استاد دانشگاه ادیان و مذاهب تاکید کرد: توجه به فضای تاریخی در تحلیل آثار گذشتگان برداشت های جدید و صحیح تری را در اختیار ما می گذارد؛ این روش از سوی کسانی مانند استوارت به خوبی مورد استفاده قرار گرفته است.
به گزارش خبرنگار ردنا (ادیان نیوز)، محمدکاظم رحمتی، در نشست «اهمیت روش در مطالعات شیعه شناسی با تکیه بر تحقیقات استورات» که از سوی معاونت پژوهشی دانشکده شیعه شناسی دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار شد، گفت: یکی از نکات مهم که در پژوهش های شیعه شناسی می تواند به ما کمک کند تفسیر متن از بافت تاریخی است.
وی با بیان اینکه استورات چنین روشی را به خوبی به کار برده است، افزود: گاهی فضای تاریخی خاصی باعث تولید متن تاریخی خاصی دشه است ولی گذر زمان آن فضا را از دست ما خارج کرده و آن فضا برای ما مبهم می شود لذا با پررنگ کردن بخش های کمرنگ شده و مغفول می توانیم برداشت بهتری از آن فضا و آثار تولید شده در گذشته داشته باشیم.
رحمتی تصریح کرد: مثلا اگر مجمع البیان را فارغ از تاریخ نوشته شده بررسی کنیم برخی مفاهیم و بخش های آن برای ما معنا ندارد ولی اگر فضای زمانی مرحوم طبرسی را بازسازی کنیم بخش های کمرنگ را می توانیم شناسایی کنیم؛ در این تفسیر از ابتدا نشانه هایی در متن وجود دارد که بیانگر فضا و شرایطی است که این تفسیر در آن شرایط نوشته شده است؛ متن با تحریف قرآن شروع می شود یعنی وی در صدد پاسخگویی به شخص و یا جریانی است که شیعه را به تحریف متهم می کنند وگرنه دلیلی ندارد که او مقدمه خود را با تحریف قرآن شروع کند.
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب اضافه کرد: یا در بخش فضائل اهل بیت هم منابع خاصی مانند شواهد التنزیل حسکانی را که حنفی مذهب و شناخته شده است مورد استفاده قرار داده است که باز این یک نشانه است؛ درباره سوره هل اتی(الدهر) ساختار تفسیر این سوره با بقیه تفسیر ایشان متفاوت است و خود مرحوم طبرسی هم اشاره کرده و فرموده است که بحث من درباره این سوره با بقیه سور متفاوت است. وی در تفسیر این سوره از ایضاح ابن رواندی استفاده کرده است؛ در برخی موارد هم به شخصی به نام ابوسعد تصریح کرده است که بررسی این موضوع که وی کیست و چرا طبرسی از وی نام برده لازم است.
رحمتی اضافه کرد: در نیشابور کرامیه به عنوان دشمنان سخت شیعه در دوره طبرسی حضور داشتند و با در نظر گرفتن این مسئله پاره ای از مسائل مطرح شده در مجمع البیان پاسخ به شبهات زیدیه و کرامیه حنفی مذهب است؛ کرامیه به شدت در مورد اینکه سوره هل اتی در شان اهل بیت نازل شده باشد انتقاداتی وارد کردند. بنابراین طبرسی با انتخاب الایضاح سعی کرده تا انتقادات نسبت به شیعه در فضای خراسان را پاسخ دهد.
وی افزود: در دوره صفویه رساله های نماز جمعه ناظر به نظرات علمای دیگر رواج یافت در حالی که در گذشته کمتر این کار وجود داشت؛ شهیدثانی از جمله علمایی است که وجوب عینی نماز جمعه را مطرح کرد ولی قبل از آن عمدتا نظرات تخییری است لذا بعد از ایشان رویکرد این رساله ها فقها نقد نظریات دیگر فقها و علما بود. این متون دلالات تاریخی خاص خود را دارند و به نقد و رد همدیگر می پردازند در حالی که ما عمدتا فقط به مباحث فقهی آن توجه داریم.
