امروزه نظریه تکاملی داروین بیش از آنکه به مثابه یک نظریه علمی دانسته و تحلیل و بررسی شود، از سوی عدهای ابزاری است برای الحاد و از سوی دیگران بهانهای است برای حمله به علم و دانشوری.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید حسن اسلامی اردکانی، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در یادداشتی آورده است؛
هنگامی که داروین کتاب بنیاد انواع را منتشر کرد و نظریه تکاملی خود را در معرض داوری قرار داد، کسانی او را مسخره کردند که آیا از طریق پدر به میمون میرسد یا مادر. داروین در پاسخ نوشت: «ترجیح میدهم که از نسل یک میمون کوچکی باشم که برای نجات جان رفیق خود، دشمن هراسانگیز را حقیر میشمارد […] تا از نسل انسانی باشم که از شکنجه دادن دشمنانش لذت میبرد.» در مقابل این موضع، توماس هاکسلی ستایشگرانه این نظریه را بنیاد الحاد و دینستیزی قرار داد و هربرت اسپنسر آن را بنیاد دفاع از قدرتطلبی و سلطله قوی بر ضعیف ساخت.
بیش از ۱۵۰ سال از آن زمان میگذرد و هنوز این مناقشات ادامه دارد. امروزه نظریه تکاملی داروین بیش از آنکه به مثابه یک نظریه علمی دانسته و تحلیل و بررسی شود، از سوی عدهای ابزاری است برای الحاد و از سوی دیگران بهانهای است برای حمله به علم و دانشوری. گروهی پرشورانه و مومنانه از این نظریه دفاع میکنند و کسانی بدون رعایت منطق علمی و حتی آشنایی با مفاهیم اولیه این نظریه، آن را تخطئه و بیاعتبار میکنند.
نام داروین و نظریه تکاملی او به گوش خیلیها خورده است و در حالی که کمتر کسی به دقت با ایدههای اساسی نظریه او و قوت تبیینی آن آشنا است، غالبا خود را مجاز میدانند درباره این نظریه داوری کنند و چیزهایی به داروین نسبت دهند که روحش از آن بیخبر است. عدهای حتی «زحمت» میکشند و کتابهایی بر ضد نظریه داروین مینویسند و استدلالهایی مطرح میکنند که ربطی به او ندارد و سخنانی در دهانش میگذارند که با مبانی او ناسازگار است.
در این فضا، بهتر است یا درباره این نظریه دم نزنیم، یا آنکه دستکم با مفاهیم بنیادین آن آشنا شویم. کتاب تکامل، تصادف و خدا: فهم نسبت میان تکامل و دین (نوشته برِندن سویتمن، ترجمه علی شهبازی، قم، طه، ۱۳۹۹، ۳۵۲ص.) درآمد مناسبی برای آشنایی دقیق با این نظریه، پیامدهای گستردهاش و چالشهای آن به شمار میرود.
از سویتمن پیشتر کتاب مقدمهای بر علم و دین (ترجمه اسفندیار زندپور، تهران، امیرکبیر، ۱۳۹۴، ۲۳۱ص) منتشر شده است. کتاب جدید برخی مباحث قبلی مربوط به نظریه تکاملی داروین را در خود دارد، اما مباحث مربوط به تصادف و علیت در آن بسیار تازه و خواندنی است. سویتمن به خوبی در این کتاب نشان میدهد که نظریه تکاملی داروین، در دست کسانی مانند کارل سیگن، دنیل دنت و ریچارد داوکینز به حربهای برای تثبیت نگرش الحادی خود تبدیل شده است. به همین سبب آنها به جای توجه به برخی ابهامات و دشواریهای این نظریه، با ایمان تمام از آن دفاع میکنند.
البته سویتمن خود مدافع این نظریه است و آن را نظریهای میداند که به خوبی تثبیت شده است و کلید فهم تاریخ طبیعی به شمار میرود. با این حال، دلیلی نمیبیند که آن را بر ضد دینداری به کار گیرند.
مدافعان نظریه تکامل بر عنصر «تصادف» در تاریخ تکامل تاکید خاصی دارند. اما ایده اصلی سویتمن در این کتاب آن است که «تصادف» با قوانین فیزیکی حاکم بر عالم سازگار نیست و اگر در بخشی از عالم نشانی از تصادف نباشد، در زیستشناسی هم تصادف جایی نخواهد داشت. برعکس، وجود گونههای جانوری بسیار پیچیده گویای تدبیر و نظمی حکیمانه بر عالم است که جز با خداباوری قابل تبیین نیست.
دشواری قضیه آن است که اگر تکامل را مبتنی بر تصادف بدانیم، دیگر دلیلی برای نشان دادن عینیت در اخلاق و ضرورت التزام به قواعد اخلاقی نخواهیم داشت و این مطلبی است که به خوبی در این کتاب توضیح داده شده است.
با کمی حوصله و دقت میتوان این کتاب را خواند و از آن نکتههای فراوان آموخت. ترجمه دقیق، سنجیده و نسبتا روان این کتاب، در زمانی که بیدقتی به هنجاری مسلط تبدیل شده است، ستودنی است.