پیوند هنر و عرفان، شاعران ایرانی را جهانی کرد/ غزل زبان عارفانه عشق است
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب:
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان در نهمین نشست دوره تخصصی عرفان و معنویت به تبیین «چرایی پیوند عرفان و ادبیات پرداخت.
به گزارش خبرنگار ردنا (ادیان نیوز)، حجتالاسلام دکتر امیر جوان آراسته، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان در نشست علمی چرایی پیوند عرفان و ادبیات از سری نشستهای دوره تخصصی عرفان و معنویت اظهار کرد: نیمه دوم قرن دوم نوع متمایز تصوف را میشناسیم که این جریان رشد و پیروانی پیدا میکند و آثاری در این فضا تألیف میشود.
وی خاطرنشان کرد: در قرون ۴ و ۵ به تدریج در قالب شعر فارسی مضامین عرفانی بروز و ظهور پیدا میکند.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب با بیان اینکه امروز پیشینه ادبیات مملو از عرفا است، بیان داشت: تفکیک بین شعر عرفانی و ادبیات فارسی دشوار است و اگر بخواهیم عرفا و اندیشههای عرفانی را از سابقه عرفا حذف کنیم چیزی باقی نمیماند و با فقر جدی در ادبیات رو به رو میشویم.
وی تصریح کرد: کسی بدون آشنایی با تصوف و عرفان نمیتواند در عرصه شعر و ادبیات فارسی موفق باشد. ریشهیابی این بحث به به قرون ۴ و ۵ بر میگردد که این جریان چگونه آغاز میشود و چه عواملی سبب میشود عرفا به فضای شعر نگاه کنند.
سه قله بزرگ سنایی، عطار و مولوی در ادبیات عرفانی
حجتالاسلام جوان آراسته با بیان اینکه این اندیشهها پس از ابوسعید ابوخیر در خواجه عبدالله انصاری مشاهده میشود، خاطرنشان کرد: سنایی نقطه آغاز پیوند عرفان و ادب فارسی است. به طور معمول از سه قله بزرگ سنایی، عطار و مولوی در ادبیات عرفانی یاد میشود که اوج آن مولوی است.
وی با بیان اینکه اتفاقی برای عرفا روی میداد و سپس میخواستند آن را در قالب شعر بیان کنند، گفت: در معرفتشناسی عرفانی راه و روش درست دریافت شهودی است و دریافتهای دیگر و روش عقلانی ارزش قابل اعتنا و جایگاهی ندارند. سالک ریاضتهای عرفانی را انجام میدهد و به مرتبهای میرسد که برای او کشفی روی دهد.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب ادامه داد: سالک از خود بی خود میشود و به خلسه و عالم دیگری وارد میشود و حقایقی میبیند و این حالت مستمر نیست و پس از گذشت زمانی او به حالت عادی خود برمیگردد.
وی با طرح این سؤال که چیزی که در حالت کشف حاصل میشود آیا قابل بیان است یا خیر؟ اظهار داشت: بحثهای مفصلی در زمینه فلسفه عرفان بیان میشود که تجارب عرفانی توصیفپذیر هستند یا خیر آیا عارف میتواند آنچه یافته بحث کند. عدهای میگویند که عارف نمیتواند و عدهای میگویند میتواند. عارف به دلیل آنکه با عالم دیگر مرتبط میشود با این زبان و واژگان گنجایش بیان حقیقت را ندارند.
حجتالاسلام جوان آراسته ادامه داد: دریافت با تجربه عرفانی و با کشف و شهود اتفاق ویژهای است که به تعبیری نمیتوان بیان کرد. عدهای میگویند عرفان نظری یعنی تعبیر نظری مشهودات عرفانی پس توصیفپذیر است.
وی یادآور شد: سالک با عالم دیگر و متفاوت مرتبط شده ولی با این واژگان دنیایی نمیتواند حقیقت را بیان کند. زمانی که عارف به خود میآید و افاقه حاصل میشود. با عارف پیش از کشف و شهود متفاوت است و در نتیجه کشف و شهود بار معرفتی بر او حاصل شده و خاطرهای از مکاشفه برای او باقی میماند البته به این معنا نیست که کامل و موفق یک عارف بتواند بار معرفتی را تبیین کند و متفاوت با چیزی است که در حالت خلسه برای او روی میدهد.
