شکلگیری جنبش اسلامی به صورت خالص و یکدست اتفاق نیفتاد، چراکه گروهی از اسلامگرایان به تشکیل حزب «کمونیسم اسلامی» مبادرت ورزیده و دعوت به «سوسیالیسم اسلامی» را در دستور کار خود قرار دادند.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، جنبش اسلامی در اواسط دهه ۴۰ قرن گذشته به سودان راه یافت. این اتفاق از طریق دانشجویانی که در قاهره تحصیل میکردند و همچنین از طریق هیأتهایی که توسط حسن البنا با هدف دعوت به اسلام به سودان اعزام میشدند، رخ داد. بدینترتیب، جنبش اسلامی در سال ۱۹۵۴ میلادی به صورت رسمی تأسیس شد. اما فضا و محیطی که این جنبش در آن متولد شد، در سیطره تعدادی از گروههای فعال نظیر «صوفیان»، «کمونیستها» و «استعمارگران» بود که هر یک از آنها قسمتی از حوزههای مختلف زندگی در سودان را در انحصار خود قرار داده بودند. به عنوان نمونه، صوفیان حضور گستردهای در جامعه داشتند و زیست دینی در سودان را تحت سیطره و در انحصار خود قرار داده بودند. درهمین ارتباط، دکتر «حسن الترابی» معتقد است: «صوفیان در سودان به مرحلهای رسیده بودند که درست به آنچه که کلیسا در اروپا در جریان قرون وسطی رسیده بود، شباهت داشت، زیرا شیخ [روحانی] را راه رسیدن به خدا میدانستند؛ همچنان که کلیسا در آن زمان پاپ را اینگونه میپنداشت.»
افزون بر سیطره دینی، صوفیان حضور سیاسی گستردهای نیز در جامعه داشتند. احزابی نظیر «امت» و «اتحادیه دموکراتیک» بر مبنای فرقههای مختلف آنها شکل گرفتند؛ احزابی که همواره در طول دوران دموکراسی در سودان بیشترین کرسیها را به دست میآوردند.
از سوی دیگر، «کمونیستها» نیز بر زندگی فرهنگی سودان سیطره داشتند و سندیکاهای کارگری را تحت انحصار خود قرار داده بودند. کمونیستها احزاب قدرتمندی داشتند که عبور از آنها به سادگی میسر نبود. جنبش اسلامی از همان ابتداء در برابر این احزاب به ویژه در دانشگاهها، ایستاد و همین مسأله موجب شد تا این جنبش در ابتدای کار خود به سمت تئوریپردازی پیش برود. با اینحال، این جنبش پس از مدتی به دلیل برخی ملاحظات عملی از تئوریپردازی دست کشید. مواجهه میان جنبش اسلامی و کمونیستها در دهههای ۶۰ و ۷۰ به اوج خود رسید؛ درست در همین زمان بود که حزب کمونیست با تصمیم جمعیت مؤسسان در سال ۱۹۶۵ میلادی منحل شد. بدینترتیب، «کمونیستها» از سندیکاها نیز کنار گذاشته شدند. پس از این اتفاقات، «کمونیستها» از کودتای «جعفر نمیری» حمایت کردند.
افزون بر آنچه که گفته شد، سودان در آن زمان تحت اشغال بریتانیا نیز قرار داشت. بریتانیا سیاست جداسازی جنوب از شمال، غربیسازی اندیشه، نابودی زبان عربی از طریق تحمیل آموزش زبان انگلیسی به مراحل آموزشی مختلف در سودان را در دستور کار خود قرار داده بود. بریتانیا همچنین به غارت ثروتها و تعرض به کرامت بشری در سودان مبادرت میورزید. چنین اقداماتی در آینده موجب ایجاد چالشهای فراوانی برای جنبش اسلامی شد و در نهایت جدایی جنوب سودان از شمال آن در جولای سال ۲۰۱۱ را به دنبال داشت.
علاوهبر آن، دانشگاه نیز علیرغم تسلط کمونیستها بر آن یکی از مهمترین پایگاههای جنبش اسلامی محسوب میشد. دانشجویان ـ چه آن دسته که برای تحصیل به قاهره میرفتند و چه آن دسته که در دانشگاه خارطوم تحصیل میکردند ـ شور و اشتیاق زیادی نسبت به جنبش اسلامی از خود نشان میدادند. بنابراین، جنبش اسلامی در سال ۱۹۴۹ میلادی، در فضای دانشگاهی در دانشکده خارطوم تحت عنوان «جنبش آزادیبخش اسلامی» و در همین سال، در فضای مردمی نیز تحت عنوان اخوانالمسلمین تشکیل شد. در سال ۱۹۵۴ میلادی نیز به منظور متحد ساختن دو بازوی دانشجویی و ملی تحت نام اخوانالمسلمین یک نشست تاریخی در مرکز فرهنگی «أم درمان» برگزار شد.
دکتر «الترابی» به این مسأله اشاره میکند که شکلگیری جنبش اسلامی به صورت خالص و یکدست اتفاق نیفتاد، چراکه گروهی از اسلامگرایان به تشکیل حزب «کمونیسم اسلامی» مبادرت ورزیده و دعوت به «سوسیالیسم اسلامی» را در دستور کار خود قرار دادند. وی همچنین میگوید که جریانِ واحد اخونالمسلمین که در سال ۱۹۵۴ میلادی اعلام موجودیت کرد، تنها واکنشی به ظلم و ستمهای عبدالناصر به اخوانیها در مصر بود؛ یعنی درست زمانی که گروه کوچکی از اخوانیها در خارطوم حضور داشتند. به گفته دکتر الترابی جریانِ واحد اخوان المسلمین تنها یک جریانِ اخوانی نبود، بلکه جریانی بود که ادبیات اخوانالمسلمین و دیگر گروهها را دنبال میکرد.
متن کامل این گزارش را اینجا بخوانید.