رحمتی اضافه کرد: یکی از موضوعات پیچیده که کمتر به آن توجه شده شکل تالیف در سنت اسلامی است؛ ابن طاوس در این میان یک استثنا هست ولی عمدتا متون دیگر کمتر از منابعی که استفاده کرده اند نام می برند؛ حال این سؤال مطرح است که آیا برداشتن متنی از دیگری بدون نقل منبع در گذشته مفهوم ناپسندی مانند امروز داشته است؟ در گذشته مثلا ۵۰۰ سال قبل چنین برداشتی وجود نداشته است و کپی مطالب دیگران بد نبوده و رواج داشته است.
وی با بیان اینکه استورات دو اثر شهید ثانی را بررسی کرده است؛ افزود: یکی از کتب معروف شهید ثانی کتاب منیه المرید است که کتاب مهمی در متون شیعه در بحث اخلاق و موضوعات دیگر است که آن را به کتاب جامعی تبدیل کرده است، شهید ثانی بخش های زیادی از مطالب کتاب را از احیاءالعلوم غزالی و دیگران نقل کرده است. توجه به اثار غزالی در فرهنگ شیعه زیاد است ولی شهید ثانی دلدادگی بیشتری نسبت به دیگران دارد و از او بیشتر مطلب نقل کرده است. او سوای رساله مناسک حج به غزالی توجه داشته است.
استاد دانشگاه ادیان با بیان اینکه اگر ابن ابی الجمهور را در نظر بگیریم مباحث زیادی از کتابش را از شهرزوری گرفته است، اظهار کرد: همچنین وقتی به بحارالانوار رجوع میکنیم میبینیم از این منبع استفاده کرده است؛ تفسیر روض الجنان هم از ابتدا تا انتها حدود ۹۵ درصد تفسیر ثعلبی است و ارتباطات تنگاتنگی با هم دارند و متن ثعلبی با دقت بالایی به فارسی ترجمه شده ااست بنابراین این نوع اقتباسات در تاریخ شیعه رواج زیادی داشته و در دوره خود طبیعی بوده است.
رحمتی با بیان اینکه توجه به بافت تاریخی متن از جمله ویژگی های استوارت است، تصریح کرد: اگر به مشکلات دوره شهیدثانی توجه کنیم شاید متن آثار او را طور دیگری می توان فهمید؛ از جمله کوته نظری و حسادت هایی که نسبت به شهید ثانی به خاطر سن اندک او وجود داشته است شاید عامل نوشته شدن کتاب کشف الریبه فی احکام الغیبه بوده است که اقتباسات زیادی از غزالی داشته است از جمله اینکه غزالی تحلیل روان شناسی زیبایی از حسادت دارد و گفته که درجه نازله آن بین مردم است و پرتنش ترین غیبت میان علما وجود دارد.
رحمتی با بیان اینکه نکته دیگر در کارهای استوارت پررنگ کردن شیوه های تالیف است، افزود: براین اساس در مورد آثار شهید ثانی اگر روایات مرسلی آمده که در متون شیعی قابل شناسایی نیست باید دنبال آن در متون سنی بگردیم یا مثلا شیخ طوسی در تالیف فهرست خود به فهرست ابن ندیم دسترسی داشته و مطالب زیادی از آن اخذ کرده است.
وی با بیان اینکه توجه به شیوه و اسلوب نگارش در کارهای شهید ثانی مورد توجه استورات بوده است و به صورت مشخص در منیه المرید و الروضه البهیه این مسئله مورد توجه قرار گرفته است افزود: در مورد الرعایه فی علم الدرایه هم از اساس یک متن سنی است که تحلیل شیعه از آن ارائه شده است. ایشان به بخش هایی که ما در مطالعات خودمان کمتر مورد توجه قرار می دهیم توجه پررنگ تری نشان داده است که یک مورد آن شیوه تالیف است.
