، باید ۵۰ آدم نامدار درجه یک داشته باشی که بتواند رمضان را برای مردم توضیح بدهد و به دین‌داری دعوتشان کند. رمضان تمام شد، نوبت محرم و صفر می‌رسد، شما یک تحلیل درست از عاشورا که در تلویزیون جمهوری اسلامی گفته شده باشد را به من نشان دهید. کدام سریال، کدام گفت‌وگو و کدام فیلم در مورد پدیده مهمی مثل عاشورا که هویت ملی ایرانیان است ساخته شده است؟

خود مراجع هم به حاشیه خواهند رفت و تنها کسانی که باقی می‌مانند، مداحان هستند. مراجع ناگزیر می‌شوند شکل مداحی پیدا کنند. اگر این‌گونه شدند می‌توانند در عرصه عمومی حضور پیدا کنند، اگر نه، می‌شوند محققان و مؤلفان در خلوت خودشان، با انبانی از کتاب‌ها و مقاله‌ها و رساله‌ها و مراکزی که دائم مدرک می‌دهند و دکتری می‌دهند و رساله و پایان‌نامه می‌نویسند.

خبرنگار: محمدعلی خرمی
گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.