مجموعه متونی که به متون «هرمسی» مشهورند یکی از جالبترین گونههای عرفان هلنیستی را در خود جای دادهاند. نام هرمسی از آن رو بر آنها اطلاق شده است که این متون به هرمس تریسمِگیستوس منسوب است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، مجموعه متونی که به متون «هرمسی» مشهورند یکی از جالبترین گونههای عرفان هلنیستی را در خود جای دادهاند. نام هرمسی از آن رو بر آنها اطلاق شده است که این متون به هرمس تریسمِگیستوس (هرمس سه بار معظمه) منسوب است.
نویسندگان این متون معتقد بودند که هرمس حکیم یا پیامبر مصر باستان بوده است که پس از مرگش، تحت لوای خدای ثوث (یا تحوت)، وجه الوهی یافت و با خدای هرمس یونانی اینهمان گشت. این متون بیشتر در قالب گفتگوی میان هرمس و پسرش تات یا گفتگوی میان هرمس و آسکِلپیوس است.
با توجه به آنچه در این آثار آمده است میتوان دریافت که سنت هرمسی هم دارای وجه جمعی بوده است و هم وجه فردی. در متون هرمسی سرودها و نیایشهایی نیز وجود دارد؛ در یک فقره دستورالعمل خاصی برای نیایش ذکر شده است، مبنی بر اینکه نیایشگران باید هنگام نیایش شامگاهی به سوی جنوب و هنگام نیایش سحرگاهی به سوی شرق رو کنند. افزون بر آن، ظاهراً سنت موعظه یا خطابهٔ عمومی نیز نزد آنان رایج بوده است. با این حال در کتاب درباره سایر آیینها و مناسک دینی یا در خصوص درجات و مراتب مؤمنان چیزی نیامده است. تأکید اصلی این متون بر تجربهٔ شخصی است، که به واسطهٔ تعلیم خصوصی (که در قالب محاورہ بیان میشد) به افراد انتقال مییافت.
هدف اصلی متون هرمسی هدایت افراد به سوی تجربهٔ عرفانی است. از این رو، در آنها یک نظام فلسفی منسجم با تعالیم یکپارچه ملاحظه نمیشود. با این حال، به طور کلی میتوان گفت بخشی از آموزههای هرمسی به تعالیم فیلون و فلوطین بسیار شباهت دارد و وجوه مشترکی نیز میتوان میان آن و سنت گنوسی یافت. در مجموع، فلسفه هرمسی با فلسفه افلاطونی متأخر (که با اندیشههای ارسطو و رواقیان آمیخته شده بود) تفاوت چندانی ندارد.
تأثیر یهودیت نیز در این متون دیده میشود. مؤلف رسالهٔ نخستِ [مجموعهٔ هرمسی] با ترجمهٔ یونانی عهد عتیق (موسوم به هفتادی) آشنا بود و رسالهٔ خود را بر مبنای داستان آفرینش و هبوط آدم تنظیم کرده است. شواهدی دال بر تأثیر مسیحیت در این متون یافت نمیشود ولی ذکر این نکته ضروری است که نیایشی که مؤلفْ، رسالهاش را با آن به پایان میرساند در مجموعهای از ادعیه مسیحی (مکتوب در پاپیروسی متعلق به قرن سوم میلادی) به چشم میخورد.
برگرفته از عرفان در ادیان جهان، نوشته اسپنسر سیدنی، ترجمهٔ محمدرضا عدلی، تهران: هرمس، ۱۳۹۹، صص ۱۷۸-۱۸۲