وی افزود: یعنی برخلاف تصور ما که فکر می کنیم شهید ثانی فقط دنبال متون شیعه بوده او و برخی قدمای دیگر خود را محدود به تشیع نکرده و خود را در بستر تمدن بزرگ اسلامی می دیدند و به دنبال اقتباس از میراث اسلامی بودند و این مسئله به صورت طبیعی رایج بوده است.
وی در ادامه با بیان اینکه در ادوار مختلف شیعه شناسی در غرب به شیعه از نگاه اهل سنت پرداخته شده است، تصریح کرد: این زاویه نگاه سبب شده تا تصویر مخدوشی از شیعه ارائه شده است در دوره های بعد هم این مصیبت به شکل دیگری پیدا شد؛ خاورشناسان ساکن اسرائیل هم و غم خود را روی آسیب شناسی شیعه گذاشتند و تمرکزشان بر این بود که شیعه در کجا با بقیه مذاهب درگیر است تا آن را پررنگ کنند؛ حتی در پررنگ کردن این بخش ها توجه چندانی به سنت شیعه نشده است بلکه صرفا دنبال پررنگ شدن اختلافات هستند.
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب اضافه کرد: مصیبت دیگر در این زمینه پررنگ شدن قرائت باطنی از شیعه است که در آثار کلبرگ و … دیده می شود، البته کارهایی که استوارت کرده با این جریانات متفاوت است و نکته مثبت آن این است که شناخت ایشان از منابع شیعه بسیار خوب است و ارتباطات خوبی با منابع شیعه دارد.
وی با بیان اینکه ما با دو میراث اصلی و حاشیه ای در شیعه روبرو هستیم افزود: میراث فقهی تبلور عقلانیت است، از این رو مثلا اسماعیلیه میراث محدودی دارد بنابراین جریان باطنی نمی تواند اساسا شیعه باشد؛ زیرا چنین جریانی میراث فقهی ایجاد نمی کند و میراث فقهی اصول فقه و عقلانیت لازم دارد. از دید استورات جای حاشیه و متن در آثار شیعه بر خلاف برخی از مستشرقان عوض نشده است.
وی تاکید کرد: توجه به بخش ها و لایه های مختلف در گزارشات تاریخی و به کارگیری گزارشات نقد تاریخی روش شناخته شده ای در غرب و داخل کشور است ولی اینکه چه مقدار استفاده می کنیم مهم است. توجه به همین مسئله مثلا در گزارش شهادت شهید ثانی می تواند نکات جدیدی را پیش روی ما بگذارد که العمل العامل و کتب تراجم از زوایه دیگری به آن پرداخته شده است.
رحمتی تصریح کرد: خاورشناسان شیوه های جدیدی ندارند ولی ما همین شیوه های مطرح را به کار نمی گیریم و آنها به کار می گیرند، لذا به نقد تاریخی گزاره ها می پردازند؛ همچنین نقض درونی و بیرونی روشی است که تدریس می شود ولی در تطبیق پای ما لنگان است؛ در برخی موارد علت این است که اگر گزارشی را کنار بگذاریم چه چیزی را می خواهیم جایگزین کنیم و همین باعث می شود تا سراغ ناسازگاری های درون و برون متن نرویم و همین متن را بپذیریم.
وی در جمعبندی مطالب خود گفت: توجه به تفسیر متن در بافت تاریخی، توجه به جنبه های کمتر شناخته شده، توجه به تعاملات گسترده میان مذاهب اسلامی و حتی غیراسلامی از مسائلی است که باید به آن توجه زیادی داشته باشیم. در تعامل با مذاهب اسلامی و حتی غیراسلامی کسی مانند سیدمرتضی الگوست زیرا ایشان نه تنها در جهان اسلام شناخته شده بوده است حتی برخی آثار وی مانند جمل العلم و العمل در بین اندیشمندان یهودی هم شناخته شده بوده است.