عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی اظهار کرد: قرآن ذاتاً مجموعهای شامل قوانین مردسالارانه نیست، بلکه درصدد تغییر قوانین ناعادلانه و ایجاد قوانین عادلانه است. همچنین قرآن مسلمانان را به دفاع از عدالت ترغیب میکند.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، همایش ملی «جریانشناسی تدبر قرآن کریم و ظرفیتهای اجتماعی آن در ایران معاصر» ۲۳ تیرماه به همت انجمن مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. نشست «تدبر در سوره نساء با رویکرد عدالت اقتصادی» در این همایش با سخنرانی مریم صانعپور، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. در ادامه متن سخنان وی را میخوانید:
منظور از تدبر در اینجا کشف هماهنگی میان آیات و موضوع سوره است. سورهای که هدف اصلی رفع تبعیضهای مالی و برقراری عدالت میان زن و مرد است. درباره شأن نزول این سوره آمده که برخی زنان نزد پیامبر رفتند و گفتند آیا درباره ما زنان چیز شایستهای وجود ندارد که بیان شود؟ سپس سوره نساء نازل و منجر به رفع تبعیضهای مالی علیه زنان شد. پیش از آن فقط مردها از ارث بهرهمند میشدند اما در این سوره تأکید شده که زنان نیز از ارث بهره میبرند. تا پیش از نزول این آیه رسمی وجود داشت که اگر مردی با زنی ازدواج کرده و او را دوست نداشت و جدا میشد باید قراردادی بسته میشد که زن باید به اذن او مجددا ازدواج کرده و مقداری پول نیز به شوهر قبلی پرداخت کند اما این سنت غیراخلاقی نیز به وسیله آیات سوره نساء برچیده شد.
جایگاه زنان در سوره نساء
با نزول این سوره، سوال مطرح شد که چگونه زنان و کودکان از ارث بهرهمند میشوند در حالیکه کار نمیکنند پس آیات دیگری که به جزئیات سهمالارث مادر اشاره دارند نازل شد. آیات سوره نساء نشان میدهند که با توجه به اینکه مسئولیت اقتصاد خانه بر عهده مرد است و هیچ دستوری برای تأمین معیشت خانواده به زن داده نشده اما زن مالک هر نوع درآمدی است که از راههای مختلف همانند مهریه، نفقه و .. به دست میآورد و مرد موظف است حرمت انسانی زن را حفظ کرده و حافظ معیشت وی بوده و به او وفادار باشد از این رو مردان مورد خطاب یا هشدار هستند.
طبق این آیات مرد فقط در شرایط اضطراری میتواند با یک زن دیگر ازدواج کند. همچنین با وجود اینکه زن و مرد مالک دارایی و املاک خود هستند اما مرد باید مخارج همسر را تأمین کند. شرایط اجتماعی و ذهنیت مردم عرب پیش از اسلام را نمیتوان جزء ذاتی اسلام تلقی کرد چراکه اصولاً زمینه اجتماعی و تاریخی، امری متغیر و غیر قابل تعمیم است در حالی سیاست ثابت اسلام، تکریم و آزادی انسان بما هو انسان است هرچند مجبور بوده به زبان مخاطبان اولیه یعنی فضای مردسالارانه صحبت کند.
متفکران اصلاحگرای مسلمان برای تحلیل این مسئله، راهکارهایی همانند تمایزگذاری میان مفاهیم متغیر و نامتغیر در قرآن و قرار دادن قرآن در بستر تاریخی خود ارائه دادهاند. این راهبردها نشان میدهد که قرآن ذاتاً مجموعهای شامل قوانین ابدی مردسالارانه نیست بلکه درصدد تغییر قوانین ناعادلانه و ایجاد قوانین عادلانه است. همچنین قرآن مسلمانان را به دفاع از عدالت ترغیب میکند هرچند تعریف روشنی از عدالت ارائه نمیدهد.
آیهای که مورد اختلاف قرار گرفته آیه ۳۴ سوره نساء است اما برای تحلیل آن باید با سیاق آیات ماقبل تشخیص دهیم منظور آیه ۳۴ چیست؟ در آیه اول سوره نساء، هدف سوره رفع تبعیض بیان شده است، بنابراین نباید بین دو جنس تبعیض قائل شویم. آیات دوم تا چهارم در جهت حمایت از دخترانی است که قربانی ستم مردان بودهاند. خداوند در آیه چهارم بر لزوم پرداخت مهریه به زنان تأکید کرده است. آیه ششم نشان میدهد مصداق سفیهان، زنان نیستند بلکه یتیمان هستند، سپس مؤمنان را از اسراف اموال یتیمان منع میکند. در آیه هفتم، قرآن به سهم مشخص زنان از میراث پدر و مادر تأکید کرده است. در آیه هشتم تأکید میشود که هنگام تقسیم ارث برای سایر خویشاوندان و مسکینان حاضر در جلسه سهمی ولو اندک قرار دهید. آیات یازدهم و دوازدهم سهم هرکدام از وراث را معین میکنند. در زمانی که زنان اموال مردان محسوب میشدند، خداوند بر برابری تأکید دارد و این نشان میدهد عنایت خداوند به زنان کمتر از مردان نیست.
شأن برابر زن و مرد در قرآن
آیه نوزدهم اجازه نمیدهد زنان همانند اموال مردان باشند، همچنین خطاب به مردان به معاشرت نیکو و حسن اخلاق با زنان تأکید شده است. آیات بیست و دو تا بیست و چهار مردان را از نکاح با دو خواهر به طور همزمان باز میدارد. آیه ۲۹ تا ۳۲ بر رضایت طرفین معامله چه زن و چه مرد تأکید دارد. آیه ۳۳ از مالکیت بر ارث پدر و مادر و خویشاوندان نزدیک سخن گفته است.
