کسی که در آغوش حقیقت آرام گرفته است، رنگ پذیری ندارد. نه رنگ نفرت می گیرد و نه رنگ عشق. نه رنگ عقل و نه رنگ نقل. نه رنگ آسمان و نه رنگ زمین.
ردنا (ادیان نیوز) – بیداری از قابلیت های ذاتی انسان است. در عربی بصیرت و در انگلیسی اینلایتنمنت گفته می شود. بیداری امری انفسی است. انسان دارای قدرت بالقوه برای بیدار شدن است؛ قدرت برای رسیدن به هوشمندی معنوی؛ برای وارد شدن به قلمرو فرا طبیعت و سیر کردن در جهانی متفاوت. بیداری به این معنا از دریچه شهود می گذرد. بیداری مبتنی بر مشاهده، بیداری به معنای چشم های گشوده و در خواب نبودن است؛ دیدن اشیاء و مواجهه حسی با آنها. شهود غیر از مشاهده است. بیداری ناشی از شهود، چشم دل می خواهد و سلوک جسم و تمرکز ذهن. راه بردن به درون این مفاهیم، فهم می طلبد. فهمی بر خاسته از خواستِ رسیدن به حقیقت و در آغوش گرفتن آن و آرام گرفتن در آغوش حقیقت.
کسی که در آغوش حقیقت آرام گرفته است، رنگ پذیری ندارد. نه رنگ نفرت می گیرد و نه رنگ عشق. نه رنگ عقل و نه رنگ نقل. نه رنگ آسمان و نه رنگ زمین. غلام همت آنی می شود که « ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است.» انسان آرام گرفته در آغوش حقیقت، مرد یا زن، پیر یا جوان، انسانی است دارای ویژگی احسان و انصاف و ایمان.
اما حقیقتی که در آغوشش جای بگیرید آرام میشوید، همان حقیقت « خود بودن» است.در پی آواز حقیقت دویدن یعنی شیفته آواز درون خود بودن و در پی آفرینش از درون بر آمدن. زن یا مردی که در پی آواز حقیقت دوان است روح و روانش در اختیار و کنترل خودش است . او پیوسته بیارامد در سایه سار روانی که جوان است. جوان بودن روان در وجود آنکس که در آغوش حقیقت آرام گرفته است، جذابیت ، شکوه، عزت، وقار و جذبه می آفریند اما نه کاملا بدور از کودک درون. زمختی از آن کسانی که آغوش حقیقی حقیقت را ندارند. زمختی در پندار، کردار و گفتار را باید به نیکی در پندار ، کردار و گفتار تبدیل کرد.
اگر ادبی تر بخواهم توصیف کنم باید قلم را رها کنم تا موج سواری کند در امواج پر تلاطم ذهنم. ذهنی که اینک به اقیانوسی می ماند که در عمق آرام است و در سطح مواج. این قلم سوار بر موج هر بار که پا به ساحل مینهد جمله ای می نویسد:زندگی نوشته روی ساحل است، تا موجی دیگر نیامده است، بخوانیم اش.
بناهایی که در زندگی میسازید، با موج هایی زیر و رو میشود، پس بهتر است سفینه بسازید تا بر موج سیر کنید.
آن نقطه پایانی در افق نگاهت به اقیانوس که خورشید از آن لب میگیرد، راه دراز عشق است.
شکوه زندگی در شِکوه نکردن است.
بیداری خود آفرینی است. بیافرین و بیافرین …یادداشتی از باقر طالبی دارابی