حجتالاسلام جوان آراسته با بیان اینکه در شعر عرفانی با اشعاری رو به رو هستیم که حال و هوای عارف را به نمایش میگذارد، گفت: این اشعار بیشتر در حالت غزل است و زمانی که این غزلیات را میخوانید وجد به شما منتقل میشود.
غزل زبان عارفانه عشق است
وی ضرباهنگ در دیوان شمس را عامل نمایش وجد عارف عنوان و بیان داشت: یکی از ویژگیهای تجربه عرفانی وجد و بهجتی است که برای تجربهکننده روی میدهد. وزنهای ضربی در شعر حافظ کمتر ولی در دیوان شمس فراوان است.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب عنوان کرد: شعر عاشقانه را در قالب مثنوی نمیسرایی زیرا قالب مثنوی داستان، پند و اندرز است. قالب غزل عشق است و در مقام تعلیم از غزل استفاده نمیشود. زمانی که عارف میخواهد یافته خود را بیان کند باید دنبال زبان بگردد و از کلمات مدد بگیرد.
وی ادامه داد: همه هنرها به تعبیری و حتی موسیقی به نحوی حتی بیان برتر است. برتر به معنای زیباتر و ماندگارتر است. عارف میتواند از هنرها مدد بگیرد ولی با زبان بسته سخن خود را بیان کند ولی اگر فضا و کلمه در اختیارش قرار گیرد دستش بازتر است.
حجتالاسلام جوان آراسته با بیان اینکه کلمه در ادبیات نظم و نثر است و نظم سهولت، حفظ و ماندگاری دارد، گفت: همان امکاناتی که نثر میگذارد نظم میگذارد. زمانی که عارف می خواهد یافته را بیان کند برخی اوقات با زبان عادی بیان میکند یعنی کلمهای استفاده میکند که معنای روشنی دارد.
وی یادآور شد: آرایهها زبان غیر مستقیم هستند و عارف حقیقتی که یافته نمیتواند بیان کند مگر اینکه از این الفاظ مدد بگیرد و از قالب غزل عاشقانه استفاده میکند تا مراد را بیان کند که در حقیقت گریزگاهی برای عارف باقی میماند.
دستهبندی واژگان در ادبیات
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب با اشاره به دستههای واژگان در ادبیات گفت: اندام معشوق مانند مو، لب، دندان و خم ابرو، ظرف شراب مانند قدح و مینا، شراب مانند می و خرابات مانند ساقی است. کتابهایی نوشته شده که مراد از این واژگان در موارد عرفانی چیست؟ هر چند نمیتوانیم معنایی مستقل و مورد توافق همه داشته باشیم.
وی خاطرنشان کرد: عارفان مجبور هستند از این واژگان استفاده کنند تا قدری به یافتههای خود ما را نزدیک کنند. در قالب شعر این آثار فاخر، ارزشمند و شاهکارها آفریده میشود.
حجتالاسلام جوان آراسته با بیان اینکه خدمتی از عرفان در شعر فارسی روی میدهد که غنای محتوایی بینظیر در شعر فارسی ایجاد میکند، یادآور شد: مولوی و سعدی جهانی میشوند همین مضامین شعر ما را جهانی میکند لذتی که من فارسی زبان از شعر میبرم به خاطر آهنگین بودن، کلمات زیبا و وزن آن است.
وی با طرح این سؤال که چرا ادب فارسی در اوج است؟ گفت: به این دلیل است که ما حافظ و مولوی داریم و حافظ و مولوی عرفان را عرضه میکنند و این دریای بیکرانه در پیوند عرفان و هنر به تعبیری خاستگاه مشترک دارند.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب خاطرنشان کرد: مفهوم هنر به طور طبیعی در لابه لای پنهان وجودی شما نشأت میگیرد و هنری است که از آن جان صیقل یافته نشأت میگیرد. زمانی که از هنر اصیل صحبت میکنیم به معنای فضیلت نفسانی و کمال است.
وی ادامه داد: نمیتوان بدون ادبیات خاص عرفان را منتقل کرد. مراحلی مانند آنچه در اخلاق عرفانی مطرح میشود که رقیق شده یافتههای ناب است که در قالب ادبیات سعی میکند حقیقت را تنزل ببخشد تا بتواند آنها بیان کند.
یادآور می شود، دوره تخصصی «عرفان و معنویت» ز سوی موسسه بین المللی حکمت ویژه ماه مبارک رمضان هرشب ساعت ۹:۳۰ به صورت آنلاین برگزار می شود.
خبرنگار : ایمنالسادات موسوینژاد