قرآن کریم در آیه ۳۴ بر رعایت شأن برابر زن و مردم تأکید کرده است و در صدد رفع تبعیض و محرومیت زنان است اما در جایی میفرماید مردان به واسطه برتری جسمی و مالی نسبت به زنان، «قوامون» یعنی متکفلان زنان هستند اما زنانی که عفیف نیستند را میتوان قطع رابطه کرد ولی هیچگاه به کتک زدن آنان اشاره نشده است. در قرآن آمده است فقط خدا دارای بزرگی است بنابراین شما نسبت به زنان خود برتر نیستید. بنابراین آیه زنان را مورد حمایت قرار میدهد و نباید از آن برداشتهای اشتباهی کرد.
تفاوتهای تدبر و تفسیر قرآن
همچنین در ادامه این نشست محمد مهدوی، عضو هیئت علمی دانشگاه تبریز با موضوع «بررسی ظرفیتها و کارکردهای اجتماعی تدبر در توسعه فرهنگ قرآنی در ایران معاصر» به ایراد سخنرانی پرداخت و گفت: اولین نکتهای که لازم است بیان کنم این است که با توجه به جایگاه قرآن که کتاب هدایت است و هم احکام فردی، هم اجتماعی و هم راه سعادت دنیوی و اخروی مطرح شده برای استفاده از آن باید با قرآن ارتباط برقرار کرد و یکی از عالیترین مراحل ارتباط در قرآن، تدبر در آن است لذا تدبر از کلیدیترین موارد فهم قرآن است اما در میان مردم مهجور مانده است.
وی ادامه داد: به عقیده مقام معظم رهبری، درک پیامهای قرآنی پشتوانهای برای حرکت جامعه است و افراد را در تصمیمگیری های کلان یاری میدهد. تدبر در قرآن رابطه انسان و خدا را تقویت میکند لذا پژوهش ما با هدف بررسی کارکردهای اجتماعی تدبر در قرآن انجام شده است. تدبر به معنای پشت سر اشیاء است و پایان یک چیز را نیز تدبر میگویند لذا از منظر لغوی به معنای نگریستن در آخرِ کاری است. از جهت اصطلاحی، واژه تدبر در اصطلاح علمای اسلامی تنها در رابطه با قرآن کریم به کار رفته است. معنای اصطلاحی تدبر به معنای یافتن پیامها و لطایف آیات قرآنی است یعنی فهم واقعی آیات قرآن را تدبر مینامند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تبریز تصریح کرد: تدبر فهم قرآن اما تفسیر استنباط از قرآن است لذا تفسیر یک علم تخصصی بوده و از عهده عموم خارج است. تدبر نسبت به تفسیر، همگانیتر است لذا خداوند نسبت به آن فراخوان عمومی میدهد. افراد مختلف میتوانند با بهرهمندی از مباحث حاصل از دیدگاه مفسران به یادگیری لطایف قرآن بپردازند و از آن بهره بگیرند، اما تفسیر یک علم تخصصی است و باید روشها و فنون آن را یاد گرفت. بحث دیگری که باید اشاره کنم اهمیت و جایگاه تدبر در آیات و روایات است.
مهدوی ادامه داد: خدا در سوره صاد آیه ۲۹ میفرماید: «کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ وَلِیَتَذَکَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ؛ این قرآن بزرگ کتابی مبارک و عظیم الشّأن است که به تو نازل کردیم تا امت در آیاتش تفکر کنند و صاحبان مقام عقل متذکر (حقایق آن) شوند». خداوند هدف نزول قرآن را اینگونه بیان میکند که باید در آن تدبر شود. همچنین در سوره محمد آیه ۲۴ میفرماید: «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا؛ آیا منافقان در آیات قرآن تفکر نمیکنند یا بر دلهاشان خود قفلها (ی جهل و نفاق) زدهاند» از این آیات به وضوح جایگاه و اهمیت تدبر دریافت میشود. همچنین در روایات فراوانی از اهل بیت به تدبر در قرآن سفارش شده است. پیامبر گرامی اسلام(ص) مردم را به تدبر در قرآن توصیه کرده و میفرماید: «ای مردم درباره قرآن تدبر کنید و از آیات آن سر در بیاورید و همیشه به محکمات آن ناظر باشید و به متشابهات توجه نکنید». حضرت علی(ع) نیز میفرمایند: هیچ سِیری در قرائت قرآن بدون تدبر وجود ندارد. حضرت زین العابدین میفرماید: آیههای قرآن گنجینهاند، بنابراین هرگاه درِ این گنجینه گشوده شد، سزاوار است به هر چه در آن است بنگرید.
وی در پایان گفت: یکی از آثار اجتماعی تدبر در قرآن کریم، رفع اختلاف و تفرقه میان مسلمانان است. یکی از مشکلات جامعه ما، اختلافات خانوادگی است اما اگر زن و مرد به قرآن رجوع کرده و هرکدام به وظایف قرآنی خود عمل کنند بسیاری از مشکلات جامعه برطرف میشود، لذا توسعه فرهنگ تدبر کارکردهای اجتماعی بسیاری دارد. اثر اجتماعی دیگر، عبرت آموزی است. قرآن داستانهایی را بیان میکند و هدف اصلی در آنها عبرتآموزی به معنای توجه به جوانب زندگی بخصوص زندگی گذشتگان است. همچنین تدبر در قرآن منجر به درک درست احکام حلال و حرام الهی و پایهریزی روابط اخلاقی بر پایه احکام قرآنی میشود.