در مطالعات نوین قرآنی نیز با خوانشهای نقّادانهاش از قرآن و تاریخ اسلام آغازین آراء جالب توجهی داشت که البته نقدهای بسیاری را نیز متوجه خود کرد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، هشام جَعَیِّط، اندیشمند مسلمان تونسی، اول ژوئن ۲۰۲۱ میلادی، ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ خورشیدی، در ۸۶ سالگی پس از دورهای بیماری درگذشت. او در ۶ دسامبر ۱۹۳۵ میلادی در تونس به دنیا آمد. بخشی از تحصیلات خود را در تونس گذراند و سپس در ۱۹۶۲ میلادی برای ادامهی دورههای دانشگاهی به فرانسه رفت. در ۱۹۸۱ میلادی از دانشگاه پاریس در مقطع دکتریِ رشتهی تاریخ اسلام فارغالتحصیل شد.
هشام جَعَیِّط افزون بر تحقیق و تدریس در فرانسه در دانشگاهها و کشورهای گوناگون دیگری نیز تدریس کرد: دانشگاه تونس، دانشگاه مکگیل در کانادا، دانشگاه کالیفرنیا در برکلی (ایالات متحده امریکا)، و «بیت الحکمه» در تونس که خود از مدیران آن بود. جَعَیِّط همچنین عضو «آکادمی اروپایی علوم و فنون» بود.
زمینههای پژوهشی او تاریخ اسلام آغازین و دوران شکلگیری اسلام، مطالعات قرآنپژوهانه، نسبت اسلام با غرب و اروپا، و فرهنگ اسلامی در دوران مدرن بودند. از جملهی کتابهای او میتوان از این موارد نام برد:
فتنه: مناقشهی دین و سیاست در اسلامِ آغازین
[به عربی با عنوان «الفتنه: جدلیه الدین و السیاسه فی الإسلام المبکر» در ۱۹۹۲م. در بیروت]در باب سیرهی نبوی (جلد ۱): وحی و قرآن و نبوت
[به عربی با عنوان «فی السیره النبویه: الوحی و القرآن و النبوه» در ۱۹۹۹م. در بیروت، و به فرانسوی با عنوان «زندگی محمّد: وحی و نبوّت» در ۲۰۰۱م. در پاریس]در باب سیرهی نبوی (جلد ۲): تاریخِ دعوتِ محمّدی
[به عربی با عنوان «فی السیره النبویه: تاریخیه الدعوه المحمدیه» در ۲۰۰۶م. در بیروت، و به فرانسوی با عنوان «زندگی محمّد: موعظههای پیامبرانه در مکّه» در ۲۰۰۸م. در پاریس]در باب سیرهی نبوی (جلد ۳): سفر محمّد به مدینه و نصرت اسلام
[به عربی با عنوان «فی السیره النبویه: مسیره محمد فی المدینه و انتصار الإسلام» در ۲۰۱۴م. در بیروت، و به فرانسوی با عنوان «زندگی محمّد: سفر پیامبر به مدینه و نصرت اسلام» در ۲۰۱۲م. در پاریس] این سه کتاب در ۲۰۱۲م. به انگلیسی نیز منتشر شدهاند.او در مطالعات نوین قرآنی نیز با خوانشهای نقّادانهاش از قرآن و تاریخ اسلام آغازین آراء جالب توجهی داشت که البته نقدهای بسیاری را نیز متوجه خود کرد. عبارات زیر (با اندکی ویرایش) برگرفته از یادداشتیاند که جواد شریفی در شبکهی «مطالعات اجتماعی فقه» دربارهی هشام جَعَیِّط چند سال پیش از این نوشته است:
هشام معتقد است برخی عبارات و آیات قرآن موقع تدوین به آن اضافه شدهاند، برخی از کلمات جا افتادهاند و حتی از مسیحیت نیز تأثیر پذیرفته است. مثلا آیهی “و أمرهم شوری بینهم” با دیگر آیات همخوانی ندارد و حکومت مسلمانان بر خودشان در زمان پیامبر از طریق شورا هم قابل قبول نیست. شورا زمانی پذیرفته است که پیامبر در قید حیات نباشد، درحالی که زمان نزول این آیه پیامبر زنده بود. استفاده از صیغهی ماضی در این آیه با وجود زنده بودن پیامبر عجیب است. جَعَیِّط تأکید می کند چون قرآن در مکه و در زمان معینی نازل شده است، عینیت و تاریخ دارد، خواه بر پیامبر وحی شده باشد خواه سخن خود او باشد و آن را از جانب وحی بداند. به همین دلیل قرآن منبع تاریخی بسیار مهمی است که جزئیات حوادث را بیان میکند.
او معتقد است نام پیامبر اسلام در ابتدا قثم بوده که لقب عیسی است و بعدها به «محمّد» ملقب شده است. “تنها در سورههای مدنی پیامبر با نام «محمّد» خطاب قرار گرفته است. نام «محمّد» یکی از تأثیرات مسیحیّت است که از یونانی به عربی وارد شده و در اصل «محمدان» بوده است.” از نظر او، با توجه به کتبیههای برجای مانده، هیچ ارتباطی بین تولد محمّد با هجوم ابرهه به عرب وجود ندارد. سال عام الفیل ابزاری تاریخی است، بدون هرگونه بُعد غیبی که بخواهد تاریخ تولد پیامبر را نمادی دینی قرار دهد. محمّد هرگز بیسواد نبوده و با زبان سُریانی آشنا بوده است. هشام وجود معجزه برای پیامبر را انکار میکند و مسائلی همچون علامت بین دو کتف را ساختهی ذهن مذهبی مردم میداند.