عدم انطباق یک دوگانه مدعی گزارش واقعیت خارجی با واقعیات تاریخی موجود به کارساز بودن آن لطمه خواهد زد و اینجاست که برخی از دوگانههای نواندیشان دینی دچار چالش میشود.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، نواندیشان دینی کوشیدهاند تا تصویری از دین ارائه دهند که در جهان جدید قابل تبعیت باشد. در ایدههای آنان شاهدیم که برای این منظور، دوگانههایی را برساختهاند. این دوگانهها را ساختهاند تا اسلام را در جهان امروز معرفی کنند.
سنّت زنده- سنّت نبوی
یکی از این نواندیشان، فضل الرحمان مَلِک (۱۹۸۸-۱۹۱۹) متفکر پاکستانی بود. دوگانهای که او برساخت، «سنت زنده» و «سنت نبوی» بود. میگفت سنّتِ نبوی همان اعمال و رفتار نبیّ مکرم اسلام است. این اعمالِ پیامبر(ص)، به اقتضای شرایط جامعه عربستان در آن زمان، صورت پذیرفته است. فضل الرّحمان اما معتقد بود که بشر جدید در دنیای معاصر، نیازمند «سنت زنده» است. سنّت زنده همان است که عالمانِ دینی باید با شناخت روح و معنای اصلی از سنت نبوی، برای بشرِ امروز استنباط کنند. سنت زنده همان اسلام مناسب با دنیای جدید است. شناخت سنت نبوی در مرحله نخست و درک دنیای جدید در گام بعدی، دو مؤلفه تأثیرگذار برای ایجاد سنت زنده است.در اندیشه فضل الرحمان، «سنت زنده، همان سنت نبوی است که به نحو خلاّقانه بسط یافته و تفسیر شده تا با چالشهای جدید در جامعه اسلامی مواجه شود» (فضل الرحمان، تحوّل در سنت آغازین، ص ۲۰۶).
اسلام سیاسی- اسلام معنوی
علی عبدالرازق (۱۹۶۶-۱۸۸۸) و محمد سعید العشماوی (۲۰۱۳-۱۹۳۲) هم دو متفکری بودند که دوگانهای دیگر را برساختند. آنها دوگانه «پیام سیاسی» و «پیام معنوی» اسلام را معرفی کردند. عشماوی ادعا کرد که انحراف در اسلام از آنجا ناشی شده که مسلمانان تصور کردند دین اسلام به مانند دین یهود، رسالت قانونگذاری دارد. این در حالی است که پیام دین اسلام، رحمت و معنویت بود. وی با برساختن این دوگانه، به آیات قرآنی هم توجه داد و گفت که اغلب آیاتِ قرآنی رایحه معنویت دارد، حال آنکه مسلمانان از آن برداشتهای قانونگذارانه و سیاسی کرده و به انحرافی گرفتار آمدهاند. او گفت تنها هشتاد آیه یعنی یک و نیم درصد از آیات به وضع قوانین نظر دارد. به باور عشماوی، از این یک و نیم درصد نمیتوان اینگونه استنباط کرد که رسالتِ پیامبر اسلام، وضع قانون بوده است (محمد سعید العشماوی، اسلامگرایی یا اسلام، ص ۱۷).ثابت- متغیّر
دوگانه «ثابت» و «متغیّر» نیز از دیگر برساختههای نواندیشان بود. غالب نواندیشان به این دوگانه گرایش داشتند که جمال البنا (۲۰۱۳-۱۹۲۰) از جمله آنها بود. وی معتقد بود که نصوص قرآن بر دو قسم است؛ قسمتی از آن که اکثر قرآن را شامل میشود ثابت و بدون خدشه است و متعلق به ذات الهی و ماوراء غیب. اما قسمتی از نصوص دارای اعتبار ثانوی است، یعنی میباید آن را به گونهای تفسیر کرد که منطبق با جامعه روز باشد. در مواجهه با اینگونه از نصوص میباید عقل و منطق و تدبیر انسانی را مالک قرار داد. اگر نص قرآنی منطبق با عقل زمانه نبود، به تفسیر آن پرداخت. اینگونه از نصوص دارای اعتبار ثانوی است و نمیباید به آن بدون تفسیر یا تأویل نگریست (جمال البنا، تفسیر القرآن الکریم بین القدامی و المحدثین).اجتهاد قانونمحور- اجتهاد الگومحور
این دوگانهسازیها در میان نواندیشان ایرانی نیز قابل ردیابی است. به عنوان نمونه، ابوالقاسم فنایی دوگانه «اجتهاد قانونمحور» و «اجتهاد الگومحور» را برساخته است. اجتهادِ قانونمحور نحوهای از مواجهه با متن دینی است که بر اساس آن، شخص میکوشد برای فهمِ صحیح دین به صدر اسلام رجوع کند. میکوشد تا از دل متن دینی، قواعد و اصول جهانشمولی را صورتبندی کرده و آن را بر موضوعات جدید تطبیق دهد. یعنی بر اساس همان اصول، جامعهای بنا نهد که احکام رایج در صدر اسلام در آن ساری و جاری باشد (ابوالقاسم فنایی، اخلاق دینشناسی، ص ۴۴۱) .
اما نحوه دیگری از اجتهاد نیز وجود دارد که فنایی آن را اجتهاد الگومحور مینامد. در این نحوه از اجتهاد، شارعیت خداوند با رحلت پیامبر(ص) تعطیل نمیشود و خداوند هنوز هم امکان تغییر احکام پیشین خود را دارد. وظیفه مجتهدان این است که کشف کنند اگر پیامبر(ص) در زمینه و زمانه کنونی میزیست چه پیامی از خداوند دریافت میکرد و بر اساس آن پیام، چگونه زندگی خود و پیروان خود را سامان میداد.هر متفکری برای نظم بخشیدن به مواد خام تحلیل خود نیاز به مفهومپردازی و دوگانهسازی دارد. این مفهومسازی حتی میتواند تعین و واقعیت خارجی نداشته باشد و صرفا به روشمندسازی معرفت کمک کند. ولی اگر یک دوگانه یا مفهوم، مدعی گزارش واقعیت خارجی باشد، عدم انطباق آن با واقعیات تاریخی موجود به کارساز بودن آن لطمه خواهد زد و اینجاست که برخی از دوگانههای نواندیشان دینی دچار چالش میشود.